سرانجام پس از بررسیهای فنی و حقوقی لازم، جمهوری اسلامی ایران پاسخ برجامی آمریکا را از طریق بازیگران واسطه به واشنگتن ارسال کرد[...]
سرانجام پس از بررسیهای فنی و حقوقی لازم، جمهوری اسلامی ایران پاسخ برجامی آمریکا را از طریق بازیگران واسطه به واشنگتن ارسال کرد. مقامات کاخ سفید بلافاصله پس از دریافت این پاسخ، آن را غیر سازنده دانسته و متعاقباً دیپلماتهای اروپایی نیز در گفتوگو با رسانههای غربی نسبت به این پاسخ ابراز ناامیدی کردند. سؤال اصلی اینجاست که چرا پاسخ ایران از منظر مقامات غربی «غیر سازنده» است؟ به عبارت بهتر، از منظر واشنگتن و تروئیکای اروپایی مختصات و ویژگیهای «پاسخ سازنده ایران» در فرآیند احیای توافق هستهای چیست و این ویژگیها چگونه باید در کنار یکدیگر قرار گیرد؟در این زمینه نکاتی وجود دارد که نمیتوان به سادگی از کنار آنها گذشت.
نخست اینکه، جمهوری اسلامی ایران در پاسخ خود خطاب به طرف آمریکایی بر روی سه خط قرمز منطقی و فنی تأکید ویژه کرده است: «ابهامزدایی در پروسه رفع عملیاتی تحریمها و زمانبندی آنها»، «مختومه شدن پروندههای ادعایی آژانس قبل از اجرایی شدن توافق هستهای» و «ارائه تضمینهای اعتباری مؤثر برای سرمایهگذاری شرکتهای خارجی در ایران». گویا اصرار ایران بر تحقق این سه پیششرط تغییر نیافتنی در مسیر احیای دوباره توافق هستهای، منجر به نارضایتی شدید مقامات غربی شده است! به راستی کدام یک از این پیششرطها با عقلانیت و منطق در تضاد بوده یا مصداق زیادهخواهی فرابرجامی تهران به شمار میآید؟ در فرآیند رفع عملیاتی تحریمها و زمانبندی آنها، ایران به وضوح شرایط به وجود آمده در ابتدای سال 2016 میلادی را به یاد دارد! زمانی که در دوران ریاستجمهوری اوباما عملاً تعلیق برخی از تحریمها به بهانه عدم آمادهسازی زیرساختهای لازم یا سوء تفسیر عامدانه مقامات آمریکاییـ اروپایی در کمیته مشترک برجام صورت نگرفت. بدیهی است که اکنون نباید چنین تجربهای تکرار شود. فراتر از آن، جمهوری اسلامی ایران به طرف مقابل اعلام کرده است که وضع تحریمهای برجامی تحت عناوین و برچسبهای دیگر نباید صورت گیرد و در مواردی که تحریمهای غیر برجامی (که بسیاری از آنها پس از خروج آمریکا از برجام وضع شده است)، ناقض ماده 29 توافق هستهای باشد، باید از اجرایی شدن آنها جلوگیری شود. ماده 29 برجام میگوید که آمریکا و کشورهای اروپایی حق ندارند تحریم یا محدودیتی را وضع کنند که در فرآیند رفع تحریمهای ایران اخلال ایجاد کند.
نکته دوم، به مسئله بازرسیهای آژانس باز می گردد. واقعیت امر این است که موافقت با امضا و تأیید برجام بدون «مختومه کردن» پروندههای ادعایی آژانس علیه کشورمان کمترین توجیهی ندارد. بر همگان مسجل است که هدف آژانس و غرب از موکول کردن بازرسی از اماکن مطرح شده پس از احیای توافق هستهای چیست! رافائل گروسی که این روزها سکوت معناداری را در پیش گرفته است، تلاش میکند با مفتوح نگاه داشتن این پروندهها و با بهرهگیری از جو روانی ناشی از احیای توافق هستهای (و بالا بودن هزینه بر هم زدن دوباره توافق)، از مکانهای یاد شده به عنوان سرپلی برای بازرسی از دیگر اماکن و وادارسازی تهران به همراهی با این تقاضاهای غیر حقوقی استفاده کند. امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه با وجود وعدهای که درباره حل این پرونده داده است، اقدامی در این خصوص صورت نداده و تلاش میکند «اعلام نظر آژانس در قبال موارد ادعایی» را مترادف با «بسته شدن این پروندهها» قلمداد کند.» قطعاً تهران زیر بار این بازی سیاسی مشترک غرب و آژانس نخواهد رفت. در این میان، بهتر است مقامات کاخ سفید و تروئیکای اروپایی به جای بازی با الفاظ، به این مطالبه مشروع ایران تن دهند.
نکته پایانی، به مسئله ارائه تضمینهای اعتباری و استمرار «تضمینگریزی آمریکا» باز میگردد. مقامات وزارت خارجه و وزارت خزانهداری آمریکا طی ماههای اخیر پیامهای متعددی را به مقامات اروپایی و حتی واسطههای غیر اروپایی در خصوص «پرهزینه بودن ارائه تضمینهای اعتباری به تهران» مطرح کردهاند! اعضای دولت بایدن میگویند اگر تضمینهای اعتباری به تهران (در خصوص فعالیت آزادانه شرکتهای خارجی تا حداقل پنج سال دیگر) ارائه شود، بایدن توان دفاع از این توافق را در برابر کنگره نخواهد داشت.باید گفت، اساساً جمهوری اسلامی ایران قائل به تفکیک کاخ سفید و کنگره از یکدیگر نیست و تنها در انتظار یک «خروجی نهایی» از سوی نهادهای تصمیمگیر آمریکاست. به عبارت بهتر، منازعات داخلی آمریکا بر سر بازگشت به توافق هستهای که البته برخی از آنها نیز تصنعی است، تأثیری در طرح مطالبهای به نام «لزوم ارائه تضمینهای اعتباری به شرکتهای سرمایهگذاری خارجی در ایران» نخواهد داشت.
فعلاً پاسخ سازنده از منظر آمریکا و تروئیکای اروپایی، پاسخی است که در آن ایران با مفتوح ماندن پروندههای ادعایی آژانس علیه خود موافقت کند و شرکتهای خارجی سرمایهگذار در ایران نیز قدرت و ریسک حضور طولانیمدت در کشورمان را به واسطه «آینده مبهم برجام» نداشته باشند! مقامات غربی و آژانس بینالمللی انرژی اتمی اطمینان داشته باشند که تهران پای چنین توافقی را امضا نمیکند. در چنین شرایطی تنها مسیر باقیمانده پیشروی غرب، پذیرش خواستههای بر حق کشورمان در اسرع وقت است. بایدن، مکرون و جانسون فراموش نکنند که ایران تا ابد پای میز مذاکره در انتظار پیشنهادها و ابتکارات طرف غربی باقی نخواهد ماند... .