این روزها، جامعه آمریکایی درگیر مسائل گوناگونی در حوزههای سیاسی و اجتماعی است. دولت بایدن در حالی مدعی تلاش برای دستیابی دوباره به قدرت رو به افول خود در جهان است[...]
این روزها، جامعه آمریکایی درگیر مسائل گوناگونی در حوزههای سیاسی و اجتماعی است. دولت بایدن در حالی مدعی تلاش برای دستیابی دوباره به قدرت رو به افول خود در جهان است که در حوزه داخلی با مشکلات و موانع زیادی برای اداره جامعه آمریکایی روبهروست. دولت بایدن در شرایطی وارد عرصه عمل در ایالاتمتحده شد که تصمیمات مقطعی و نگرانکننده ترامپ در عرصه جهانی آمریکا را کمکم به سمت خروج از نظام مدیریت جهان هدایت میکرد. با این حال، تصمیمات دولت بایدن در این عرصه نیز نتوانست تغییر چندانی در این روند ایجاد کند و رسانههای آمریکا معتقدند، فرآیند افول جایگاه آمریکا در عرصه جهانی نهتنها در دوره بایدن متوقف نشده، بلکه با همان سرعت قبلی در حال اجرایی شدن است. ضعف آمریکا در حوزه مسائل داخلی، از جمله مسائل مرتبط با معیشت مردم، بحرانهای اقتصادی و در عین حال بحرانهای اجتماعی، نظیر خشونتهای مسلحانه روبه افزایش در این کشور آمریکا را بیشتر از پیش در عرصه جهانی ضعیف کرده است. با گسترش شبکههای اجتماعی و رسانههای مستقل، مردم دنیا دیگر میدانند آمریکا به آن شکوه و عظمتی که زمانی تصور میشد قابل درهم شکستن و فروریختن نیست، بازنمیگردد.
افزایش میزان درگیریهای مسلحانه در آمریکا و ناتوانی دولت بایدن در مدیریت حمل سلاح در این کشور ناامیدی گستردهای در بین مردم ایجاد کرده است. از سوی دیگر، اختلافات میان دموکراتها و جمهوریخواهان در آستانه انتخابات میاندورهای کنگره بهشدت بالا گرفته و اختلافات خود را در زمینههای مسائل اجتماعی به نمایش گذاشته است. نهادهای حاکمیتی، مانند دیوان عالی آمریکا که در دوران ترامپ در دست محافظهکاران افتاده بود، حالا به ابزاری در دست جمهوریخواهان تبدیل شده است تا از آن علیه دولت دموکراتها استفاده کنند. با وجود اینکه نمایندگان دموکرات در کنگره آمریکا تلاش دارند با تغییر قوانین به سمت تغییر چینش قضات دیوانعالی این کشور بروند، ضعف آنها در مدیریت لوایح در کنگره، امیدها برای این تغییرات را به ناامیدی تبدیل کرده است. مسائلی مانند سقط جنین در ایالاتمتحده و قوانین مرتبط با آن، جامعه آمریکا را دو پاره کرده و مردم را رودرروی یکدیگر قرار داده است. ایالتهای گوناگون هر یک به دنبال تصویب قوانین جدیدی در حوزه اجتماعی بوده و عملاً در حال تدوین هویت محافظهکار یا هویت لیبرال برای خود هستند.
همه اینها سبب میشود هر اتفاقی در حیطه مسائل اجتماعی، شبکههای اجتماعی را با هشتگهای جنگ داخلی پر میکند. در عین حال، مسائل مرتبط با حفاظت از محیطزیست، فعالان این حوزه را با مسائل و مشکلات جدیدی روبهرو کرده است و ناتوانی دولت ضعیف برای حمایت از شعارهای محیطزیستی که داده است، فعالان این حوزه را با ناامیدی مواجه کرده است.
مسئله تورم و افزایش قیمتها خود معضلی جدی و جدید در این عرصه است که امکان ندارد به این آسانیها حلوفصل شود.
با وجود تمام مشکلات داخلی در ایالاتمتحده، بایدن حالا میخواهد تمرکز خود را بر مسائل مرتبط با سیاست خارجی و بهویژه منطقه بگذارد. او میداند بدون جلب نظر و موافقت عربستان سعودی برای افزایش تولیدات نفتیاش، نمیتواند بحران اقتصادی موجود در جامعه آمریکا و بسیاری از جوامع غربی و اروپایی را حلوفصل کند. مشکل اینجاست که تحلیلگران آمریکایی معتقدند، ایالاتمتحده خود میتواند بدون التماس از حکام سعودی، به افزایش تولیدات نفتی خود در داخل ایالاتمتحده دست زده و بحران اقتصادی پیش رو را حلوفصل کند. با این حال، دولت بایدن نمیخواهد از ذخایر نفتی ایالات متحده استفاده کند و بهجای آن ترجیح میدهد رابطهاش با محمد بنسلمان را قویتر کند؛ کسی که به دلیل قتل خاشقچی تلاش میشد در انزوا نگهداری شود. بایدن حالا هر روز مجبور است به رسانهها اعلام کند قرار نیست به حکام سعودی در این زمینه التماس کند؛ اما بهنظر میرسد با توجه به سیاستهای داخلیاش، چارهای جز این مسئله ندارد.
