غالب ساختارها، نهادها و حتی هنجارهایی که پس از جنگ جهانی دوم از سوی آمریکا به کمک قدرتهای اروپایی براساس نظام ارزشی و فکری غرب بنیان نهاده شد، در امر نفوذ ساختاریـ هنجاری مورد استفاده قدرتهای غرب، به ویژه آمریکا قرار میگیرد. موضوع حقوق بشر که در شماره گذشته بررسی شد، به منزله روح لیبرال دموکراسی و به مثابه نفوذ ساختاریـ هنجاری است که در خدمت ترویج و توسعه و تسلط فرهنگ غربی در جهان است.
از دیگر مصادیق نفوذ ساختاریـ هنجاری، هنجارهای حقوق کودک است که در خدمت توسعه و تعمیق فرهنگ غرب قرار گرفته است. کنوانسیون حقوق کودک از یک مقدمه و 54 ماده تشکیل شده و اگرچه مواد مثبتی هم دارد، اما نمیتوان ارزشهای غربی را که از این طریق درصدد فراگیرسازی آن بر همه جوامع است، نادیده گرفت. ارزشهای سکولاریستی و ضد مذهبی آن به قدری آشکار است که واکنش واتیکان را هم به دنبال داشت .
جمهوری اسلامی ایران نیز از کشورهایی است که کنوانسیون حقوق کودک را در ۵ سپتامبر 1990 میلادی و در آکوست 1994(اسفند 1372 خورشیدی) تصویب کرده و هنگام امضای کنوانسیون به این شرح اعلام حق شرط کرد: «جمهوری اسلامی ایران نسبت به مواد و مقرراتی که مغایر با شریعت اسلامی باشد، حق شرط مینماید و این حق را برای خود محفوظ میدارد که هنگام تصویب، چنین حق شرطی را اعلان نماید.»
با وجود این، حق شرطها در عمل، نفوذ فرهنگی آن را از بین نبرد؛ زیرا مبانی این کنوانسیونها، استانداردها و ساختارهای آموزشی و تربیتی را تحمیل میکنند که یکسانسازی ارزشهای متناسب با نظام ارزشی لیبرالی و سکولاری محصول آن است. آثار این موضوع در کشورهایی که به این کنوانسیون پیوستند، قابل مشاهده
است.
در این باره کافی است به آموزههای یونیسف که در مهدکودکها از جمله در ایران به اجرا درآمدند، رجوع و ملاحظه کرد که چگونه یونیسف آزادانه در محتوای آموزشی، فرهنگی و فکری مهدکودکها دخالت کرده است. رهبر معظم انقلاب در این باره اینگونه هشدار دادند: «فرض بفرمایید فلان سازمان آمده یک بخشی از مجموعه فرهنگی ما راـ مثلا فرض کنید مهدکودکها راـ به یک شکل خاصی دارد هدایت میکند؛ این را آدم میفهمد... اینها رخنه است.»(1394/6/4)