صبح صادق >>  دین >> گفتگو
تاریخ انتشار : ۳۰ آبان ۱۴۰۳ - ۰۹:۵۷  ، 
کد خبر : ۳۶۸۶۹۶
گفتاری از حجت الاسلام ‎والمسلمین سیداحمد فقیهی

راه انس با خدا

امام سجاد (ع) می‌فرمایند: خدایا «بذکرک عاش قلبی»؛ با ذکر تو قلب من زندگی می‌کند، عیش می‌کند. بعضی‌ها حالا خوش‎گذرانی حلال‌شان (نه حرام) این است که یک روز تعطیلی یک جمعی دور هم جمع بشوند و یک صحرایی، درختی، پارکی، دور هم بنشینند و گعده‌ای بکنند و برگردند. بعد که آدم برمی‌گردد خانه، می‌گوید انگار دل‌مان باز نشد! خوب است فردا شب دوباره برویم بیرون دل‌مان باز شود. بعضی‌ها هم شب جمعه که می‌شود، می‌روند یک مجلسی دعای کمیلی می‌خوانند یک قدری هم گریه می‌کنند؛ اما وقتی می‌آیند خانه، احساس می‌کنند یک نشاطی پیدا کردند. گاهی شاید به ذهن بیاید که ما‌ها خوش‌گذرانی و عیاشی هم بلد نیستیم. خیال می‌کنیم که حالا با یک قهقهه و ساز و طربی دل آدم شاد می‌شود. نه. اینها برای آدم یک حالت غفلتی ایجاد می‌کند. آن‌وقت آدم تا در این حال هست، خیال می‌کند غم و غصه‌ها تمام شده است؛ اما تا این مجلس غفلت از بین برود، غم و غصه برمی‌گردد. اما آن که مجلس انس دارد، حالا یا خودش به تنهایی یا در یک جمعی، مسجدی، حسینیه‌ای، دعای کمیل می‌خواند گریه هم می‌کند و وقتی برمی‌گردد هم احساس نشاط می‌کند. حالا در این دعای ابوحمزه امام (ع) عرض می‌کند خدایا «بذکرک عاش قلبی» حالا اینکه اصلاً خود قلب چیست؟ این بماند که انسان یک قلب معنوی دارد و همه حیات انسانی ما به حیات آن قلب است که سالم باشد و مریض نباشد. این بماند؛ اما حالات ما نسبت به ذکر خدا چند جور است و این خیلی در تربیت اخلاقی ما مؤثر است؛ یعنی من اگر بخواهم بفهمم خودم، در تربیت اخلاقی و در تربیت معنوی، در چه حدی هستم علامتش این است. قرآن می‌فرماید یک دسته هستند که وقتی ذکر خدا پیش می‌آید، اوقات‌شان تلخ می‌شود...! یکی از اموری که در اصلاح نفس و اخلاق حرف اول را می‌زند، اصلاً شاید اول و آخرش باشد، این است که این نفس من با خداوند مأنوس بشود. اگر این انس حاصل بشود همه چیز درست می‌شود. یک قدری من از خدا فاصله گرفتم، بیگانه با خدا شدم. خود این نماز یکی از حکمت‌هایش همین است که این نفس این انسان انس با خدا بگیرد. «أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی» .... همچنین امام زین‎العابدین (ع) عرض می‌کند «بِکَ عَرَفْتُکَ». من اگر بخواهم خدا را بشناسم، باید با چی بشناسم؟ چی هست در این عالم که بتواند خدا را معرفی کند غیر خودش؟ بله، حالا دلایل عقلی و فلسفه و کلام و منطق جایگاه خودش را دارد. اما آنها انس با خدا که نمی‌آورد. انس با خدا این‌طوری حاصل می‌شود که امام می‌فرماید که من تو را با خودت شناختم و «أَنْتَ دَلَلْتَنِى عَلَیْکَ». تو راهنما و دلیل من بودی. حالا چطوری آدم خدا را با خودش بشناسد؟ احتمال دارد که جملات بعدی دارد همین را بیان می‌کند. شما بیینید خدا با ما چه کار می‌کند؟ در دعای افتتاح هست، در دعای کمیل هست، هیچ‌کس هم نمی‌داند فقط من می‌دانم و خدا. چقدر من لغزش داشتم، چقدر عیب داشتم، چقدر من خطا داشتم. کی اینها را پوشانده؟ زرنگی خودم؟ خودم که از همه بی دست و پا ترم. مردم پوشاندن؟ مردم که می‌گردن عیبی هم که نیست پیدا کنن. جز اینکه این صفت خداست. «اللَّهُمَّ مَوْلاَیَ کَمْ مِنْ قَبِیحٍ سَتَرْتَهُ وَ کَمْ مِنْ ثَنَاءٍ جَمِیلٍ لَسْتُ أَهْلاً لَهُ نَشَرْتَهُ» آن‌وقت در همین دعای ابوحمزه بعد از این بک عرفتک، امام می‌فرمایند الحمدلله. برای چی؟ یک‌وقت حمد خدا می‌کنم برای اینکه سالمم، یک‌وقت برای اینکه رزق و روزی داده است، یک وقت نه حمد خدا می‌کنم [برای خود خدا].

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات