مولد سازی رویکردی است که حرکت به سمت آن یک تصمیم ملی باشد و نیاز دارد که موافق و مخالف آن نیز بر مبنای نگاه ملی و منافع ملی بحث و بررسی کنند. صحبت در خصوص طرح مولدسازی بسیار است و ضرورت دارد که از جهات مختلف این مصوبه مورد واکاوی قرار گیرد. موافقان استدلالی دارند و مخالفان که البته کفه ترازو به سمت آنان سنگینی میکند، نقدهای جدی و ساختاری به آن وارد میدانند.
اما فارغ از موافقتها و مخالفتها، نکته مهم دیگری در این بین وجود دارد و آن هم سیاسیکردن این موضوع و پرداختن به آن از زوایه و چهارچوب سیاسی است.
به بهانه این مصوبه بار دیگر مشاهده شد که برخی از رسانههای نزدیک به دولت، به دفاع صرف از این مصوبه پرداخته و سعی در نادیده گرفتن پیامدهای منفی آن داشتهاند. غالب این توجیهات، همان تفاسیری است که در دهههای گذشته در خصوص اجرای سیاستهای خصوصیسازی مطرح میشد و حالا در قامت مولدسازی نمایان شده است؛ سیاستهایی که نتایج آن اظهر منالشمس است و نیاز به واکاوی ندارد و اساساً موضوع این نوشتار هم نیست.در نقطه مقابل، رسانههای منتقد دولت و نزدیک به اردوگاه اصلاحطلبان این مصوبه را زیر تیغ تیز نقد برده و به دلایل مختلف با آن مخالفت کردهاند؛ اگر چه تکیهگاه این رسانهها، بیشتر روی آییننامه اجرایی مصوبه و اعطای مصونیت قضایی به اعضای هیئت واگذاری است و غالباً از منظر تطابق یا عدم تطابق این مسئله با قانون اساسی نگریسته میشود.
حال گذری به آبان ۹۸ داشته باشیم؛ ۳ برابر کردن قیمت بنزین در دولت دوازدهم و مرور واکنش دو جریان موافق و منتقد دولت وقت؛ جایی که رسانههای نزدیک به دولت حسن روحانی به دفاع از این اقدام پرداخته و در قامت توجیهگر ظاهر شدند؛ جنس دستاویزها هم مشابه برهه کنونی بود؛ توجیهاتی انتزاعی که هیچگاه به واقعیت نزدیک نشدند. اما در اردوگاه منتقدان دولت دوازدهم شرایط متفاوت بود و این عمل با هجمه همهجانبه مواجه شد و کابینه حسن روحانی نقدهای گزندهای را به خود دید. اگر چه در این فقره هم نفس عمل دولت از سوی مخالفان مورد مناقشه نبود و صرفاً ایرادات شکلی به نحوه اجرای آن مطرح شد.
بنابراین مرور روندها از گذشته تا کنون و تغییر موقعیت و مواضع جریانهای سیاسی و رسانههای منتسب به آنان در مسائل اساسی و بنیادین، یک نکته را اثبات میکند؛ تفسیر چالشهای کشور و نگریستن به آنها با عینک سیاسی. در واقع تعلقات سیاسی است که تعیین کننده خطمشی و مواضع رسانهها و جریانات است، نه ماهیت یک موضوع اساسی. اگر اولویت بر تقدم ماهیت بر تعلقات بود، این آشفتگی امروز و دیروز دیده نمیشود.
ماهیت و سمت و سوی دو طرح تعدیل نرخ بنزین و مولدسازی، یکسان است و قاعدتاً نباید تا این حد روایت متفاوت با گذشته را از سوی جریان چپ و راست شاهد باشیم. اما با تغییر دولتها و جابجایی موقعیتها، گروههای سیاسی و رسانههایشان یک روز در قامت مدافع و روزی دیگر در قامت منتقد ظاهر میشوند و این آفتی است که باعث میشود به مسائل مهم ملی با عینک آلوده سیاسی نگاه شود.