هفته گذشته اتحادیه اروپا در ادامه «بازی تحریم» غربیها با مردم ایران، تحریمهای جدیدی را به بهانه مسائل حقوق بشر و ادعای مشارکت ایران در جنگ روسیه با اوکراین وضع کرد. بر اساس آنچه رسانهها درباره این بسته تحریمی گزارش دادهاند، وزرای امور خارجه ۲۷ کشور اروپایی در جلسهای که در بروکسل برگزار شد، به بهانه مسائل حقوق بشر بسته تحریمی جدیدی را شامل ۲۰ شخصیت و یک نهاد ایرانی تصویب کردند؛ همچنین چهار شخصیت و چهار نهاد ایرانی دیگر بر اساس ادعای واهی مشارکت در جنگ اوکراین، به فهرست تحریمهای اتحادیه اروپا اضافه شدهاند.
بر اساس این، داراییهای افراد و نهادهای تحریم شده مسدود شده و شرکتها و شهروندان عضو اتحادیه اروپا از مراوده مالی با آنان ممنوع شدهاند؛ همچنین، اشخاص حقیقی تحریم شده حق سفر به کشورهای عضو اتحادیه اروپا را ندارند و ورود یا گذر آنها به این کشورها ممنوع است.
در میان 20 شخصیت تحریمشده، نام «پیمان جبلی» رئیس سازمان صدا و سیما و «محسن برمهانی» معاون سیمای رسانه ملی، همراه با دو خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما دیده میشود؛ اما نکته مهم و تأملبرانگیز در این نمایش حقوق بشری اروپاییها، تحریم «سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران» به منزله یک شخصیت حقوقی و متولی جریان اطلاعرسانی کشورمان است که تاکنون سابقه نداشته است. هرچند پیش از این هم، بارها و بارها با اقدامات نمایشی اروپاییها، شبکههای برونمرزی رسانه ایران از ماهوارههای اروپایی حذف شدهاند، اما تحریم کلیت رسانه ملی به منزله «سازمان رسانهای» شاهکار جدید غربیها بوده است.
چند روز پیش از آن نیز، شرکت ماهوارهای فرانسوی «یوتلسَت» چند هفته پس از اعمال تحریمهای اتحادیه اروپا علیه شبکه خبری انگلیسیزبان «پرستیوی»، آن را قطع کرد. این شبکه خبری صدا و سیما در سالهای اخیر بارها به بهانههای واهی از سوی شرکتهای ارائهدهنده خدمات ماهوارهای تحت فشار بوده است.
رسوایی یک تناقض
قطع پیدرپی پخش شبکههای برونمرزی ایران از ماهوارههای اروپایی و آمریکایی و حالا تحریم سازمان صدا و سیما- افزون بر تحریم رئیس و برخی مدیران و خبرنگاران آن- در حالی انجام میشود که بوقهای تبلیغاتی غربیها و ادعای آزادی بیان و جریان آزاد اطلاعرسانی از سوی آنها، گوش جهانیان را کر کرده است!
در حالی که کشورمان در دو ماه مهر و آبان با طراحی پیچیده و ترکیبی دشمنان این مرز و بوم، دستخوش تهدید و شرارت بوده است، شبکههای ماهوارهای و رسانههای غربی، از جمله رسانه حکومت سلطنتی و موروثی انگلستان (بیبیسی)، من و تو و رسانه دستساز محمدبنسلمان سعودی (ایران اینترنشنال) در حرکتی هماهنگ، به انتشار گسترده اخبار دروغ، تریبون دادن به گروههای تجزیهطلب و مسلح و دامن زدن به ناآرامیها دست زدهاند. «ایراناینترنشنال» در حالی مدعی استقلال رسانهای و بیطرفی و نگرانی برای مردم ایران است که از سوی حکومتی تغذیه و اداره میشود که در هفتههای اخیر، به طور متوسط روزانه 18 حکم اعدام را آن هم با روش گردنزنی اجرا کرده است.
این نخستین بار نیست که غربیها تناقض بینظیر خود در بازیهای حقوق بشری را آشکار کردهاند، اما بخش جالب ماجرا اینجاست که جریان فکری خاصی در داخل کشورمان، اصرار دارد این تناقض دیده نشود و همچنان همان چهره متمدنانه از سردمداران دنیای غرب عرضه شود.
رسالت افشا
در چنین وضعیتی که مدعیان آزادی بیان و حقوق بشر، با تحریم رسانه ملی از یک سو و با تجهیز و تقویت رسانههای مروج خشونت و تروریسم از سوی دیگر، شمشیر را علیه ملت ایران از رو بستهاند، کمترین وظیفه رسانه ملی و دیگر رسانههای جبهه فرهنگی و رسانهای انقلاب و نیز عموم فعالان فکری و فرهنگی این حوزه، افشای «دقیق، عالمانه، به موقع و هنرمندانه» این تناقضهای رفتاری غربیهاست تا نتوانند به قول معروف، گنجشک را رنگ کنند و جای قناری به دنیا بفروشند.
شاید این مواجهه و پاتک زدن به جنگ رسانهای و تبلیغی دشمن در کوتاهمدت و در جنگ نفسگیر طراحی شده از سوی آنان به راحتی دیده نشود، اما استمرار و جدیت در آن و رفع نقاط ضعف عملیات رسانهای جبهه انقلاب، حتماً در میانمدت و بلندمدت سلطه غیرانسانی مدعیان غربی را خواهد شکست و دست آنها را رو خواهد کرد؛ تا جایی که دیگر، به راحتی و با هر بهانهای فرصت بازی با روان این مردم و آتشافروزی در کف خیابان را نخواهند داشت.
این همان رسالتی است که امروز بیشتر از هر زمان دیگری بر دوش رسانه ملی و فعالان فرهنگی، هنری و رسانهای است.