آغاز خشونت پس از انقلاب اسلامی را نه در دادگاههای انقلاب اسلامی، بلکه در اقدامات تجزیهطلبانهای باید دنبال کرد که محوریت آن را احزاب و گروههای وابسته و انحرافی برعهده داشتند. هنوز چند روزی از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود که نیروهای به اصطلاح چپ، با کمک نیروهای ضدانقلاب و سلطنتطلب تلاش کردند به بهانه حقوق اقلیتهای قومی و آزادیهای اجتماعی، افکارعمومی مردم کُرد را که سالها تحت ظلم نظام ستمشاهی قرار داشتند، برای برگزاری تظاهرات ضد انقلابی و تحرک علیه نیروهای ارتش تشویق کنند. بر این اساس، از اسفند سال 1357ش شاهد درگیری نیروهای مسلح ضدانقلاب علیه پادگانهای ارتش در سنندج و مهاباد بودیم. در آن زمان، سه جریان حزب دموکرات، گروهک کومله و جمعیت جوانان مسلمان کُرد که رهبری آن را «احمد مفتیزاده» عهدهدار بود، منطقه کردستان را ناامن کرده بودند!
پس از پیروزی انقلاب و اعلام بیطرفی ارتش و بازگشت نظامیان به سربازخانهها، حضرت امام خمینی(ره) بلافاصله در پیامی به مردم که از مدرسه علوی صادر کرده بودند، ضمن دعوت آنها به آرامش و هوشیاری، اظهار داشتند: «از شما میخواهم که اولاً مانع آشوب و هرج و مرج بشوید و نگذارید آشوبگران مغرض به عملیاتی از قبیل غارت، آتشسوزی، مجازات متهمان و از بین بردن آثار علمی و فنی و صنعتی و هنری و اتلاف اموال عمومی و خصوصی دست بزنند. دشمن برای خراب کردن چهره نهضت از طریق نفوذ دادن افراد مفسد و مغرض در میان توده مسلمان دست به چنین کارهایی میزند تا نهضت ما را ارتجاعی و وحشیانه قلمداد نماید. من اکیداً اعلام میکنم که هرکس دست به چنین عملیاتی بزند، از جامعه انقلابی ملت مطرود و در پیشگاه خداوند متعال مسئول است. ثانیاً توجه داشته باشید که هنوز انقلاب ما از نظر پیروزی بر دشمن به پایان نرسیده است. دشمن از انواع وسایل و دسایس بهرهمند است و توطئهها در کمین ماست. تنها هوشیاری و انضباط انقلابی و اطاعت از فرمانهای رهبری و دولت موقت اسلامی است که همه توطئهها را نقش برآب میسازد. ثالثاً افرادی از دشمن که به عنوان اسیر در اختیار شما قرار میگیرند، هرگز مورد خشونت و آزار قرار ندهید. همچنان که سنت اسلامی است به اسیران محبت و مهربانی کنید؛ و البته دولت اسلامی به موقع آنها را محاکمه و عدالت را در مورد آنها اجرا خواهد کرد.»
با این حال، یک روز پس از پیروزی انقلاب، پادگان مهاباد به محاصره گروههای چپگرا در میآید. روزنامه «اطلاعات» مینویسد: «پادگان مهاباد به محاصره نیروهای مسلح حزب دموکرات کردستان درآمد. با اینکه تیمسار پزشکپور (فرمانده تیپ مهاباد) به وسیله رادیو و تلویزیون مرکز مهاباد و امام جمعه شهر همبستگی خود را با انقلاب اسلامی اعلام داشته است، اما پادگان مهاباد از 1357/11/23 در محاصره است. این گزارش حاکی است برای کنترل شهر به دستور شیخعزالدین حسینی (امام جمعه مهاباد) امروز شورای انقلاب در این شهر تشکیل شد.» هشت روز بعد، این پادگان با کمک نفوذیهای داخل آن سقوط میکند. تمام اسلحهها و مهمات آن به غارت میرود و همه گروههای چپ از آن سهم میبرند! آنان به این غارت اکتفا نکرده، پادگان و تأسیسات آن را هم به آتش میکشند.
