انتظار مفهومی آشنا، ولی پیچیده در فرهنگ مهدوی بوده و آشنایی دقیق با این مفهوم در زمینهسازی مقدمات ظهور مؤثّر است. غالباً مفهوم رایج در جامعه، مفهومی عوامانه و نه چندان دقیق است. مطابق این مفهوم، امام مهدی (ع) که نهمین فرزند از نسل امام حسین (ع) است، برای نجات اجتماع از ظلم فراگیر و برقراری عدالت خواهد آمد که مستظهر به نیروهای غیبی است و میتواند به تنهایی در مقابل جباران عالم ایستادگی کرده و بساط آنها برچیند؛ لذا این جمله که انشاءاللّه امام زمان بیایند و کارها را درست کنند، در افواه عموم مردم جاری است.
گرچه کلیّت این مفهوم درست است، لکن، چون تنها مقدمه و نتیجه در آن بیان شده، بسیاری از مطالب، مغفول میماند. این که آیا میتوان برای آمدن حضرت، زمینهسازی کرد؟ اصولاً آیا زمینهسازی مجاز است و یا نباید به برطرف شدن ظلم کمک کرد تا فراگیر شده و ظهور صورت پذیرد؟ اگر زمینهسازی ظهور مجاز است، ما هم مجاز به انجام آن هستیم و یا افراد خاصی باید این کار را انجام دهند؟ آیا کار باید در ایران انجام شود و یا گسترۀ جهانی منظور است؟ پاسخ ندادن به این سؤالات باعث میشود عوام مردم، در بهترین حالت برای ظهور حضرت، به دعای فرج و دعای سلامتی امام زمان (ع) بسنده کنند و خواص مردم نیز، چون از این دعاها، طرفی نبسته و گشایشی مشاهده نمیکنند، سرخورده شده و از فرهنگ انتظار، کناره بکشند.
بنابراین، گرچه انتظار به مفهوم عامیانۀ آن لازم است، اما کافی نیست و باید به انتظاری عالمانه تبدیل شود. در انتظار عالمانه، هدف از ظهور و نقش افراد در اجرای آن مشخص میشود. به طور دقیقتر، در مفهوم انتظار، نوعی ایجاد تغییر در وضعیت موجود، نهادینه است. یعنی منتظر، خواستار بهینهسازی وضعیت فعلی و برطرف شدن نقایص آن است. شاید بتوان گفت منتظر به این معنا نسبت به وضعیت موجود، معترض است، اما اعتراضی که در آن منفیبافی و مبالغه دیده نمیشود. اعتراض منتظر همراه با امیدواری است. امیدواری نسبت به وضع مطلوبی که در آینده ایجاد خواهد شد. بنابراین، منتظر باید هم وضعیت مطلوب را بشناسد و هم به ایجاد آن، نه تنها معتقد بلکه مشتاق باشد. عدم شناخت صحیح از وضعیت مطلوب آینده، نمیتواند متدینین را برای زمینهسازی ظهور آماده کند.
جامعۀ مهدوی، جامعهای بدون ظلم و ستم و با اجرای عدالت و سرشار شدن جامعه از نعمات برای انسانها و سایر موجودات در روایات توصیف شده است. در بعضی روایات نیز، ارتقای فهم و عقل مردم به واسطۀ وجود رحمانی حضرت مهدی (ع) بیان شده است. توصیف جامعهای اینچنین، ممکن است برای بعضی افراد، چنان خیالبافانه باشد که اعتقاد و اشتیاق به آن را خلاف واقعبینی محسوب کنند؛ لذا به این نتیجه میرسند که با وجود شاخصههای منفی جوامع، احکام دین قابلیت اجرا نداشته و عملاً اسلام نمیتواند حکومت دینی تشکیل دهد. در حالی که اگر این مطلب صحیح باشد، نبوت همۀ انبیاء و ولایت اولیاء باطل خواهد بود و آیۀ «وَ نُریدُ اَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفُوا فی الاَرض اَن نَجعَلَهُم اَئمّه و نَجعَلَهُمُ الوارِثین» گزاف خواهد بود؛ لذا منتظر باید نسبت به ایجاد جامعۀ مهدوی، معتقد و مشتاق باشد و علاوه بر آن برای تحقّق آن اقدام مطلوب انجام دهد. اقدام عملی انسان منتظر دو جنبۀ فردی و اجتماعی دارد و تمام فعالیتهای فردی این شخص مطابق با حضور در جامعۀ مهدوی برنامهریزی میشود. از آنجا که فردی در جامعۀ مهدوی برای امام زمان (ع) کاربرد دارد که از نظر جسمی و فکری پویا باشد، بنابراین تغذیه، خواب و بیداری، ورزش هم در برنامۀ فردی نباید مغفول واقع شود. رعایت هر نکتهای که نشانگر وجود نظم در این فرد است، مانند لباس پوشیدن و نظافت ظاهری تأکید میشود.
