مرتضی مطهری در سالهای ۴۸ و ۴۹ که اوج خودنمایی تفکرهای مارکسیستی در ایران بود، جلساتی را پیگیری میکرد و به سخنرانی میپرداخت که حاصل آن خلق اثر ارزشمندی به نام «علل گرایش به مادیگری» شد. امروزه گمان بر این است که اگر مطهری به جامِ طهور شهادت لبنزده بود و حیات علمی و فعالانهاش تا به حال ادامه داشت، دست بر قلم میبرد و از «علل گرایش به اباحیگری» سخن به عمل میآورد. عصر حال حاضر، عصر گذر از اصول است، در هر مکان و زمینهای شاهدیم پیروان، اصول را استحاله کرده و تفاسیر سطحی و اباحهطلبی را القا میکنند. در این راستا با حجتالاسلام یحیی جهانگیری استاد حوزه و دانشگاه، همصحبت شدیم که حاصل آن را در ادامه میخوانید.
مذهبیها هم دچار اباحهگری شدند
حجتالاسلام یحیی جهانگیری گفت: امروزه همه طیفها و بخشهای جامعه دچار نوعی اباحهگری شدهاند، حتی تعداد قابل توجهی از مدهبیهای جامعه به این سمت حرکت کردهاند. البته اینکه منشأ کشیده شدن این طیف از متدینّین به اباحهگری و «آنارکی» را دینی بدانیم خطا است. شاید این افراد برای توجیه اباحهگری خود دلایل دینی جستوجو کنند و در ظاهر مستمسک دینی ارائه دهند، اما توجیه و استناد دینی لزوماً برابری با دین نمیکند.مثل کسی که در ادبیات گفتاریاش دائماً از فحش و ناسزا استفاده میکند و به هر دری میزند تا از روایات و نصوص دینی توجیهی برای خود بیابد.
«کلان تِرِند»، چیزی که جامعه را هدایت میکند
وی افزود: در راستای نکته مذکور باید گفت در هر عصری، مردم در معرض «کلان تِرِندها» هستند. کلان ترندها، هدایتگر و پیشرو در هر عصری هستند که بر کنش و واکنش جامعه انسانی اثر میگذارند، چه درست، چه غلط. مثلا در نیمه اول قرن بیستم و اوایل نیمه دوم آن، «انقلاب» چنین خاصیتی داشت، لذا شاهدیم در جهان پشت سر هم انقلاب رخ میدهد. در عصر حاضر آن کلان ترند مورد نظر ما که سیاست، فرهنگ، هنر، اجتماع و حتی جزئیترین موضوعات مثل غذا خوردن را هم درگیر خود ساخته است، «پستمدرنیسم» است. پستمدرنیسم نظم را در بینظمی میبیند و ناسیّال بودن همه چیز را بیان میکند.
«عَنگلستان»؛ و پستمدرن شدن ما!
او بیان کرد: پستمدرنیسم، تفکر و اندیشهای است که امروزه تبدیل به یک زیست اجتماعی و فرهنگ در جوامع انسانی شده است و بروز و ظهور خود را در عرصههای مختلف نشان میدهد. در حال حاضر با رسوخ فرهنگ پستمدرنیسم حتی کنشگری سیاسی افراد شباهت چندانی با پنجاه سال گذشته خود ندارد. پستمدرنیسم در حال حاضر «دیدهشدن» را معیار اثربخشی و اصالت افعال میداند، برای همین لمپنیسم و لودگی در سطوح مختلفی در جهان بسط پیدا کرده است. متأسفانه گاهی این تفکر و چهارچوب بر ما نیز اثر میگذارد، مثلاً برای اعتراض به حق نسبت به سیاست جریان سلطه به جای استفاده از روشهای صحیح و معقول تحت تأثیر احساسات و تفکر «دیده شدن» قرار میگیریم و بر دیوار سفارت انگلستان مینویسیم :«عَنگلستان!» و این حرکت چون رسانهای میشود و در سطح گشترده مورد عنایت کاربران قرار میگیرد در نظر ما حرکتی صحیح و با اصالت است.
جهانگیری گفت: پستمدرنیسم در جامعه ما فوتبالیست را مداح میکند، مداح را سیاستمدار و جالب این که سلبریتیهای هنری را به مثابه رهبران سیاسی به ما معرفی میکند و کسی هم هیچ شک و تردیدی به خود راه نمیدهد که چرا یک فوتبالیست باید در امر حکیمانه سیاست دخالت کند؟ پستمدرنیسم در آن سوی مرزها با در اختیار گرفتن سیاست، بازیگر کمدی را به صندلی ریاستجمهوری نشاند!
پستمدرنیسم جریان ضدساختار است
این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: پستمدرنیسم جریان ضدساختاری است که قرار است مرز و حدها را کنار بگذارد و این روند با سرعت بالا درحال انجام شدن است. مثلاً پستمدرنیسم در جامعه کنونی به راحتی موضوع تغییر جنسیت را بیان میکند و با گذاشتن آرم «بازیابی هویت» به آن رنگ و بوی عقلانی و مشروع میبخشد! اگر قرار است با این مظاهر مخالفت شود، باید آن انگاره و کلان روایتِ پستمدرنیسم مورد خدشه قرار گیرد چون اگر ما فرهنگ و ظهورات پستمدرن را لودگی بدانیم با مخالفت جدی روبهرو خواهیم شد. در این فرهنگ دیده شدن معیار درستی و نادرستی است و باید این منطق و تفکر را شکست و ساختارمند بودن جهان را اصالت بخشید.
منبع: فارس