چند سالی است که بحث «افول آمریکا» به یکی از مباحث و مسائل اصلی تبدیل شده که هم در داخل آمریکا به ویژه میان اندیشمندان آمریکایی مطرح میشود و هم از دالهای گفتمان امامین انقلاب بوده است. طبیعی است که ساحت بحث این دو گروه، با هم متفاوت است؛ یعنی فیلسوف، جامعهشناس یا اندیشمند مردمشناس آمریکایی اگر بحث افول آمریکا را مطرح میکند از یک نگرانی و دغدغهای میگوید و آسیبشناسانه به دنبال کشف علل و دلایل و به تبع آن ترمیم و تقویت نظام سیاسی آمریکا به مثابه قدرت جهانی است، اما دیگرانی اگر افول را مطرح میکنند، دقیقا آن را محصول اندیشه و کنش حکمرانی سرمایه محور و لیبرالمسلک فلسفه سیاسی آمریکایی میبینند. حال در آستانه ۱۳ آبان و ورود به پارادایم استکبارستیزی که خود محصول تفکر انقلابی امام خمینی (ره) و تدوام آن در اندیشه رهبر حکیم انقلاب است، باید ببینیم استکبارگری آمریکا چه نسبتی با افول آن برقرار میکند؟!
۱۳ آبان؛ هویتساز استکبارستیزی و افول 
۱۳ آبان در تقویم انقلاب اسلامی فقط یک روز نیست؛ بلکه فصل مشترک سه قیام و سه روایت از ایستادگی ملت ایران در برابر استکبار است. بنابراین، گزاف نیست اگر ادعا کنیم روند افول نظام سلطه و استکباری آمریکا دقیقاً با نخستین فریاد ۱۳ آبان در سال ۱۳۴۳ آغاز شد؛ آنگاه که امام خمینی (ره) سخنرانی کوبندهای را علیه لایحه کاپیتولاسیون ایراد کرد؛ اگرچه پیرو این اعتراض امام (ره) به ترکیه تبعید شدند، بذرهای انقلابی اسلامی و سترگ را در دلها کاشتند که ۱۵ سال بعد با پیروزی انقلاب اسلامی که خود بزرگترین ضربه به وجهه ابرقدرتی آمریکا بود، ثمر داد و انقلاب کانون و محور افول آمریکا در ایران و منطقه مهم غرب آسیا به عنوان چهارراه تحولات جهانی تبدیل شد. البته این محوریت ابتدا با صدور و نفوذ معنوی پیام انقلاب در دنیا کلید خورد و امروز به محور ائتلاف و جبهه مقاومت منطقهای تبدیل شده است. دومین خروش، در ۱۳ آبان ۱۳۵۷ از دل دانشگاه تهران برخاست؛ روزی که دانشآموزان و دانشجویان معترض به حضور آمریکا در ایران، در برابر گلولههای رژیم پهلوی ایستادند و خونشان بر سنگفرش دانشگاه نشست. آن روز، جوانان ایرانی فریاد زدند: «مرگ بر شاه»، «مرگ بر آمریکا». این شعار، نه از سر هیجان، بلکه از دل تجربهای تاریخی بیرون آمده بود؛ تجربهای از کودتای ۲۸ مرداد، از سلطه نظامی و فرهنگی آمریکا بر ایران، و از فقر و تحقیر ملتی که نفتش را میبردند و عزتش را لگدمال میکردند. اما سومین فریاد، در ۱۳ آبان ۱۳۵۸، به اوج خود رسید؛ زمانی که دانشجویان پیرو خط امام (ره) با تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، به تعبیر امام خمینی (ره)، انقلاب دوم را رقم زدند. تسخیر سفارت، فقط یک اقدام اعتراضی نبود؛ نماد شکستن هیمنه ابرقدرتی بود که خود را مالک مطلق جهان میدانست. اسناد لانه جاسوسی نشان داد که سفارت آمریکا نه یک نمایندگی سیاسی، بلکه اتاق فرمان توطئه و طراحی برای مهار انقلاب اسلامی بود. از همان روز، خط تقابل میان دو گفتمان شکل گرفت؛ استقلال و عزت در برابر سلطه و مداخله.
کلاس درس مقاومت و زمینهسازی افول 
روز ۱۳ آبان نه فقط یک یادبود تاریخی، بلکه نشانهای دائمی از تقابل دو جهانبینی است؛ جهانبینی توحیدی و انقلابی که استقلال و کرامت انسان را میطلبد، و جهانبینی طاغوتی و استکباری که سلطه و وابستگی را تداوم میبخشد. مسلماً، گرامیداشت این روز، یعنی طرف حق، توحید و رویکرد انقلابی ایستادن است و جانب عقلانیت و آگاهی در برابر فریب قدرت را نگه داشتن است و این، یعنی زمینهسازی برای افول قدرتی که بعد از جنگ جهانی دوم ادعای یگانگی در نظمدهی به جهان را داشته و به سختی مقابل هر قدرتی که بخواهد مقابل آن قد علم کند، ایستاده است. 
