با وجود حاشیههای فراوانی که از سر و کول جشنواره فجر بالا میرفت، جمعیت بسیاری خود را به جشنواره فجر رساندند. گمانهزنیها از کم رونقی جشنواره خبر میداد، ولی قضیه خلاف پیشبینیها رقم خورد و خیلیها آمدند. هر چند جای برخی هنرمندان بنابر دلخوریها و کجفهمیها خالی بود. ولی مبنای سینمای ایران به تعبیر «مجتبی امینی» دبیر جشنواره فیلم فجر «مولود راستی انقلاب اسلامی و ستاره تابناک سینمای ایران است که در آسمان ایران میدرخشد.»
حوادث میآیند و میروند که برخی به کام اهالی سینماست و برخی نیست؛ اما آنچه مهم است و در خاطرهها باقی میماند، بینشها و رفتارهاست. دم به تله دشمن ندادن و در زمین آن بازی نکردن و مسائل و مشکلات را درون کشور و در زمین خودی فیصله دادن، خواستههای غیرمنطقی و غیر عقلانی نیست که کسی آن را رد کند. قهر کردن و گوشهگیری نه تنها مسئلهای را حل نمیکند؛ بلکه تنور تفرقه و جدایی را گرمتر میکند. بنابراین بهتر نیست هنرمندان سرزمینمان که به نشانه اعتراض به جشنواره نیامدند، از خود این سؤال را بپرسند که آیا حل مسئله با قهر امکانپذیر است؟ میراثتان برای نسلهای آینده سینما این کنارهگیریها و کارینکردنهاست؟ به نظرتان کسی که میایستد و با شجاعت تمام مسئلهاش را بازگو میکند و جوابش را مطالبه میکند، شجاع است یا کسی که کناره میگیرد و قهر میکند؟
با همه این حرفها، این جشنواره که گذشت؛ اما راه جشنواره ادامهدار است و در سالهای پیشرو دوباره سیمرغ بالهایش را خواهد گشود. بهتر است فکری کنید. آغوش جشنواره و سینما بنا بر رویه اسلامی و انقلابی خودش «صدبار اگر توبه شکستی باز آی» برای همه باز است. اینجا غرب نیست که با یک انتقاد ساده شخص را از چرخه سینما حذف کند؛ مگر چند سال پیش نبود که «مل گیبسون» به دلیل انتقاد درباره حمایت آمریکا از اسرائیل از هالیوود کنار گذاشته شد؟ «گاردین» هم در روزهای اخیر یک خبرنگار را تنها به دلیل یک توئیت طنز درباره اسرائیل اخراج کرد، این مسئله سبب شده است تا بسیاری از خبرنگاران، سلبریتیها و رسانهها درباره عقاید سیاسی خود سکوت کنند تا حذف نشوند. بد نیست نیمنگاهی به کشورهای غربی بیندازید و با کشور خودمان مقایسهاش کنید.
صحبتهای مجید صالحی پس از دریافت سیمرغ و تسلیت به مردم خوی و سوریه و ترکیه و تبریک آزادی زندانیان در همین راستا و مبنا بود. او گفت: «از دبیر جشنواره هم تشکر میکنم که گفت دموکراسی است و هر کس دوست دارد بیاید و نیاید. خودمان را مالک ندانیم؛ همه برای ایرانیم و همه هموطن هستیم. من ماشین ندارم و ماشینم را در دوران کرونا فروختم و به مردم کمک کردم. ماشین تارا را که هدیه دادند، دوباره به هادی حجازیفر میسپارم که برای مردم خوی تقدیم کند.»
«همه برای ایرانیم و هموطن هستیم»؛ نباید فراموش کنیم که این جمله ماهیت مردم و سینمای ماست. ما یک خانوادهایم، هر چقدر باد و بوران اختلاف اوج بگیرد، کسی برای مخالفت با خانوادهاش دست دوستی به دشمن خونی خانوادهاش دراز نمیکند. از این روست که رهبر معظم انقلاب تربیت نسل سینمای امروز را به سینماگران همین ایام معطوف کرده و فرمودهاند: «شما هنرمندان میتوانید نسل امروز را با افتخار بار بیاورید و هم میتوانید این نسل را شرمنده بار بیاورید.»
تا بوده است در یک کفه ترازوی انقلاب، چشمپوشی و رأفت بوده و در کفه دیگرش بازیگران و سینماگران آگاه و باشعور بودهاند؛ از همین روست که شهیدیفرد، مجری برنامه با کنایه نسبت به فضاسازیها و غائبان جشنواره خطاب به مجتبی امینی گفت: «آقای امینی در صحبتهایشان به برخی از این نیامدهها اشاره کرد. ناراحت نشوید و خم به ابروی خود نیاورید؛ زیرا همهچیز به زودی درست خواهد شد و برمیگردند. برخی از استراحتها هم اینطوری است و خم به ابرو نیاورید.»
شهیدیفر در ابتدای معرفی جوایز سودای سیمرغ هم گفت: «این کلیپی که دیدید 40 دوره جشنواره فیلم فجر را نشان میداد، دیدید همه هستند. درست است برخی از هنرمندان از ما روی برگرداندند؛ اما ما بهسنت الهی همراه آنان هستیم و در سالهای بعد باز به جشنواره باز خواهند گشت.»
ابوالفضل پورعرب در همین زمینه گفت: «خوشحالم از اینکه یک همدلی در سطح جامعه میبینم و انرژی آن به مردم عزیزم و هنرمندانی که داوری کردند و مسئولانی که سعی کردند دشمنان به ما نخندند تزریق شد. بچههایی که به هر دلیلی نیامدند، باید بگویم آنها جوان هستند و ما هم اشتباهاتی کرده بودیم، باید ببخشیم. باید ببخشیم تا آنها هم یاد بگیرند.»
بابک خواجهپاشا، برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه، بعد از دریافت جایزه گفت: «با افتخار این سیمرغ را در طاقچه خانهام خواهم داشت. سیمرغی که رضا میرکریمی، مجید مجیدی، بهرام بیضایی و همه بزرگان به خانه بردند. افرادی که فرهنگ ما را با سینما در جهان معرفی کردند. سینمای ما ارزشمند است؛ اگر اعتراض و انتقادی داریم، قطعاً سینما و تئاتر بهترین ابزار مدنی برای اعتراض ماست. هنر تحریمکردنی نیست. تمام قد در خدمت مردم شریف ایران، زنان و دختران آزاده ایران و خانواده شهدا خصوصاً خانواده «عشقم، شهید مهدی باکری» هستم.»