در زندگی مفهومی داریم برگرفته از رفتارهای انسانی به نام «ایثار» و «از خود گذشتگی» که کاربرد وسیعی در مکاتب و جوامع جهان داشته و دارد. این کاربرد را میتوان در حالتهای گوناگونی هم دید؛ مانند بذل جان، ثروت، موقعیت، زمان، علم، توان بدنی، ذهنی، مادی و معنوی که به ایثار شناخته میشود. در کل رفتاری که انسان انجام میدهد و با گذشت از منافع مادی و معنوی برای خود، با نیت خیر آن را در اختیار انسانهای دیگر قرار میدهد، ایثار است. برای ایثار، از خودگذشتگی لازم است؛ اما سؤال اینجاست که با توجه به محبت شدید انسان به نفس خود یا همان «حبّ ذات»، کسی میتواند هیچ منفعتی را برای خود در نظر نگیرد و ذرهای به خودش فکر نکند و کاری را برای دیگر انسانها انجام دهد؟ آیا تجلیل و ارزشگذاری و... که برخی اوقات وجود دارد، با معنای حقیقی ایثار منافات ندارد؟ در تعریف ایثار گفتهاند اگر فردی دیگران را بر خود مقدم شمارد، ایثار کرده است. واژه ایثار برگزیدن، اختیار کردن، ترجیح دادن و مقدم داشتن دیگری بر خویشتن است.(راغب، ص21) در اصطلاح نیز به معنای «مقدم شمردن دیگری بر خود در کسب سود و منفعتی یا پرهیز از ضرر و زیانی است»؛ اما شاید این تعاریف کامل نباشد؛ زیرا منفعت در آن وجود دارد منتها بعد از دیگران! مقدم شمردن دیگران در منافع صفات ممدوحی است، ولی ایثار نیست. بهتر است بپرسیم آیا اگر انسانی دیگران را بر خود مقدم بدارد و در عین حال بهخاطر حب نفسی که در فطرت او قرار دارد، در ذهنش سهمی هم برای خودش در نظر داشته باشد، میتواند ایثارگر باشد؟ وقتی معنای دقیق ایثار را بدانیم، هنگامی که در آیات و روایات با این کلمه برخورد کنیم، میتوانیم به درک بیشتری از آن برسیم و به وسیع بودن دایره ایثار پیببریم. برای نمونه، انفاق، بخشندگی، احسان، مهربانی، اطعام و... را هم ایثار بدانیم و در معنا و جایگاه حقیقی و کاملش به آن عمل کنیم. در چند آیه قرآن به ایثار مدنظر اشاره شده است که میفرماید: «... وَیُؤثِرونَ عَلى اَنفُسِهِم وَلَو کانَ بِهِم خَصاصَةٌ...»؛ و آنها را بر خود مقدّم میدارند هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند.(حشر/ ۹) همچنین در نهجالبلاغه کلمه ایثار با مشتقاتش حدود هجده مرتبه ذکر شده است. در یکی از آنها امیرالمؤمنین علی(ع) میفرمایند: «الإيمانِ أن تُؤثِرَ الصِّدقَ حَيثُ يَضُرّک علَى الكذبِ حَيثُ يَنفَعک»؛ ايمان، اين است كه راستگويى را هر چند به زيان تو باشد بر دروغگويى، گرچه به سود تو باشد، ترجيح دهى.(نهجالبلاغه، ح458) راستگویی در یک زمانی میتواند همان ایثار مدنظرمان باشد. خداوند برای امتحان انسانها برخی صفات و خلقها را در او قرار داد تا انسان با کنترل آنها بتواند به مقامات بالاتر دست پیدا کند. مانند «حریص» بودن که خود مانع بزرگی برای ایثار است. همانطور که در آیه 19 سوره معراج آمده است: «به یقین انسان حریص و کمطاقت آفریده شده است...» البته در عین بهترین خلایق و خلیفةالله بودن. برای ایثار و فداکاری انسان باید موانع را کنار بگذارد تا بتواند ایثار را در نهایت کارکرد خود عملی کند. او نباید حرص، منفعت، نفس و ذات را در نظر بگیرد تا بتواند ایثارگر حقیقی داشته باشد. در این درجه انسان حاضر است ضرر و صدمه و هر سختی را به جان بخرد و بدون هیچ توقعی کاری را انجام دهد. اگر بخواهیم بهمعنای حقیقی ایثار برسیم، باید از مباحث عرفانی هم استفاده کنیم و بگوییم ایثار با رسیدن به مقام فناء فیالله امکان پیدا میکند، یعنی انسان باید خود را فنای در خدا ببیند و هر چیز و همه چیز را متعلق به او بداند که اگر کمترین و کوچکترین چشمداشتی به کاری که برای دیگران انجام میدهد، داشته باشد، عملش نابود میشود و او را به همان میزان تنزل میدهد. پس بهتر است همه آن نزد خدا بماند که «مَا عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ مَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ». امام خمینى(ره) معتقد بودند: «فنا(فی الله) عدم نیست، بلکه بازگشت از عالم طبیعت به ملکوت است. پس در هر لحظه تجلّى الهى از عالم ملکوت در طبیعت ظاهر مىشود و از طبیعت به ملکوت باز مىگردد.» اهل بیت(ع) خود را فانی در خدا میدیدند و ما را برای فنای فی الله راهنمایی میفرمودند. ضمن آنکه وقتی خداوند در مورد شهدا میفرماید: «هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شدهاند مرده مپندار، بلكه زندهاند كه نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند.» یعنی شهید فنای در خدا شده است و خداوند خودش مکفل مقام و منزلت اوست. شهدا وقتی خود را فنای در راه خدا قرار دادند، همه داراییشان اعم از روح و نفسشان را به خدا میسپارند و هیچ چیز را برای خود در نظر نمیگیرند. همچنین عدهای با فنا شدن در خدا و با بذل جان، مال، آبرو، مقام و... در دنیا ایثار میکنند تا انسانهای دیگر را نیز به مقام فناء فیالله برسانند. امام صادق(ع) میفرمایند: «... بهترین شما کسی است که به ایثار مایلتر و به برگزیدن دیگران برخود حریصتر باشد....»(الکافی، ج۴، ص۱۸)