دوازدهم اردیبهشت، روز بزرگداشت مقام معلم و استاد است. این روز را باید روز شلیک گلوله جهل و تحجر به سوی علم و دانایی و روشنایی، استاد مرتضی مطهری و شهادت این مغزِ اندیشمند اسلامِ معاصر دانست که به حق روز معلم نام گرفته است. امام خمینی (ره) در بخشی از پیام تسلیت خود بعد از شهادت استاد شهید مطهری آورده است: "من فرزند بسيارعزيزي را از دست داده ام و در سوگ اونشستم . وي از شخصيتهايي بود که حاصل عمرم محسوب مي شد. در اسلام عزيز به شهادت اين فرزند برومند و عالم جاودانه ، ثلمه اي وارد شد که هيچ چيز جايگزين آن نيست".
تقوای آن شهید، مکتبشناسی ایشان و جامعیت ایشان و دور اندیشی و آینده نگری و حساسیت شان نسبت به انحرافات از عوامل اصلی اعتماد امام به شهید مطهری برشمرد. واکاوی رفتار و فعالیت های شهید مطهری نشان می دهد که وی یکی از تاثیرگذارترین شخصیت ها در حوزه جهاد تبیین بود که با نوشته ها و یادداشت هاو سخنرانی ها خود باعث آگاهی جامعه، نخبگان، دانشگاهیان و دانش آموزان شدند. امام در بخشی از پیام تسلیت خود آورده است: " شخصيتي که عمر شريف و ارزنده ي خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرد و با کجرويها و انحرافات مبارزه اي سرسختانه کرد؛ تسليت در شهادت مردي که در اسلام شناسي و فنون مختلفه ي اسلام و قرآن کريم ، کم نظير بود."
در شرایط کنونی که از شهادت استاد چندین می گذرد، همچنان نظرات و دیدگا های وی پاسخ بسیاری از شبهات که دشمن در فضای مجازی مطرح می کند،
بنابراین باید گفت که شهید مطهری مبارزه علیه گروهک های انحرافی و تلاش براى تثبیت حکومت اسلامى، فعالیتهاى بسیار ارزنده و سرنوشت سازى انجام دادند.
این استاد فرزانه و انديشمند گرانمايه به عنوان متفكري دردمند و عالم به مقتضيات زمان، در طول حيات فكري خود باتوجه به مقولات مورد نیاز مردم و جامعه، تلاشهاي فراواني در حوزه احياي دين، آسيب شناسي ديني و آسيب شناسي عقايد ديني و زدودن تحريفات از معارف و مفاهيم ديني نمودند. ایشان به واقع اسلامشناس، زمانشناس، جریانشناس و دشمنشناس بودند. آنچه استاد شهید در طول حیات پربرکت خود انجام دادند، وظيفهشناسي يك پزشك دردمند و دردشناس جامعه را ميرساند كه هنگامي كه انحرافي پديد ميآيد، ميتواند پيشبيني كند كه چه امراض و مفاسدي را به دنبال خواهد داشت و این فساد و بیماری در کدام بخش است و اگر شايع شود، چه بلائي بر سر كشور ميآيد. درواقع تشخيص اينكه فساد مربوط به ريشه است يا برگ يا شاخه، كار امثال شهید مطهري بود که پس از آن نیز با تمام توان درصدد رفع و درمان آن بر می آمدند.
در حقیقت به اصطلاح امروزی می توان گفت که شهید مطهری جهادگر تبیین نسبت به مسائل جامعه بودند و در این راه از هیچ اقدامی دریغ نمیکردند؛ ویژگی برجسته ایشان بود که به عنوان یک روحانی و با آن پشتوانه علمی، بیپروا و با کمال شجاعت، خويش را وارد ميدانهايی میکردند خارج از آنچه که به طور رسمی حدود کار يک عالم اسلامی بود؛ زيرا در آن روزها در ايران حدود رسمی کار عالم اسلامی همين بود که يا درسی میگفت يا برای مؤمنان سخنرانی میکرد، در حالی که ايشان يک قدم جلو میگذاشتند و میرفتند به میدان ها و عرصه هایی که در آن ها از ايمان خبری نبود و يا ضعيف بود؛ در آن محيط به دفاع از افکار اسلامی و بيان افکار اسلامی و مقايسه آن با ساير افکار میپرداختند.
