در ضرورت تربیت جوانان تراز انقلاب اسلامی
حسن رشوند
رهبر فرزانه انقلاب روز پنج شنبه در پیامی به همایش فرماندهان و مسئولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به عنوان یک انتظار از مجموعه سپاه خواستار جذب و پرورش و آموزش جوانان مستعد در تراز انقلاب اسلامی و رساندن سپاه به تواناییهای کامل برای حراست از انقلاب و تقویت بنیههای معنوی، انقلابی و نظامی سپاه شدند. هرچند یکی از توصیههای همیشگی رهبر معظم انقلاب به مسئولان دولتی و غیردولتی در طول سالهای زعامت ایشان، توجه به جوانان و تربیت آنها و سپردن امور به آنها بوده است، اما این توجه از زمان صدور بیانیه گام دوم انقلاب در بهمن ۱۳۹۷ تاکنون چند برابر بوده است. رهبر انقلاب در بیانیه گام دوم با تأکید بر این مهم فرمودند: «راه طیشده فقط قطعهای از مسیر افتخارآمیز به سوی آرمانهای بلند نظام جمهوری اسلامی است.
دنباله این مسیر که به گمان زیاد، به دشواری گذشتهها نیست، باید با همت و هشیاری و سرعت عمل و ابتکار شما جوانان طی شود. مدیران جوان، کارگزاران جوان، اندیشمندان جوان، فعالان جوان، در همه میدانهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و بینالمللی و نیز در عرصههای دین و اخلاق و معنویت و عدالت، باید شانههای خود را به زیر بار مسئولیت دهند، از تجربهها و عبرتهای گذشته بهره گیرند، نگاه انقلابی و روحیه انقلابی و عمل جهادی را به کار بندند و ایران عزیز را الگوی کامل نظام پیشرفته اسلامی بسازند.» طبیعی است که این خواستههای بزرگ از جوانان، بدون تربیت و آمادگی و میدان دادن به آنها هیچ گاه محقق نخواهد شد. در چرایی نگاه رهبرعظیمالشان انقلاب به جوانان میتوان به چند شاخص مهم در این عناصر تأثیر گذار جامعه توجه داشت که یقیناً در هیچ عنصری از جامعه این شاخصها وجود ندارد که اگر بود رهبری این همه تأکید و هشدار به مسئولان برای تربیت این نسل و بهرهگیری از ظرفیت آنها به عنوان موتور پیش برنده جامعه و انقلاب نمیکردند.
جوانان از چند ویژگی برجسته همچون «اعتماد به نفس در پذیرش مسئولیتها و به دل خطر رفتن»، «برخورداری از نیروی رهایی بخش»، «نشاط در کارها و خلاقیت در انجام کارهای بدیع و کمتر تجربه شده»، «پرهیز از محافظه کاری و انقلابی عمل کردن در امور محوله» و بسیاری از ویژگیهای دیگر بهرهمندند که در صورت هدایت و تربیت آنها میتوان مسیر ناهموار و سخت پیش رو را به پشتوانه آنها به سهولت انجام داد. واقعیت این است که ما در عمر ۴۵ ساله انقلاب اسلامی با چهار نسل مواجه بودهایم که در تربیت برخی از این نسلها یا اصلاً دخالتی نداشتیم یا اگر هم دخالتی بوده بیش از آنکه نظام در تربیت آنها دخیل باشد، شرایط زمان این آموزش و تربیت را به آنها داده است. نسل اول انقلاب که در شکلگیری انقلاباسلامی و زمینهسازی برای تشکیل نظام اسلامی در ایران تلاش کرده، تحت رهبری حضرت امام (ره) موفق به انجام وظیفه اساسی خود شده بود. در این نسل به جهت شرایط زمانی وقوع انقلاب، هیچ فرصتی برای تربیت آنها به صورت سیستماتیک که نظامی مستقر بوده باشد تا این وظیفه را انجام دهد، وجود نداشته است. این نسل که امتداد آن به سالهای پیش از انقلاب برمی گردد با نفس مسیحایی امام راحل، آن هم نه با حضور فیزیکی امام (ره) به جهت تبعید امام، بلکه به صورت غیر مستقیم توسط آن پیر خوش ضمیر تربیت شدند و در گذر زمان در حوادث و رخدادهای انقلاب آبدیده شدند و صیقل خوردند.
