صبح صادق >>  جبهه >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۵:۳۸  ، 
کد خبر : ۳۴۵۱۹۰

سفارش شما را به امام رضا(ع) کردم

عبدالحسین از جبهه آمده بود تا دخترم زینب به دنیا بیاید. صبح روز بعد، وقتی دخترم به دنیا آمد، پیش من آمد و گفت: «من جبهه نمی‌روم تا شما مرخص شوی.» بعدازظهر آن روز مرا مرخص کردند.
زمانی که زینب سه روزه شد، گفت: «باید بروم. کسی توی گوش او اذان و اقامه نگوید تا خودم برگردم.» به جبهه رفت و وقتی زینب 17 روزه شد، برگشت. پس از نماز مغرب و عشاء زینب را بغل گرفت، بقیه را از اتاق بیرون کرد و گفت: «بروید نمازتان را بخوانید». می‌خواست در گوش زینب اذان و اقامه بگوید.
چند دقیقه بعد که به اتاق وارد شدم، دیدم آنقدر گریه کرده که پیراهنش خیس شده است. نمی‌دانم توی گوش بچه چه گفته بود! تا 20 روزگی زینب ماند اما آقای برونسی گفت: «باید بروم جبهه. دیگر نمی‌توانم بمانم.»
شب همگی به حرم امام رضا‌(ع) رفتیم و عبدالحسین بچه‌ها را یکی‌یکی دور ضریح طواف داد و اشک ریخت.
موقع برگشت رو کرد به من و گفت: «هر موقع کاری داشتید، پیش امام رضا‌(ع) بیایید. سفارش شما را به امام رضا‌(ع) کردم و گفتم: به شما سر بزند.» از حرم که آمدیم به تک‌تک خانه‌های فامیل سر زد و از آنها خداحافظی کرد.
صبح روز بعد عبدالحسین به جبهه رفت. بعد از چند روز به خانه تلفن کرد و خواست با تک‌تک بچه‌ها صحبت کند. به زینب که رسید، گفتم: «بچه خواب است.» گفت: «بیدارش کنید تا صدایش را بشنوم.» تا صدای زینب را نشنید، تلفن را قطع نکرد! وقتی از پشت تلفن پرسیدم کی برمی‌گردی؟ گفت: «هنوز هم که می‌گویی کی برمی‌گردی. این دفعه دیگر برنمی‌گردم. من چند سال بیشتر از امام جواد‌(ع) عمر کنم؟ باید بگویی کی خبر شهادتت می‌آید.»
ولی بعد از گفتن این حرف‌ها، ادامه داد: «شوخی می‌کنم.»
اما حرفش جدی بود، چون پس از چند روز شهید شد.

معصومه سبک‌خیز همسر شهید عبدالحسین برونسی

 

شهید عبدالحسین برونسی در سال ۱۳۲۱ در روستای گلبوی کدکن تربت حیدریه چشم به جهان گشود. در سال ۱۳۵۲ پس از آشنایی با یکی از روحانیون مبارز با درس‌های آیت‌الله‌ خامنه‌ای آشنا شد. پس از پیروزی انقلاب به صورت افتخاری به سپاه پاسداران پیوست. با آغاز درگیری‌های کردستان به پاوه رفت و با شروع جنگ تحمیلی در شمار نخستین کسانی بود که خود را به جبهه‌های نبرد رساند. او در عملیات فتح‌المبین، بیت‌المقدس، رمضان، مسلم‌بن‌عقیل، والفجر مقدماتی و والفجر 1 به عنوان فرمانده گردان خط‌شکن حماسه آفرید و نامش در آزمون جنگ و جهاد شهره شد. او سرانجام در روز ۲۳ اسفند 1363 با اصابت ترکش خمپاره به بدن مطهرش، مرثیه سرخ معراج را نجوا کرد و به مقام قرب الهی نائل آمد.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات