با توجه به اینکه میدانید ابالفضلالعباس و همچنین علیاکبر هر دو جوان بودند، نقل شده در کربلا ابالفضل 37 سال داشت و علیاکبر بین 18 تا 25 سال و بسیاری از شهدایی که در کربلا جانشان را فدا کردند، جوان بودند و در سنین نوجوانی و جوانی خدمت امام حسین(ع) آمدند. جوانهای عزیز، گاهی انسان توانمندیهایی دارد که خودش هم خبر ندارد. جوانی فصل نشاط است، فصل سبزی حیات است، فصل شیرین زندگی است. جوانی تکرارپذیر نیست، صفات جوانی باعث ماندگاری در کهنسالی و میانسالی است. جوان روحیهای شاد، بانشاط، فضیلتجوی و حقطلبی دارد. دوران جوانی، دورانی است که اگر کسی از آن خوب استفاده کند، میتواند تا پایان عمر خودش را بهطور دقیق رقم بزند. دوران جوانی، دوران رشد استعدادها و توانمندیهاست. عزیزان، من برخی از خصوصیات دوران شما را برایتان میشمارم تا کسانیکه در این سن قرار دارند، آن را حفظ کنند و مدنظر قرار دهند و کسانی که از این سن گذشتهاند، با این آشنایی با جوان صحبت کنند.
آسانپذیری: یک خصوصیت جوان رقّت طبع و آسانپذیری است. امام صادق(ع) میفرماید: «لِأنَّ قَلبَ الشّابّ أرّقُّ مِنْ قَلبِ الشّیخ»؛ قلب جوان از قلب انسانهای کهنسال رقیقتر است؛ یعنی آسانپذیرتر است، زودتر مطلب را میگیرد و زودتر تغییر میکند. پیامبر(ص) فرمود: «وقتی خدا مرا مبعوث کرد، فرمود: «بر شما باد به جوانها»، خدا مرا به عنوان نبی و پیغمبر حق فرستاد که مردم را پند و اندرز بدهم، اولین کسانیکه به من دست دادند جوانها بودند و اولین مخالفان من در میان کهنسالان بودند، آنها دیرتر مرا پذیرفتند.»
قدرت فضیلتطلبی: ویژگی دوم جوان، عبارت است از فضیلتجویی، حقطلبی، شجاعت در راه فضیلت؛ اگر جوان در جایی دید که فضیلتی هست و برای او ثابت شد، قدرت ریسک دارد، جلو میرود، به میدان میزند. شجاع است و ملاحظه ندارد. اگر فضیلت یافت، جانش را در طبق اخلاص میگذارد. این ویژگی دوم یک جوان است.
قدرت عفو و گذشت: جوان زود میگذرد، کینه ندارد، نوجوان زود میگذرد، کینه ندارد. برادران یوسف جوان بودند، اشتباه هم کردند و برادرشان را در چاه انداختند، حسادت ورزیدند؛ ولی همین که فهمیدند اشتباه کردهاند، بلافاصله گفتند: «بابا از خدا بخواه ما را ببخشد.» این آیه در سوره یوسف است که یک عمر این داستان را شنیدهایم و پیامش این است که جوان زودگذشت است. قدرت عفو و گذشت در او زیاد است، کینه ندارد.