هرچند برخی در این مسیر از جاده حق منحرف شدند و برخی دیگر تا لحظه حیات خویش بر صراط مستقیم انقلاب استوار ماندند و هنوز هم از برکات وجودی آنها بهرهمند هستیم. نسل دوم انقلاب نیز علاوه بر مشارکت در شکلگیری انقلاباسلامی، به تثبیت و پاسداری از نظام اسلامی بهخصوص در عرصههای جهاد و شهادت و زمینهسازی و پیشبرد ایجاد دولت اسلامی مبادرت ورزیدند. کسانی که امروز رهبری انقلاب آنها را توصیه به تربیت نسلی از جنس خودشان میکند در این دسته قرار دارند. فرماندهانی که تا دیروز خود پیشگامان جهاد و شهادت بودند و امروز رهبر انقلاب تربیت جوانانی از جنس آنها را در پیام به همایش فرماندهان سپاه از آنها مطالبه میکند. نسل سوم و چهارم انقلاباسلامی، نسلهایی هستند که در دوره جمهوری اسلامی تربیت و رشد یافته و در واقع اولین ثمرات سرمایهسازی انسانی انقلاباند. نسلی که به دهه هفتادی، هشتادی و نودی معروفند و محصول عمل نسل اول و دوم انقلاب هستند.
با توجه به گذر زمان و سپری شدن چرخه عمر نسلهای اول و دوم، طبیعی است که اکنون حتی از زمان ورود نسل سوم به چرخه مدیریتی کشور هم دیر شده است و انتظار آن بود که نسل سوم فرصتی مییافت تا با حضور در صحنههای مدیریتی کشور، خود تربیتکننده نسل چهارم باشد. چراکه این نسل سوم و چهارم انقلاباسلامی است که عرصه کارآمدسازی دولت اسلامی آوردگاه اصلی اوست. الگوسازی از جمهوری اسلامی ایران و شکلگیری جامعه اسلامی نیازمند انجام این مأموریت مهم بهدست این نسلها است که نهایتاً پیریزی مرحله تمدن اسلامی را به دنبال دارد. به نظر میرسد که مطالبه رهبر معظم انقلاب از سپاه برای تربیت «جوانان مستعد و در تراز انقلاب اسلامی» تنها برای نیازهای سازمان سپاه و رساندن سپاه به تواناییهای کامل برای حراست از انقلاب و تقویت بنیههای معنوی، انقلابی و نظامی نبوده است و ایشان فراتر از متن پیام خود به همایش فرماندهان سپاه را مد نظر داشتهاند.
نکتهای که از مواضع و تأکیدات مکرر رهبر انقلاب در طول زعامتشان بارها شاهد بوده ایم که ایشان پیشرفت کشور را با تربیت نسل جوان کشور و اعتماد به آنها در واگذاری مسئولیتها میدانند. البته فراموش نکنیم که تربیت مدیرجوان نیاز به اعطای فرصت مدیریت دارد و قطعاً اگر فرصتی که بهواسطه فروپاشی رژیم ستمشاهی و نیز تأسیس نهادهای انقلابی در سالهای ابتدای پیروزی انقلاب برای نسل اول و دومی که عمدتاً فاقد هرگونه تجربه مدیریت بودند، پیش نمیآمد، امروز نسلی از مدیران کارآزموده و توانمند در حوزههای گوناگون را در اختیار نداشتیم. اگر مدیران نسل اولی و نسل دومی، فرصتی را که انقلاب، چهار دهه پیش سخاوتمندانه در اختیارشان گذاشت، امروز از نسل جوان دریغ ورزند، بهزودی شاهد حادثه ناگوار توقف تربیت مدیران برای آینده کشور خواهیم بود که تبعات سنگین و جبرانناپذیری برای کشور و نظام به همراه دارد.
