صبح صادق >>  خرد >> گزارش
تاریخ انتشار : ۰۷ آذر ۱۴۰۱ - ۱۲:۳۳  ، 
کد خبر : ۳۴۱۸۱۳
ضرورت بازخوانی و تحول در رابطه شرایط اقلیمی با تصمیم‌گیری‌های سیاسی

اقلیم و سیاست

تداوم آلودگی هوا در برخی شهرها، به ویژه تهران را ـ که البته پدیده‌ای تقریباً همیشگی است ـ باید از جمله چالش‌های نوظهور در ایران دانست که متأثر از تغییر شرایط اقلیمی، در کنار استفاده بی‌رویه از منابع طبیعی در ایران رخ داده است[...]
پایگاه بصیرت / مصطفی قربانی
تداوم آلودگی هوا در برخی شهرها، به ویژه تهران راـ که البته پدیده‌ای تقریباً همیشگی است‌ـ باید از جمله چالش‌های نوظهور در ایران دانست که متأثر از تغییر شرایط اقلیمی، در کنار استفاده بی‌رویه از منابع طبیعی در ایران رخ داده است؛ پدیده‌ای که می‌‎تواند بر تمامی جنبه‌های زیست انسانی تأثیر بگذارد. بنابراین، در مطلب پیش‌رو تلاش می‌شود ضمن تبیین رابطه‌ اقلیم(شرایط اقلیمی) و سیاست، ضرورت بازنگری در رابطه این دو، به ویژه از زاویه تأثیرگذاری تصمیمات سیاسی بر وضعیت اقلیمی کشور، واکاوی شود.
 
رابطه اقلیم و سیاست
تأثیر وضعیت جغرافیایی، طبیعی، آب‌ و هوایی و اقلیمی بر سیاست از دیرباز مورد توجه بوده است؛ به گونه‌ای که بزرگانی، چون ارسطو، مونتسکیو و ریمون آرون در این باره دیدگاه‌هایی را مطرح کرده‌اند. به طور دقیق‌تر، سیاست و حکومت در هر جامعه‌ای، فارغ از ویژگی‌های فرهنگی، معرفتی، الهیاتی، تاریخی، اقتصادی و... در بستر شرایط جغرافیایی و اقلیمی شکل می‌گیرد، که اگرچه انسان می‌تواند تأثیر این شرایط را کم و زیاد کند؛ اما می‌توان پذیرفت که این شرایط به صورت جبری بر سیاست و حکومت تأثیر می‌گذارند. از نقطه نظری دیگر، سرزمین، جمعیت، حاکمیت و حکومت، ارکان تشکیل‌دهنده موجودیتی به نام «دولت» به منزله کانون سیاست هستند. «سرزمین» و «جمعیت» برای دولت شرط لازم و «حاکمیت» و «حکومت» شرط کافی تشکیل دولت هستند. بنابراین، مسلم است که بدون سرزمین ـ که عنصر اقلیم نیز مرتبط با آن تعریف می‌شود ـ اساساً بحث از دولت امکان‌‌پذیر نیست. بنابراین، شرایط سرزمینی از جمله اقلیم را می‌توان از پایدارترین و مهم‌ترین عناصر تأثیرگذار بر دولت و سیاست در هر کشوری دانست. 
 
