آیات و روایات فراوانی داریم که درباره نحوه انتخاب دوست و همراهی با او سخن میگوید. پیروی، همراهی، همدلی، شراکت و... از زیر شاخههای دوستی است؛ یعنی دوستی با افراد سبب میشود ما با آنان همدل شویم، خلق و خوی او را بپسندیم و عمل کنیم، زندگی خودمان را بر مدار آن دوستی و شراکت و همراهی قرار دهیم، از بسیاری منافعمان بگذریم و حاضر باشیم از چیزهایی چشم بپوشانیم یا در این راه دنیایی یا آخرتی متضرر شویم و مجبور باشیم سختیهایی را تحمل کنیم و اتفاقات دیگر. اینکه باید این انتخاب چگونه باشد خود بحثی جداگانه دارد؛ اما این نکته در دوستی و رفاقت و شراکت مهم است که روزی باید پاسخگوی آن باشیم و دلایلمان را برای آن بگوییم. در همین حالی که هستیم و در ایام شراکت و رفاقت شاید مدام در این برزخ باشیم که بالاخره این دوستی و همراهی برای ما فایده داشت یا نه؟ این ضرری که کردیم، جبران میشود یا نه؟ منافعی که داریم، آیا میماند یا میرود؟ بیشتر میشود یا کمتر و از این دست فکرها و ذهنیتهایی که همیشه وجود دارد. این خود به علمی نیاز دارد که بتواند دل انسان را آرام و اطمینان پیدا کند که در رفاقت و شراکتی که داشته، ضرر نکرده است و همچنان به سمت بهره بردن و سود بردن است. برای خلاص شدن از این فکرها باید انتخاب درستی داشته باشیم و برای علم پیدا کردن باید به پروردگار خود توکل کنیم و از او روشنایی این راه را بخواهیم. خداوند در آیه 27 سوره نحل میفرماید: «سپس روز قیامت خدا آنها را رسوا میسازد و میگوید شریکانی که شما برای من ساختید و به خاطر آنها با دیگران دشمنی میکردید، کجا هستند؟!» (در این هنگام) کسانی که به آنها علم داده شده میگویند: «رسوایی و بدبختی، امروز بر کافران است!» انسانها گاهی دوستان و شریکانی برای خود انتخاب میکنند که از طریق آنها از مسیر خدا خارج میشوند و با تبعیت از آنان دشمنیهایی با دیگر انسانها و حتی خداوند دارند. البته در مقابل برخی افراد شرکایی انتخاب میکنند که از طریق ایشان در مسیر درست قرار میگیرند. دوستان و شرکایی که انسان را از مسیر حق خارج کردند، در قیامت نمیتوانند نجاتبخش دوستان خود باشند. هر کسی هم که به امر آنان اطاعت و بندگی خدا را کنار گذاشته، باید پاسخگوی انتخاب خود باشد. مؤمنان سعی میکنند خداوند و اهل بیت(ع) را دوست و شریک خود قرار دهند. شریک نه به معنای همکاری، به این معنا که هرگاه میخواهد کاری انجام دهد دستور خداوند و اهل بیت(ع) را در نظر میگیرد و با مشارکت دادن رضایت ایشان کار خود را شروع میکند. لغت «شریک» واژهای عربی است و به قطعه کوتاهی از طناب میگویند که دو لنگه بار را به هم مرتبط میکند. بهعبارتی وصل بودن و ارتباط داشتن را باید شراکت دانست. هر کسی که با کسی شریک است، به او متصل است و در مورد این اتصال از او سؤال خواهد شد. اهل بیت(ع) خود را شریک قرآن قرار دادند؛ یعنی خود را متصل به قرآن و دستورات آن کردند؛ اگر کسی به قرآن متصل شود، به صورت حقیقی حتما به اهل بیت(ع) هم متصل میشود و به عکس هر کسی که حقیقتاً به اهل بیت(ع) متصل شود و ایشان را شریک دین خود قرار دهد، به قرآن نیز متصل میشود. مگر میشود کسی محبت اهل بیت(ع) را داشته باشد، ولی دستورات اکید ایشان و حتی سیره ایشان را در اتصال به قرآن نبیند و به آن عمل نکند؟ برخی افراد فکر میکنند اینکه خداوند میفرماید: «کسی را شریک من قرار ندهید در ربوبیت» پس اگر متوسل شدیم به اهل بیت(ع) مشرک هستیم، در حالی که اگر معنای لغوی شرک را دقت کنند؛ اولاً میفهمند که همتا قرار دادن یا جایگزین کردن معنا نمیدهد؛ ثانیاً بحث در ربوبیّت است، اینکه در خالق بودن و مدیر و مدبّر بودن و قدرت او شریک قائل شویم، مورد مؤاخذه قرار میگیریم، نه اینکه با اتصال به اهل بیت(ع) و قرآن بخواهیم به خداوند برسیم. موسای کلیم(ع) به خدا عرض کرد: «پروردگارا بار سنگینی بر دوش من قرار دادی. من باید با فرعون بجنگم؛ برای اینکه در این کار موفق شوم، برادرم هارون را «شریک» کار من قرار بده»؛ «وَ أَشْرِکْهُ فی أَمْری»؛ برای فهم درست دین باید با اهل بیت(ع) همراه شویم. امیرالمؤمنین علی(ع) میفرمایند: «من سخنگوی قرآن هستم. قرآن همه حقایق را داراست. او را به حرف در بیاورید، اما او با شما سخن نمیگوید؛ ولکن من شما را از قرآن باخبر میکنم». او شریک قرآن است که چنین ادعایی میکند.(نهجالبلاغه، خ 158) همراهی با اهل بیت(ع) آنقدر که سود دارد، ضرر ندارد و اگر ضرری داشته باشد، دنیایی و فانی است که در واقع خودش میشود یک سود بزرگ... دشمنی با دشمنان خدا و اهل بیت(ع) سختیهایی دارد، اما سود آن چنان زیاد است که این سختیها در برابر آن هیچ است. البته این دشمنان این سختیها را ایجاد میکنند تا مؤمنان از همراهی با قرآن، دین و امامان خود دست بردارند، پس در این مقاومت هم آزادی است و هم سود دنیایی و آخرتی... .