«15 خرداد» ؛ بلای جان صهیونیست ها!
دکتر حامد رحیمپور
به نظر می رسد پس از کاهش نقش روسیه در سوریه به دلیل بروز جنگ در اوکراین یا حداقل تغییرات تاکتیکی که روس ها در شام بنا به اجرای آن داشته و دارند، جمهوری اسلامی از این فرصت نهایت بهره را برده و تجهیزات پیشرفته ای را در سوریه به ویژه مرز با مناطق اشغالی فلسطین مستقر کرده و همچنان خواهد کرد تا موجب بازسازی ،تقویت والبته کاهش وابستگی ارتش سوریه به تجهیزات پدافندی روسی شود.به تازگی صداوسیما در ویدئویی بخشی از توافقهای وزیر دفاع ایران و فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی سوریه را افشا کرد. در این گزارش آمده است، توافقهای وزیر دفاع ایران و فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی سوریه برای مقابله با تهاجمهای هوایی به این کشور که بخشی از آن رسانهای میشود شامل فروش تجهیزات پدافندی و استقرار سامانه ۱۵ خرداد در سوریه است.
همچنین در این گزارش علاوه بر موضوع تحویل سامانه های پدافندی به علاقهمندی سوری ها به دریافت بمبهای نقطه زن هم اشاره شده که این موضوع یعنی آن که ایران وظیفه ارتقای جنگندههای سوری را هم برعهده میگیرد تا بتواند موشک های ضد کشتی و همچنین بمب های بالدار را شلیک کند. این موضوع به ارتش سوریه این توانمندی را میدهد که خارج از رینگ پدافندی صهیونیستها مواضع ارتش این رژیم در فلسطین اشغالی را هدف قرار دهد.گرچه جزئیات بیشتری از این توافق منتشر نشده است اما سفر فرمانده نیروی هوایی و پدافند ارتش سوریه به تهران و دیدار با وزیر دفاع کشورمان در مقطع کنونی و با توجه به استمرار حملات هوایی ارتش رژیم صهیونیستی به سوریه میتواند حائز اهمیت باشد. کشور سوریه همواره تحت حملات هوایی ارتش رژیم صهیونیستی قرار دارد و بهرغم استقرار سامانههای پدافندی روسیه در مناطق مختلف سوریه، این حملات هوایی گاهی اوقات با تلفات نظامی و غیرنظامی همراه است.
برگزاری جلسه مقامات ارشد هوایی و پدافندی سوریه با فرماندهان ایرانی، موضوع ارتقا و تقویت سامانههای پدافندی ارتش سوریه یا حتی استقرار سامانههای بومی ایرانی در مناطق حساس سوریه توسط مستشاران ایرانی را تقویت میکند. واقعیت این است که در سال های بحرانی سوریه به نوعی مدیریت حراست از آسمان سوریه به ارتش روسیه واگذار شده بود و با وجود استقرار سامانه های پدافندی اس ۳۰۰ و اس ۴۰۰ در این کشور، روس ها به دلایل وعوامل گوناگونی، چشم خود را بر این حملات می بستند و هواپیماهای اسرائیلی با استفاده از موشک های هوا به زمین معمولا از آسمان فلسطین اشغالی و لبنان علیه نیروهای مقاومت آتش می گشودند.به عبارت دیگر، وجود سامانههای پدافندی دوربرد روسی در خاک سوریه تنها و تنها به منظور محافظت از مراکز استقرار ارتش روسیه و مراکز استراتژیک حاکمیت سوریه نظیر کاخ اسد بوده و در میدان عمل امکان استفاده از این سامانه برای مقابله با حملات اسرائیل وجود نداشت.