مهمترین مسئله سیاست خارجی ایالاتمتحده در وضعیت فعلی نه ایجاد رابطه بهتر با عربستان سعودی، بلکه بهبود رابطهاش با رژیم صهیونیستی است. رهبران صهیونیست که خود نمیتوانند از پس مشکلات درونی سیاسی و اجتماعی سرزمینهای اشغالی برآیند، تمام اهداف و برنامههای سیاست خارجی آمریکا را با چالشهای متنوع روبهرو میکنند؛ از مذاکرات با ایران گرفته تا مسئله اوکراین و حتی قیمت حاملهای انرژی، همه و همه رژیم صهیونیستی را در مقابل آمریکا قرار داده و شرایط را بهنحوی پیش میبرد که نه منافع این رژیم تأمین میشود و نه منافع آمریکا.
معضل بزرگتر مسئله اوکراین است؛ با وجود اینکه دولت بایدن سعی داشت از همان روزهای ابتدایی حضور در کاخ سفید انتقام انتخابات 2016 را از پوتین بگیرد، اما کمکم در این زمینه دچار اشتباهات راهبردی فاحشی شد. بایدن فکر میکرد با حمایت مالی و نظامی از اوکراین میتواند روسیه را بهقدری ضعیف کند که از نظر نظامی عملاً چیزی برای روسها باقی نماند. بااینحال گذشت زمان و ادامه یافتن جنگ نشان داد، روسها در این زمینه دچار مشکل نمیشوند و این کشورهای غربی هستند که با تحمل انواع و اقسام بحرانهای اقتصادی و اجتماعی باید هزینه جنگ در اوکراین را بپردازند. فشارهای کشورهای اروپایی به ویژه آلمان و فرانسه بر دولت بایدن برای پایان دادن به جنگ در اوکراین همچنان نتوانسته سیاستهای دولت ضعیف دموکرات در این زمینه را تغییر دهد. کاخ سفید فکر میکرد با طولانی شدن جنگ در اوکراین، میتواند از این کشور باتلاقی، مانند افغانستان برای روسیه بسازد؛ اما گذر زمان تنها سبب ایجاد مشکلات فراوان برای کشورهای غربی شده است.
حالا تحلیلگران سیاسی آمریکا معتقدند، اوکراین باید «زمین بدهد تا صلح بخرد». اگرچه بایدن خود به این مسئله اشاره چندانی نمیکند؛ اما تحلیلگران سیاسی در کاخسفید به این نتیجه رسیدهاند که باید به دلیل مصالح عمومی کل دنیا و جلوگیری از بحرانهای اقتصادی گستردهتر در کشورهای غربی، به هر صورت ممکن به این جنگ پایان دهند. اما زلنسکی در اینباره به حرف هیچ یک از حامیان غربیاش گوش نمیکند و با وجود اینکه هر روز در منطقه دونباس و مرزهای شرقی خود زمینهای بیشتری را به روسیه واگذار میکند و مجبور به عقبنشینی نیروهایش از این مناطق میشود، همچنان در تمام اجلاسهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کل دنیا شرکت کرده و خواستار افزایش کمکهای مالی برای ادامه جنگ میشود.
او میداند ادامه جنگ به نفع دولتش در اوکراین است و ممکن است او را تا مدتها در نزد افکار عمومی در کل دنیا محبوب نگه دارد؛ اما مسئلهای که اصلاً توجهی به آن نمیکند از بین رفتن زیرساختهای اقتصادی در این کشور است. بایدن که زمانی طرفدار ادامه یافتن جنگ در اوکراین بود، حالا نمیتواند جلوی زلنسکی را در این زمینه بگیرد و این خود معضلی بزرگ برای جامعه جهانی است و ادعاهای آمریکا در جهان را بهشدت زیر سؤال میبرد.
شاید افول آمریکا در عرصه داخلی این کشور به زمان بیشتری نیاز داشته باشد تا خود را به نمایش بگذارد؛ اما در عرصه سیاست جهانی بهصورت کاملاً آشکاری خودنمایی میکند. دولت بایدن و هر دولت دیگری در آمریکا همانطور که تحلیلگران آمریکایی میگویند بهدنبال سرپوش گذاشتن بر این افول و نادیده گرفتن آن هستند؛ اما به قول آمریکاییها، این فیل در اتاق وجود دارد و در حال بههم ریختن اوضاع است. نادیده گرفتن آن، کمکی به حل موضوعات و مشکلات درونی ایالات متحده نمیکند و بعد از مدتی که هشتگها در فضای مجازی به پایان برسد، این بحرانها هستند که درون خیابانها کارگردانی نمایش افول آمریکایی را در دست میگیرند.