شهید مطهری هر جا می دیدند که دین و اسلام به هر نحوی مورد هدف قرار گرفته است بی محابا و بدون ملاحظات مرسوم، یا اقدام به سخنرانی می کردند و یا اقدام به نوشتن مقاله و کتاب. چنانچه هریک از آثار ایشان نشانه زمینه پرسش و شبههای است که در آن روز در جامعه خودنمایی میکرد. آنچه برای ایشان مطرح بود، این بود که آن اثر، گرهی از گرههای جامعه را بگشاید. خواه در سطح بالا باشد و متفکران بزرگ از آن بهره بگیرند یا در سطح عموم و توده مردم.
استاد علاوه بر آنکه توانایی ارتباط فکری و مراوده با اقشار مختلف را داشتند، مباحثی را که در کتابها یا روزنامهها و نشریات و حتی محافل دانشگاهی و دانشجویی مطرح میشد، تفکیک و مسائل را تیپشناسی و دستهبندی میکردند و ماهیت یکسان و یکدستی برای همه این مباحث قائل نبودند؛ یک دسته مسائل ناشی از جهل به معارف اسلامی بود، یک سری مسائل مربوط به شبهات مربوطه بود و یک سری مسائل مربوط به برداشتهای غلط و خطرناک نسبت به آن موضوع و استاد ناظر به هریک از این دسته ها پاسخ های متفاوتی را به جامعه بالاخص نسل جوان ارائه می کردند.
شهید مطهری هم زمان با صیانت از دیانت و دردشناسی ها ازجامعه آن روز، جریانهای انحرافی و جریانهای فکری منحرف را به خوبی میشناختند و خطرشان را احساس می کردند و علاوه بر آنکه در صدد پاسخ بر میآمدند، در شناساندن دشمن نیز تلاش می کردند و آنچه از این دیده بانی اعتقادی اسلام و انقلاب توسط استاد برجسته است، خطرشناسی ایشان نسبت به جریانات انحرافی برون زا یعنی گروهک های التقاطی در کنار درک به موقع و ژرف انحرافات دینی درون زا یعنی جریان تحجر سنتی و مدرن، است.
به واقع می توان اذعان داشت که اگر آن فداکاری، فرزانگی و فروزندگی شهید مطهری نبود، بیم آن می رفت که عقاید بسیاری از کسانی که در آغاز انقلاب در مصدر کارهای مهم قرار می گیرند، التقاطی شود و با این تصورات باطل به کارهای نادرست و مخالف دیانت دست بزنند. ایشان افکار و اعتقادات مردم را پالایش، اندیشه ها را غربال و سره را از ناسره جدا کردند و حق را از باطل منفک ساختند.
ایشان به نسل جوان، دانشگاهیان، طلاب و دیگران هشدار دادند که مراقب این التقاط مسموم باشند و در برابر این ویروس کشنده خود را واکسینه کنند. به طور کلی آن شهید همواره در پی مصون سازی اسلام، افشاگری و نقادی از جریانات انحرافی بودند.
همین امر هم سبب شد استاد مطهري، شهيد راه دفاع از ارزش هاي والاي اسلامي و مبارزه با انحرافات فکری و توطئه های عملی گروهکهای التقاطی گردند.
اگرچه با شهادتشان خط فکری ایشان بسیار قوی تر از قبل رشد کرد و طبعاً اندیشهها و سیره شهید مطهری که به تعبیر رهبر معظم انقلاب «معمار فکری و اندیشگی نظام جمهوری اسلامی» هستند، میتواند به عنوان یک معیار و یک ترازو در بسیاری از زمینه ها و برای همه مورد توجه قرار گیرد اما شاید آنچه امروز به عنوان پیام این شهادت و در تداوم راه استاد مطهری می تواند مورد توجه قرار گیرد، بسط دستگاه فکری شهید مطهری، اهتمام به تقویت بنیه فکری جوانان بر اساس این دستگاه و حساسیت ورزی مضاعف نسبت به حرکت های التقاطی و توهم آمیزی است که امروز نیز امکان ظهور گروهک های شبیه گروهک ضاله فرقان را دور از ذهن نکرده است. شهید مطهری همواره نشان دادند که مراقبت هوشمندانه از اندیشه دینی و پاسخگویی عقلانی به نیازهای فکریِ نو ظهور، چیزی نیست که بتوان از کنار آن به سادگی گذشت و با خون خویش مهر تاییدی بر حقانیت راه و اصالت اندیشه ستبرشان زدند.