سایمون شرکلیف، سفیر انگلیس در تهران که گفته میشود برای گسترش روابط تجاری به استان فارس سفر کرده در جلسه با اعضاء اتاق بازرگانی استان در اظهاراتی عجیب گفت: «به نظر منفی مردم ایران نسبت به انگلیس احترام میگذارم، اما بدانید که مردم انگلیس هم همین حس را نسبت به ایران دارند!»
به نظر میرسد که چنین موضعگیری از سوی سفیر استعمار پیر را باید حماقت یا وقاحت او تفسیر نمود.
شاید بهترین پاسخ به این حماقت یا وقاحت سفیر، از زبان جک استراو وزیر خارجه اسبق انگلیس باشد که سالها قبل گفت: «ایران هرگز مستعمره بریتانیا نبوده، اما این به معنی نیست که ما از این کشور برای رسیدن به ثروت و قدرت، بهرهکشی نکردهایم.
آنها دلایل خوبی دارند تا از «روباه حیلهگر و استعمارگر»ـ لقبی که به ما دادهاندـ خشمگین باشند.
در طول قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰، ما با رشوه و فریب، ایران را به انجام خواستههایمان واداشتیم و هر وقت هم که اینها نتیجه نداد، در این کشور نیرو پیاده کردیم.
ما در جنگ اول جهانی به این کشور تجاوز کردیم و با این کار به شکلگیری یک قحطی فاجعهبار کمک کردیم. ما در سال ۱۹۴۱ شاه را کنار گذاشتیم و پسر ضعیفتر و حرفشنوتر او را سر کار آوردیم.
ما به تقویت شاه در نیمه و اواخر دهه ۱۹۷۰ کمک کردیم.
در دهه ۱۹۸۰، زمانی که صدام تصمیم گرفت بدون هرگونه توجیهی به ایران حمله کند، تمام غربـ آمریکا، فرانسه، انگلستان و روسیهـ از عراق حمایت کردند.»
حال این سؤال پدید میآید که ما در انگلیس کدام یک از اقدامات و جنایات را انجام دادهایم.»
به سفیرِ ملکه پیر انگلیس توصیه میشود که تاریخ را ورق بزنند چرا که در فاجعه آمریتسار، انگلیسیها در عرض چند ساعت 6 هزار هندی را در یک باغ قتل عام کرده و به عامل این جنایت مدال افتخار دادند.
از این نمونه جنایتها به کرات در تاریخ اتفاق افتاده و با یک جستوجوی ساده در اینترنت میتوان بسیاری از آنها را نام برد؛ از جنایات جنگیشان در عراق و افغانستان تا درندگی و قتل عامشان در آفریقا.
نکته تأسف بار اینکه، سفیر استعمارِ پیر به جای عذرخواهی از اقداماتشان این چنین گستاخانه میایستد و وقیحانه تاریخ را تحریف میکند تا نشان دهد ژست دموکرات منشانه آنها همان پنجه پولادینی است که زیر دستکش مخلمین پنهان شده است.
(یعقوب ربیعی)