میدانم که میآیی. روزی که حنجرهها یک صدا شما را میخوانند. روزی که باران اشکها برای شما میبارند. آن روز شما میآیید و به کعبه تکیه میدهید و پرچم دین را سایهبان مظلومیتها و شمشیر خشونتها و ستمها میکنید.
میآیید و دین خدا را همچون چشمهای گوارا در سراسر جهان جاری میکنید. میآیید و با شمشیر عدالت دنیای پر شده از ظلم و عداوت را از مهربانی و دوستی پر میکنید. میآیید و شهر کوفه مرکز حکومت انقلابی شما میشود و چه زیبا خواهد بود جمعهها در کنار ضریح جدتان نفس کشیدن.
میآیید و مسیح(ع) در رکاب مقدستان قیام میکند تا اینکه گلبانگ محمدی در سراسر دنیا طنین میاندازد.
چه مبارک روزی است آن روز! کاش باشیم و ببینیم روزهایی را که با فروغ ظهور شما روشن شده است.
این آرزو را هر روز به دوش میکشیم که در راه یاری دین خدا جهاد کنیم و جزء سربازان با وفایت باشیم.