اما به نظر می رسد اگر ایران با استقرار پدافند پیشرفته و قدرتمندش عزم جدی برای مقابله با هواگردهای اسرائیلی کند معادله نبرد در حاشیه شرقی مدیترانه دگرگون خواهد شد چرا که اصولا حیات رژیم اسرائیل به قدرت نظامی اش در آسمان بوده و با عطف به عمق استراتژیک کمی که دارد، همواره سعی کرده با استفاده از حملات هوایی پیشگیرانه و با رعایت اصل غافلگیری امنیت شهرک نشینانش را تامین کند. افزون بر این استقرار سامانه های ایرانی نه تنها یک سنگر جدید برای تهران در مرز رژیم اسرائیل می سازد بلکه از حملات این رژیم به پایگاه های مستشاری ایران در سوریه و حتی منافع اقتصادی ،عمرانی و زیرساختی ایران نیز جلوگیری خواهد کرد و از این نظر سود مضاعفی برای تهران خواهد داشت.پیام دیگر اجرایی شدن این توافق نظامی برای آمریکاست.
پس از اجرای قانون سزار و تأکید واشنگتن و تل آویو بر خروج ایران از سوریه، تهران و دمشق نشان دادند که روابطشان استراتژیک است و قابل مذاکره نیست و ایران نیز می خواهد بگوید که در زمینه حضور منطقهای اش، بنایی بر کوتاه آمدن از مواضع خود ندارد.در واقع میتوان گفت، با این توافقات نظامی، ایران ائتلاف راهبردی طولانیمدت دو کشور را بازتاب داد.البته بدیهی است که آمریکا و اسرائیل در قبال نصب و راه اندازی این سامانه ها که تهدیدی مستقیم برای تل آویو محسوب می شود، بی تفاوت ننشینند.
سعدالله زارعی
«بنیه مردمی قوی جمهوری اسلامی و ارتباط و اتکای مردم به یکدیگر، ثروتی ملی، حقیقتی غیرقابل کتمان و بینظیر یا لااقل کمنظیر در دنیا است». این فرازی از سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر نمایندگان مجلس خبرگان با ایشان است. اگر به محیط پیرامونی خود نگاه کنیم تصدیق خواهیم کرد که در طول 44 سال گذشته، نهتنها هیچ دولتی به اندازه ایران تحت فشار قرار نگرفته بلکه مجموعه کشورهای منطقه، روی هم رفته هم به اندازه ایران تحت فشار قرار نداشتهاند و در همان حال بدون کمترین تردید، در مقام کسب دستاورد هم نهتنها هیچ دولتی در منطقه دستاوردی به اندازه ایران نداشته، بلکه مجموعه کشورهای منطقه هم روی هم رفته به اندازه ایران دستاورد نداشتهاند. در این خصوص گفتنی است:
1- در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، اجلاس گروه جی 7 در «گوادلوپ» برگزار شد محور بحث در آن جلسه، وضع آینده ایران بود و رؤسای کشورهای شرکتکننده در این اجلاس اذعان داشتند که نمیتوانند مانع پیروزی این انقلاب شوند. اما همه آنان برای آنکه نظام سیاسی برآمده از این انقلاب - که آن را بهطور قطعی و بهدرستی دینی میدانستند - به نتیجه نرسد، همقسم شدند و همانطور که میدانید حتی یک روز را در این راه از دست ندادهاند؛ تاریخ شهادت سپهبد سیدمحمدولی قرنی اولین فرمانده ارشد ارتش، سوم اردیبهشت 1358 و تاریخ شهادت آیتالله مطهری، 12 فروردین 1358 است! در این ماجرا روش بهکارگیری «ترور» است و استفاده از «عامل داخلی» در دستورکار قرار گرفته و بعد همین خط تا امروز که شما این یادداشت را میخوانید ادامه پیدا کرده است؛ شهادت سیدروحالله عجمیان و... در اغتشاشاتی که آمریکا طراحی کرده، کشورهای غربی و بعضی دولتهای منطقهای از آن حمایت کردهاند، عوامل شرور آن را انجام دادهاند و بعضی شخصیتهای یقه سفید از آن پشتیبانی کردهاند. این حکایت در آینده هم همین خواهد بود.