تغییرات اقلیمی در ایران
آنچه درباره رابطه اقلیم و سیاست گفته شد، درباره ایران نیز مصداق پیدا می‌کند و از این نظر، حکومت در ایران نیز از این قاعده کلی مستثنی نیست و براین اساس، باید پذیرفت که در ایران نیز این شرایط بر حکمرانی تأثیر می‌گذارد. با وجود این، یک واقعیت مهم درباره شرایط اقلیمی در ایران آن است که به نظر می‌رسد در سال‌های اخیر با تغییراتی مواجه شده است. این تغییرات عبارتند از:
1ـ تغییر الگوی بارش، به این ترتیب که قبلاً از اواخر زمستان تقریباً با افت محسوس بارش‌ها مواجه می‌شدیم، اما چند سالی است که در فصل بهار و تابستان با وقوع سیل مواجه می‌شویم.
2ـ ازدیاد ریزگردها، به نحوی که امسال به پدیده‌ای عمومی در کشور تبدیل شد. این در حالی بود که در سال‌های قبل به مناطق مرزی، مانند خوزستان محدود بود.
3ـ افزایش دمای هوا. در واقع، به زبان ساده و حتی بدون استناد به داده‌های پژوهشی دقیق می‌توان وقوع این تغییرات در ایران را به طور ملموس درک کرد که از جمله پیامدها و نمودهای آن تداوم شرایط آلودگی و پاییز خشک در تهران است. نکته مهم در این زمینه آن است که وقوع این تغییرات، جنبه‌های مختلف حیات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور را دستخوش دگرگونی کرده است و چنانچه تدابیر لازم برای مقابله با این پدیده‌ها اندیشیده نشود، دیر یا زود، دامنه این تغییرات وسیع‌تر و عمیق‌تر شده و قابلیت ایجاد دگرگونی‌های بیشتری پیدا می‌کند. 
هر چند تغییرات مذکور که در قالب تغییرات اقلیمی(Climate Change) به مثابه یک نگرانی جهانی مورد مطالعه قرار گرفته، اما بنا به برخی آمارها، روند این تغییرات در ایران سریع‌تر از جاهای دیگر است. مطالعات صورت گرفته در این زمینه گویای آن است که برای نمونه، افزایش دما در ایران، بیش از متوسط جهانی است و همچنین، تولید گازهای گلخانه‌ای و بهره‌برداری از منابع آب زیرزمینی. 
تحلیل‌های موجود همگی گویای آن است که این تغییرات به طور عمده به دلیل بهره‌برداری بی‌رویه از منابع در ایران رخ داده است. برای نمونه، بر اساس برخی آمارها، متوسط مصرف آب در ایران برای هر نفر در شبانه‌روز، 40 لیتر بیشتر از میانگین جهانی است یا الگوی کشت در ایران به طور عمده مناسب با شرایط اقلیمی نیست یا اینکه احداث صنایع در ایران نیز مناسبتی با شرایط اقلیمی مناطق احداث ندارد. برای نمونه، می‌توان به احداث صنایع آب‌بری، چون فولاد و کاشی اشاره کرد که اتفاقاً در مناطق کویری ایران ایجاد شده‌اند. مسلم است که این الگوی بهره‌برداری در زمینه‌های مختلف، با وضعیت اقلیمی تناسبی ندارد. در همین زمینه، می‌توان به شدت مصرف انرژی در ایران هم اشاره کرد که بنا به اعلام «آژانس بین‌المللی انرژی»، ایران در زمینه شدت مصرف انرژی، رتبه اول جهان را دارد. این در حالی است که جمعیت ایران از بیشتر کشورهای جهان کمتر است. بنابراین، به عنوان یک نتیجه ابتدایی می‌توان گفت،تأثیرگذاری متغیر «شرایط اقلیمی» در ایران در تصمیم‌گیری‌های سیاسی، اقتصادی، صنعتی و... چندان قابل توجه نبوده است. 
 
سخن پایانی
باید گفت، تغییرات اقلیمی و تأثیرات مخرب آن به راحتی می‌تواند امکان زیست پایدار در ایران را با مشکلات جدی مواجه کند. از این منظر، این تغییرات قادر به دستخوش تحول قرار دادن حوزه سیاست به صورت اساسی است. اگر سیل‌های اخیر در کشور را نتیجه تغییرات اقلیمی بدانیم (که البته تصدیق این ادعا نیاز به اظهارنظر و تأیید متخصصان این حوزه دارد)، به راحتی می‌توانیم آثار مخرب انسانی، زیرساختی، اقتصادی و... این تغییرات را درک کنیم. بر این اساس، برای مدیریت این تغییرات که به طور عمده پدیده‌ای انسان‌ساخت است، باید از هم‌اکنون چاره‌های مدبرانه اندیشید. کانون این چاره‌اندیشی‌ها نیز می‌تواند این گزاره باشد: «در نظر گرفتن و لحاظ کردن شرایط اقلیمی در تصمیم‌گیری‌های سیاسی، اقتصادی، زیرساختی، توسعه‌ای و... .»
درواقع، در کنار برنامه‌ریزی‌های مختلف، باید به برنامه‌ریزی برای مدیریت سرعت تغییرات اقلیمی در ایران هم توجه جدی صورت گیرد؛ امری که اگرچه تاکنون ناملموس بوده، اما اکنون ملموس و فراگیر شده و بیش از هر عامل دیگری قادر به ایجاد تبعات مخرب بر حیات فردی و جمعی ایرانیان است. البته ناگفته پیداست که همراهی و مشارکت مردمی، به ویژه در حوزه مدیریت مصرف منابع مختلف در کشور لازمه‌ موفقیت در این زمینه است.
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات