مهمترین اصول سیاست خارجی آلمان در غرب آسیا و شمال آفریقا تأمین امنیت اسرائیل است. روابط بین برلین و تلآویو به قول وزارت خارجه آلمان بسیار منحصربهفرد و سنگ بنای سیاست خارجی آلمان است. آنگلا مرکل صدراعظم پیشین آلمان، در سخنرانی خود در کنست اسرائیل عنوان کرد: هر دولت آلمان و هر صدراعظمی، مسؤولیت تاریخی برای حفظ امنیت اسرائیل دارد و این بدان معناست که امنیت اسرائیل برای من به عنوان صدراعظم آلمان هرگز قابل مذاکره نیست. از سوی دیگر، آلمان آوریل ٢٠٢٠ حزباﷲ را با شاخههای سیاسی و نظامی آن در لیست سازمانهای تروریستی قرار داد و هرگونه فعالیت این حزب در آلمان را ممنوع کرد. آلمان از دیرباز دومین شریک تجاری مهم اسرائیل پس از ایالاتمتحده آمریکا بوده و زیردریاییها و تسلیحات زیادی به اسرائیل صادر کرده است.
ارتباط نزدیک آلمان با اسرائیل سبب شده مسؤولان آلمانی و به طور مشخص زیگمار گابریل در سفر ۳ روزهای که پس از امضای برجام به ایران داشت، به طور واضح این پیام را به ایران بدهد که اگر ایران میخواهد روابط اقتصادی نزدیکتری با آلمان و دیگر قدرتهای غربی برقرار کند، روابط خود با اسرائیل را ایجاد کند(!) شبیه این فشاری را که آلمان به ایران برای به رسمیت شناختن اسرائیل وارد میآورد، میتوان در همکاری میان آلمان و ترکیه دید؛ جایی که آلمان از ترکیه خواست برای بهبود روند عضویت در اتحادیه اروپایی همکاری نزدیکی با اسرائیل داشته باشد. البته قطعا جمهوری اسلامی ایران بنا به اعتقادات اسلامی و با توجه به عدم مشروعیت رژیم صهیونیستی هرگز درخواست آلمان برای به رسمیت شناختن این رژیم را مورد قبول قرار نخواهد داد.
دومین مانع بزرگ در روابط ایران و آلمان بحث حقوق بشر است؛ حقوق بشر به سبک غربی. در آلمان رهبران این کشور خصوصاً اگر از حزب سبز باشند بشدت به حقوق بشر به سبک خودشان در دنیا اهمیت میدهند. حقوق بشر اسلامی - ایرانی تفاوت بسیاری با مدل غربی دارد، لکن این موضوع اهمیتی برای سیاستمداران آلمانی ندارد.
در شرایطی که همسایگان آلمان - به طور مشخص فرانسه و انگلیس - در بسیاری مواقع رفتارهای خشونتآمیزی علیه تظاهراتکنندگان از خود نشان دادند اما شاهد آن بودیم که در اغتشاشات اخیر ایران، چطور آلمان موضع دوگانهای در این باره از خود نشان داد. آلمان بدون توجه به پرداختن به ریشههای فتنه در ایران و بدون توجه به اقدامات خرابکارانه اغتشاشگران، از حداکثر توان خود برای انجام اقدامات خصمانه علیه ایران در سطح بینالمللی استفاده کرد؛ از ایجاد فضای مناسب برای تجمع ضدانقلاب در برلین تا حمایت از بیانیهها و قطعنامهها و تحریمها در محافل بینالمللی، خصوصا سازمان ملل و اتحادیه اروپایی علیه کشورمان. موضع دوگانه آلمان نسبت به حقوق بشر در ایران زمانی عجیب به نظر میرسد که بدانیم هر جا منافع مهم آلمان در خطر باشد، آنها میتوانند حقوق بشر را نادیده بگیرند. مثال فرانسه، انگلیس، آمریکا، عربستان و بحرین از مصادیق آن است. اقدامات سفارت آلمان در تهران در هماهنگی اغتشاشگران از دیگر رفتارهای خصمانه این کشور علیه ایران است و در آخرین این اقدامات دولت آلمان به بهانههای واهی حقوق بشری، از تعلیق تمام ضمانتهای صادراتی و تجاری با ایران خبر داد. از میان ۳ مانع بزرگ، مانع مساله هستهای - هر چند نقش کمرنگتری را دارد - اما میان ۲ کشور یک چالش مهم است. آلمان همواره در کنار انگلیس و فرانسه در تمام بیانیههایی که صادر میکنند، توسعه فناوری هستهای ایران را محکوم میکند.
به نظر نمیآید مجموع این عوامل اجازه دهد افقهای روشنی را در روابط ۲ کشور شاهد باشیم، ضمن اینکه با توجه به سابقه دولتهای آلمان خصوصاً در زمان جنگ تحمیلی و ماجرای میکونوس و در مجموع سیاستهای آلمان در قبال ایران، دولتمردان کشورمان باید در سیاست خارجی خود با این کشور تجدیدنظر کنند.
منبع: روزنامه وطن امروز/امیر مجتهدی*
* دانشآموخته زبان آلمانی / کارشناس ارشد روابط بینالملل دانشگاه شیراز