در سیرۀ امام خمینی نظم و نظافت در زندگی فردی چنان چشمگیر بود که افراد مختلفی آن را ذکر کردهاند. به عنوان مثال لباسهای خانۀ ایشان هم باید اطو شده باشد و میزان گشادی پاچۀ شلوار باید یکسان بوده، نه زیاد و نه کم باشد. (برداشتهایی از سیرۀ امام خمینی، ج ۲، ص ۱۵۷) شهید شاهآبادی تعریف میکند که من به واسطۀ بیماری خودم برای معالجه به انگلستان رفتم. پزشکان، تشخیص دادند که، چون شما فقط کار فکری میکنید و فعالیت بدنی ندارید این عوارض ایجاد شده است. در بازگشت به نجف من این ماجرا را برای امام خمینی تعریف کردم. امام این نتیجه را درست تشخیص دادند و از همان شب، پیادهروی را در پشت بام منزل خود شروع کردند به طوری که پیادهروی روزی نیم ساعت را تا آخرین روزهای عمر خود و حتی در فرانسه که بودند، ادامه دادند. یعنی یک برنامۀ مستمر ۲۷ ـ ۲۸ ساله. (سیرۀ امام خمینی ج ۲، ص ۲۱)
وقتی برنامۀ روزانۀ شخص منتظر در نکات ظریف، به دقت تعیین میشود، انجام عبادات اهمیت دو چندان خواهد یافت. عبادات چه فردی و چه اجتماعی، میتواند انسان را خدایی کرده و به او وجهۀ خداوندگاری ببخشد. خداوندگاری همان جنبۀ خلیفگی انسان است که هدف خلقت انسان هم محسوب میشود. در حقیقت هدف فعلی خداوند از خلقت انسان، آفریدن موجودی در روی زمین است که قابلیت خلافتاللّه را داشته باشد و این منظور، با عبادت میسّر است. پس انسان منتظر باید در جنبۀ عبادت هم به طور ویژه عمل کند.
مجموع این افکار و اعمال، زمینه را برای ظهور حضرت فراهم کرده و به عنوان اقدام عملی در تعجیل امام عصر محسوب میشود. حجتالاسلام صالح نیا از شاگردان آیتاللّه بهجت میگوید از ایشان سؤال کردم که اگر ما بخواهیم در ظهور حضرت، ولی عصر تعجیل شود، چه کار باید بکنیم؟ ایشان فرمودند: همان کارهایی که در عصر ظهور قرار است انجام دهیم را الآن انجام دهیم. اگر ایشان حاضر بود ما چه کارهایی را میکردیم و چه کارهایی را نمیکردیم؟ همان رفتارها و کارهای خوب را همین الآن انجام دهیم و بدیها را همین الآن ترک کنیم، ظهور ایشان محقّق میشود. (خبرگزاری فارس، ۹۱/۲/۲۷)
کسی میتواند منتظر واقعی حضرت باشد که هم حق برای او عزیز باشد هم خلق. از یک طرف او برای احقاق حق در جامعه تلاش میکند و از طرف دیگر برای او مهم است که افراد بیشتری از جامعه، حق را بپذیرند؛ بنابراین رعایت احکام اسلام و گسترش هرچه بیشتر آن، هدف واقعی این شخص است. تکلیف او این است که فساد را در جامعه از بین ببرد. منتها قطعاً او نخواهد توانست در کل کرۀ زمین این هدف را عملی کند. این جا است که تجلّی ظهور خود را نشان میدهد که با آمدن حضرت، فساد به کلی ریشهکن شده و عدالت جایگزین خواهد شد و این هدف، از قبل از ظهور توسط یاران حضرت، دنبال میشده است. اللّهم اجعَلنا مِن انصارِهِ وَ اعوانِهِ وَ المُستَشهَدینَ بَینَ یَدَیه