2- باراک اوباما رئیسجمهور اسبق آمریکا که بعضی جریانات داخلی ایران او را سوای بقیه رؤسای جنایتکار جمهور آمریکا دانسته و به او وجههای مسالمتجو دادهاند، اعلام کرد ما بیسابقهترین تحریمها را علیه ایران به کار گرفتهایم و اگر میتوانستیم پیچ و مهره تأسیسات هستهای ایران را هم باز میکردیم. بعد جانشین او دونالد ترامپ اعلام کرد تحریمهای ما فلجکننده بوده و در تاریخ در مورد هیچ کشور دیگری اجرا نشده است و لذا مطمئن بود ایران میشکند و به ناچار به هر تحمیلی تن میدهد. این حجم فشار که به کشور دیگری وارد نشده، ملت ایران چرا و چگونه تحمل کرده است؟
ملت ایران دارای یک هدف اساسی بود و در عالم واقع آن را بزرگ و محقق شدنی میدانست. هدف ملت ایران دستیابی به «عزت و جایگاه تاریخی» خود - یعنی قرار گرفتن مدار اداره جهان بر مبنای ارزشهای اسلامی - بود. ملت ایران معتقد بود میتواند مسیر جهان را تغییر دهد و به سمت اصلاح ببرد و به نیکی میدانست که این هدف عظیم، دشمنان زیادی هم خواهد داشت؛ چرا که نظام بینالمللی «ظلم پایه» فعلی به خودی خود به وجود نیامده است و میراث سیاسی غرب بهحساب میآید. غربیها برای تسلط بر بیتالمقدس آنقدر کشتند که بعضی از محققین از جمله «شکیب ارسلان» نوشتند در کوچههای بیتالمقدس تا زانوی اسبهای مهاجمین مسیحی خون گرفته بود. مگر میتوان در مورد حساسیت غرب روی حفظ نظام سیاسی خود، به چیزی کمتر از این فکر کرد. حال بگذریم که بعضی سادهلوحانه غرب امروز را در نقطه مقابل غرب قرون وسطی معرفی میکنند و حال آنکه تعداد کشتههای غرب در دوره مدرن - در جریان دهها جنگ از جمله جنگهای اول و دوم جهانی - چند برابر تعداد کشتههای آنان در دوره قرون وسطی است. ملت ایران اینها را میدانست و در همان حال بهطور جدی معتقد بود این وضعیت عوض شدنی است و برای آن به صحنه آمد.
3- ملت ایران در این منازعه پیروز شد. علامت این پیروزی چیست؟ علامت این پیروزی بقای نظام دینی و عدم عدول آن از اصول و اهداف اولیه است. این نظام دینی بر پایه مردمسالاری و دین بنا شد و «ایران مقتدر» بهعنوان نتیجه مجموعه سیاستها مدنظر قرار داده و مقابله مردمی و پایدار با نظام سلطه در دستورکار گذاشت. اگر به شعارهای مردم ایران در تظاهرات عظیم آذرماه 57 نظر بیندازیم و به شعارهای مردم ایران در تظاهرات 22 بهمن 1401 هم بنگریم و نیز اگر به مواضع رهبری انقلاب اسلامی یعنی حضرت امام خمینی، در سال 1357 نگاه کنیم و نظری هم به مواضع رهبر معظم انقلاب در بهمن 1401 بیندازیم، درمییابیم که راه ادامه دارد و فتوری متوجه پایهها و ارکان نظام برآمده از انقلاب نشده است. این واقعیت مهم در ذیل عنوان «مسئولیت دینی» فراهم شده است. این عنصری است که به فعالیت یک مؤمن ضریب میدهد و بهطور کلی مانع پدید آمدن احساس شکست میشود. خدا بر درجات شهید «مهدی باکری» بیفزاید که در حین قرارداشتن در محاصره کامل بعثیها، در مکالمه با شهید «احمد کاظمی» میگوید، احمد تو هم به اینجا بیا ببین چه عطری به مشام میرسد و چه زیباست! این حس کسی است که برای انجام وظیفه به دل خطر زده و پیروزی خود را در تسلیم بودن در برابر خدای متعال میداند و لذا در سختترین شرایط، بهترین روحیه را دارد. مردم ایران تحت فشار قرار گرفتهاند، اما در آنجا که این فشارها را برنامهای برای به تسلیم واداشتنشان تشخیص دهند، میایستند؛ اما ایستادن فرد مکلفی که به پیروزی بر دشمن هم یقین دارد.