بعد از سقوط پادگان مهاباد به دست عوامل حزب دموکرات کردستان و دیگر گروههای سیاسی در 3 اسفند 1357 و به غارت رفتن توپخانه، تانکها و سلاحهای این پادگان، وضعیت کردستان تشدید شد و گویای این امر بود که گروههای مخالف از طریق راههای سیاسی درصدد دستیابی به خواستههای خود نیستند؛ بلکه از روشهای مسلحانه و خشونتآمیز استفاده میکنند. به دنبال این حادثه، پاسگاههای ژاندارمری و مراکز انتظامی برخی شهرها به دست شورشیان افتاد و شهرها و روستاهای کردستان جولانگاه آنان شد.
مدتی بعد این شهر سنندج بود که در اختیار نیروهای مسلح ضدانقلاب قرار گرفت. از روز 28 اسفند، گروههای گوناگونی، چون حزب دموکرات، کومله و فداییان خلق، نيروهایشان را از تمام مناطق کردستان جمعآوری کرده و به سمت سنندج حرکت کردند. به اینترتیب، شهر به حالت نظامی درآمد. در نخستین روز فروردین 1358ش. هیئتی از تهران برای از بینبردن جوّ تشنج و پایاندادن به جنگ، وارد سنندج شد. این هیئت، متشکل از آقایان طالقانی، بهشتی، هاشمیرفسنجانی، بنیصدر و احمد صدر، حاجسیدجوادی، با مفتیزاده، شیخ عزالدین حسینی از روحانیون نزدیک به کومله، عبدالرحمن قاسملو رهبر حزب دموکرات کردستان، غنی بلوریان نماینده کومله و چریکهای فدایی مذاکره کردند. در جریان مذاکراتِ شورای موقت با آیتالله طالقانی و هیئت اعزامی از تهران، جوّ تشنج تاحدودی از بین رفت و قرار شد مراکز تصرف شده تخلیه شوند، برای تأسیس شورای شهر، انتخابات انجام گیرد و شورای موقت نیز منحل شود.
هر چند برای مدتی آرامش در این منطقه حاکم شد، اما وضع اینگونه نماند و خیلی زود پس از به بنبست رسیدن کامل مذاکرات هیئت نمایندگی کُرد با هیئت حسننیت که از سوی دولت موقت مشخص شده بود، اوضاع برهم ریخت و بار دیگر گروهکها بر اغلب شهرهای این منطقه حاکم شدند.
ماجرای کردستان ماهها دنبال شد و جنایات بسیاری از سوی گروهکهای ضدانقلاب خشونتطلب صورت گرفت که برخی از آنان از حافظه تاریخی این ملت فراموش نخواهد شد.
یکی از فجایع بزرگ این جریان در 23 تیرماه 1358 در مریوان رخ داد که دکتر مصطفی چمران این ماجرا را چنین توصیف کرده است: «در شهر مریوان ۲۵ پاسدار کرد محلی زندگی میکردند که اهل مریوان بودند و در مریوان خانه داشتند و تنها گناه آنها این بود که به انقلاب اسلامی ایران معتقد بودند و نمیخواستند از احزاب چپ متابعت کنند. در تاریخ ۲۳ تیرماه 1358 صدها نفر از مسلحین احزاب چپ وارد مریوان شدند و پاسداران را محاصره کردند و نیمی از آنها را کشتند و بقیه را مجروح کردند. یکی از مجروحان پاسدار را با موزائیک سر بریده بودند و پیکر او را روی سنگفرشها و اطاقها کشیده بودند و نواری پهن از خون او همه جا را گلگون کرده بود؛ آنها دهان پاسداران را با نارنجک منفجر کرده و ریشهای آنها را سوزانده بودند.»
چنین اقدامات جنایتآمیزی بود که به تدریج موجب بیاعتباری این جریان نزد ملت کرد شد و اندک هواداران نیز از گرد آنان پراکنده شدند. در برابر این خشونتها، نظام اسلامی تلاش کرد تا با مردمیسازی مبارزه و ساماندهی مردم غیور کرد در قالب «پیشمرگان مسلمان کرد» علیه این گروهکها ایستادگی کرده و با کمک سپاه و بسیج منطقه را از لوث وجود این دستنشاندههای استکبار پاک کنند و امنیت را به این سرزمین برگردانند.