تجربه نشان داده که با شروع تابستان، برخی تحرکات در فضای حقیقی و مجازی بر سر حجاب آغاز میشود. اگر محتوای تولیدشده در بسترهای مختلف مجازی و رسانهای را تحلیل محتوا کنیم، میتوان دو رویکرد در تحلیل علت بیحجابی احصاء کرد.
عدهای معتقدند که بیحجابی و شکلگیری پویشهای بیعفتی وجه امنیتی داشته و با هدف نرمالیزاسیون جامعه، در تقابل با نظام و با هدف براندازی شکل گرفته است.
این نگاه گزارههای بسیار قابل اعتنایی نیز دارد؛ مدیریت ضدانقلاب و سوار شدن آن بر این موج در فضای مجازی و حقیقی نکتهای غیرقابلانکار و کاملاً مشهود است؛ اما عدهای بیحجابی در برخی اعضای جامعه را فاقد کنش گری اجتماعی و سیاسی و حاصل تغییر سبک زندگی و یک پدیده اجتماعی بهحساب میآورند و پاسخ برای رفع آن را نه امنیتی، بلکه اجتماعی میدانند.
پذیرفتن هر یک از این رهیافتها، نحوه مواجهه با پاسخگویی به این پدیده را نیز دگرگون میکند. اگر بیحجابی را یک موضوع امنیتی بدانیم به آن نیز پاسخ امنیتی خواهیم داد و اگر آن را یک معضل اجتماعی بدانیم، قطعاً نحوه مواجهه با آن تغییر میکند.
به نظر میرسد خط کشی مشخصی نمیتوان انجام داد؛ چرا که ما در شرایط حاضر با درهم تنیدگی پدیدهها مواجهیم؛ یعنی یک موضوع ممکن است با اینکه اقتصادی محسوب شود، اما همزمان رنگ و بوی اجتماعی یا سیاسی و یا ... به خود میگیرد که به زبان ساده میتوان آن را ژلهای شدن پدیدهها در عصر حاضر دانست.
ژلهای شدن و در هم تنیدگی پدیدهها در شرایط فعلی نحوه مواجهه با آنها را سخت میکند. در موضوع بیحجابی نیز اینگونه است؛ آیا باید با آن امنیتی برخورد کرد؟ یا نگاه اجتماعی داشت؟ و یا نگاه ترکیبی؟!
همه این موضوعات، این رسالت را برای دستگاههای فرهنگی و متولیان اجتماعی ایجاد میکند که برای مواجهه با پدیدهای مانند بیحجابی باید به دنبال یک سند و یا دستورالعمل جامع بود؛ قطعاً در این سند جامع، مسائل زیادی باید لحاظ گردد؛ از نحوه مواجهه امنیتی گرفته تا شیوه تعامل با سبک زندگی، پیوستهای رسانهای، اجتماعی و ...
نکته مهم اینکه؛ اتخاذ چنین رویکردی میتواند موجب جلوگیری از موجسواری برخی خناسان فضای مجازی و رسانهای مانند متولیان کمپینهای بیعفتی در این شبکهها گردد.
(نویسنده: یعقوب ربیعی)