یک ملت از یک «سرزمین» خارج و به یک جبهه در یک «منطقه حساس» تبدیل شده است. از این رو اثری که در صحنه سیاسی میگذارد، فراتر از اثر یک ملت - هرچند قوی و پرشمار - میباشد. حدود چهار ماه پیش یک مقام عالیرتبه غربی در گفتوگوی غیررسمی با یک مقام رسمی ایران در پاسخ به این سؤال که چرا درباره پهپاد ایران و نقش آن در جنگ اوکراین اینقدر اغراق میکنید، گفته بود «موضوع پهپاد نیست، موضوع قرار گرفتن یک قدرت منطقهای کنار روسیه است و این میتواند سرنوشت جنگ میان اروپا و روسیه را تغییر دهد، همانگونه که در جنگ سوریه حضور شما کنار دمشق سرنوشت جنگ را به نفع اسد و به ضرر جبهه غرب تغییر داد». وجود جبههای منطقهای با محوریت ایران سبب شد، دو عضو شورای امنیت سازمان ملل بسیاری از قطعنامهها و بیانیههایی که خود به آن رأی داده بودند و ناظر به اعمال فشار بر ایران بود، برای عضو کردن ایران در پیمانهایی که در آن محور بودند، کنار گذارند. چرا که عضویت ایران در پیمانهای شانگهای و بریکس را برای خود یک موقعیت و پیروزی برشمرده و هزینههای آن را قابل قبول دانستند.
4- دشمنی غرب با جمهوری اسلامی، دشمنی با ذات جمهوری اسلامی است؛ چرا که این ذات آنقدر قدرتمند است که آنان را دچار ضعف میکند. نکته اینجاست که ملت ایران در این هماوردی اگرچه هزینه میدهد اما اینطور نیست که نتیجه این منازعه به نفعش رقم نخورد. امروز ایران در عرصه جهانی دارای موقعیتهای مهمی است و البته مثل هر کشور دیگر مشکلاتی هم دارد. پیشرفتهای مهمی که جمهوری اسلامی در عرصه علم، فناوری، فضا، پزشکی، صنعت هستهای، صنعت دفاعی و... به دست آورده، آنقدر زیاد است که ایران را در موقعیت چهارم تا پانزدهم دنیا قرار داده است. همین یک ماه پیش، رئیسجمهور یکی از همسایگان شمالی ایران در مذاکره با یکی از معاونین وزیر خارجه جمهوری اسلامی گفته بود «شما در «مهار آمریکا» خیلی موفق عمل کردهاید و این موضوعی است که ما میتوانیم در سطح بینالمللی از آن بهعنوان الگو استفاده کنیم و آن را در مراودات بینالمللی به کار بگیریم. این الگو همانطور که شما را به حق خود رساند، میتواند ما را هم به حق خود برساند.»
خنثی شدن توطئهها و پابرجا ماندن این انقلاب و در صحنه ماندن مردم، از یکسو از قوی بودن بنیه این مردم و به تعبیری قدرت اعتقاد آنان و از سوی دیگر از استحکام نظام جمهوری اسلامی و ماندگاری آن حکایت میکند. این بزرگترین سرمایه ایران برای پیمودن راههای صعبالعبور و رسیدن به مقصد متعالی است.