از افول گفتمانی تا افول قدرت
گفتمان استکبارستیزی انقلاب اسلامی امروز سبب شده است بسیاری از کشورها و جنبشها در برابر استبکار که مصداق آن آمریکاست، صفآرایی کنند. این مسئله به افول گفتمانی آمریکا و به تبع آن افول قدرت این کشور در سطح جهانی منجر شده است. یکی از مصادیق این افول امروزه در درون آمریکا تداعی پیدا کرده که مردم این کشور نسبت به مقامات سیاسی آمریکا و اقدامات آنها اعتراضهایی دارند که تا قبل از توقف جنگ غزه، این مسئله خود را در قالب حمایت از رژیم صهیونی نشان داد و امروزه این اعتراضها به حوزه سیاسی و شخص رئیسجمهور آمریکا کشیده شده است که نمونه آن اعتراضهای ۷ میلیونی به ترامپ و جنبش نه به پادشاهی علیه ترامپ است. رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در دیدار اخیرشان با جوانان مدالآور ورزشی و المپیادی به این امر اشاره داشتند که یکی از مصادیق افول آمریکا، وجود چنین شخصیتی در قامت رئیسجمهوری آمریکاست که توان پاسخگویی به اعتراضات مردم کشورش را ندارد، اما میخواهد برای دنیا نسخه بپیچد! درباره علل اعتراضهای اخیر علیه ترامپ که با عنوان «نه به پادشاهی»! در ۲۷۰۰ شهر آمریکا شکل گرفته، میتوان به نکات تأملبرانگیز زیر اشاره کرد:
۱ ـ اعتراضها علیه ترامپ با شعار نه به پادشاه، ضمن نمایش اعتقاد مردم آمریکا به اینکه رئیسجمهور کشور مدعی دموکراسی در دنیا همچون پادشاهان مشی میکند، نشان از روند رو به افول آمریکا نیز هست؛ هم از حیث گفتمانی و هم از لحاظ مدیریت و نحوه حکمرانی سیاسی که پرستیژ آمریکا را به ریخته است!
۲ ـ این اعتراضها سومین اعتراضهای گسترده به دولت ترامپ در طول یک سال اخیر است و تاکنون این گونه اعتراضهایی در طول تاریخ سیاسی آمریکا که در عرض یک سال، سه اعتراض بزرگ شکل گیرد، وجود نداشته است. مطابق آمار تازه منتشر شده از مرکز statista در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ از زمان ورودش به کاخ سفید تا ۳۰ سپتامبر، حدود ۸۰۰۰ اعتراض سیاسی، مانند تجمعات، نافرمانیهای مدنی، اعتصابات دانشجویی و... به ثبت رسیده است. این عدد در دوره دوم حدود ۲۹۰۰۰ است؛ یعنی بیش از سه برابر!
۳ ـ با وجود اعلام «تعطیلی دولت فدرال و ارسال نیروهای نظامی به برخی شهرهای دموکرات محور آمریکا» به عنوان علت اصلی اعتراضهای اخیر، پیام پنهان یا گفتمانی این اعتراضها به افول دموکراسی در مهد آن است و این، به رفتار اقتدارگرایانه ترامپ علیه دموکراسی برمیگردد که برخی از مقامات و شخصیتهای دموکرات بارها درباره آن هشدار دادهاند.
۴ ـ این اعتراضها و اتفاقات نشان میدهد جامعه آمریکا به یک جامعه دوگانه با شکافهای عمیق تبدیل شده است. جنبش مگای ترامپ در برابر جنبشهای ضدترامپ نماد و سنبل این شکاف عظیم در جامعه آمریکایی است. طرفداران ترامپ یک بار هم در حمله به کنگره این شکاف و دوقطبی اجتماعیـ سیاسی را به وجود آورده بودند! 
سخن پایانی
بدهیهای آمریکا به بیش از ۳۷ هزار میلیارد دلار رسیده و آمریکا را به بزرگترین بدهکار جهان تبدیل کرده است. روند دلارزدایی در دنیا به سبب زیادهروی در کاربست ابزار تحریم (به تعبیر ریچارد نفیو معمار تحریمهای آمریکا علیه ایران) و کاهش سالانه یک درصد از ارزش دلار نشانه دیگری از افول اقتصادی آمریکا در سطح جهانی است. البته نباید انتظار داشت که سقوط آنی آمریکا رخ دهد، اما مهم این است آمریکا در مقایسه با دوران اوج و فیصلهبخشی به تحولات در روند تدریجی افول و کاهش قدرت قرار گرفته است.