غرب در قرن بیستم خود را پرچمدار حقوق زنان معرفی کرده و دیگران را به پایبند نبودن به این حقوق متهم میکرد. این در حالى است که مروری بر تاریخ مواجهه غرب با زنان دیگر ملتها به خوبی ذات ناپاک و خوی توحش غرب را به نمایش میگذارد.
در دوران هجوم اسپانیاییها به قاره سرخپوستان که از اواخر قرن پانزدهم میلادى آغاز شد و به ویژه لشکرکشی کلمب به دریای کارائیب، شاید بیشترین تعدی به حقوق زنان شده باشد. از نگاه استعمارگران، زن هیچ اعتبار و جایگاه انسانى ندارد و به مثابه کالایی جنسى به وی نگریسته میشد. خشونت جنسى در مقابل بدن بومیان و خوار کردن و تحقیر بدن آنها زمانى مشخص مىشود که کلمب زنان تاینو را به منزله بردههاى جنسى و پاداشهاى جنسی براى سربازانش استفاده کرد. کلمب با صادر کردن آنها به بخشهاى دیگر جهان از تجارت بردههاى جنسی سود برد. در واقع، بیشتر درآمد او از بردهدارى به دست مىآمد. در سال 1500، کلمب به یکی از دوستانش نوشت: «همانطور که در ازاى یک مزرعه صد «کاستیانو» (سکه اسپانیایی) میدهند، در ازاى یک زن هم میشود به راحتى این مبلغ را به دست آورد و این کار خیلی معمول است و واسطهگران زیادى هستند که شروع به جستوجوی دختران کردهاند و در حال حاضر تقاضا براى دختران نه تا ده (ساله) است.»
هنگامى که کلمب و همراهانش براى دومین بار به این جزیره قدم نهادند، آنان دویست روستایی محلی را که به استقبال این افراد آمده بودند، به اسارت گرفتند. «میکوئل کونیو» از همراهان کلمب یادآوری مىکند که خودش یک دختر کارائیبی نوجوان زیبا را به عنوان برده شخصیاش برگزید؛ هدیهای که خود کلمب به وی اعطا کرده بود. البته هنگامی که کونیو تصمیم گرفت با وی همبستر شود، دخترک با تمام توان مقاومت کرد. همانطور که خودش مینویسد: «اما من بیرحمانه او را کتک زدم و به آن دخترک تجاوز کردم.»
«ماریا پائز ویکتور» استاد مطالعات آمریکای لاتین و کارائیب، در دانشگاه تورنتوی کانادا مىگوید: «این زنان سفیدپوست نبودند که با مردان بومى و سیاه ازدواج کرده و یا در آمیخته و تولید مثل مىکردند؛ بلکه فقط این سفیدِ مذکرِ سلطهگر بود که زنان را، اغلب به عنوان زنان غیرعقدی از میان زنان برده بومى و سیاه انتخاب و تملک مىکرد. خود من از سلاله مستقیم یک برده مولاتو هستم. نام جده مادرى من- سه نسل قبل- «فیلپا لوسنا» بود. پس از به دنیا آوردن پسری با رنگ روشنتر، توسط نیای ملاک من آزاد شد. سپس نیای منـ لطف کردهـ این پسر را وارث خود نامید.»