بزرگی و عظمت حضرت روحالله(ره) تا آنجاست که منتقدان و مخالفان منصف ایشان نیز نمیتوانند بزرگی و عظمت حضرت روحالله را منکر شوند. کافی است کمی انصاف داشته باشند تا بر ممتاز بودن این شخصیت در تاریخ این سرزمین اعتراف کنند.
«عبدالکریم سروش» از جمله این مخالفان و منتقدان اندیشه سیاسی حضرت امام(ره) است. وی در سال 1397، در جلسهای در خارج از کشور در پاسخ به این پرسش که «اگر امروز شما را بین شاه و امام خمینی مخیر کنند، کدامشان را میپذیرید؟» پاسخ داد:
«اگر فرض کنیم که هیچ اختیاری نداشته باشیم، جز اینکه یا شاه یا آقای خمینی یکی را انتخاب کنیم، بنده صد درصد آقای خمینی را انتخاب میکنم. برای اینکه آقای خمینی، مردمیترین رهبری بود که در تاریخ این کشور ظهور کرد. شما فقط کافی است که استقبال از او و بدرقه او را ببینید. ما در تاریخ ایران هیچ رهبری را نداریم که اینطور در دل مردم جا داشته باشد. شاه که هیچ، پدرجد شاه هم خواب اینجور پشتیبانی مردمی را نمیدیدند.
مردم به هر حال یک چیزی دیده بودند، نشان یک عشقی بود، نشان یک عاطفهای بود که معطوف به یک رهبری میشد که دوستش داشتند؛ در او چیزی دیده بودند. خمینی باسوادترین رهبر این کشور بوده تاکنون؛ از ایام اولیه حکومت هخامنشیان تا روزگار حاضر هیچ کس به لحاظ علمی به پای او نمیرسید.»
سروش دلایلش را اینطور برشمرد که «برای اینکه اولاً فقیه درجه اولی بود، عرفان هم خوانده بود، فلسفه هم خوانده بود. شاه قبل از آقای خمینی که بود؟ یک جوان ۲۰ ساله که از سوئیس بلند شد آمد ایران پادشاه شد. بعد از پادشاهیاش که درس و مکتب و مدرسهای نبود؛ قبلش هم حداکثر یک دیپلم، اگر آن دیپلم را هم داشت، من خبر ندارم. سوادی نداشت. پادشاهان قبل از او چی؟ این را تواریخ برای ما نوشتند، اینها خواندن و نوشتن بلد نبودند. آنقدر فاصله زیاد است که لازم نیست ما بخواهیم شواهد تاریخی بیاوریم. نه فقط در ایران، شما سراغ پادشاهان انگلستان و فرانسه بروید، اینها آدمهای با فکر، با علم و با سوادی نبودند. در تاریخ ما آقای خمینی واقعاً یک نمونه بینظیر بود در مقام حکومتداری.
خمینی سابقه خوبی داشت. در گذشته او هیچ چیز ناپاکی وجود نداشت. نه مال مردمی را خورده بود. نه آدمی را کشته بود. نه تجاوزی به حق کسی کرده بود. هیچکدام اینها نبود. مرد شجاعی بود.
ما آدم شجاع در تاریخ خودمان کم داشتیم. آدم قلدر داشتیم، ولی شجاعت یک فضیلت اخلاقی است. این غیر از این است که شما زورتان زیاد باشد. نادرشاه هم آدم قلدری بود؛ ولی شجاعت اصلاً حرف دیگری است. اختناق و خفقانی در زمان شاه بود که کسی جرئت سخن گفتن نداشت، یک کسی از قم برمیخاست و فریاد میکشید و مقابل حکومت شاه میایستاد و میگفت من سینهام را برای سرنیزههای شاه آماده کردهام، این چه میزانی از شجاعت لازم دارد؟ بین شاه یا خمینی اصلاً جای مقایسه نیست. چه نسبت خاک را با عالم پاک؟
این کسانی که الآن مدعی رهبری خارج از کشور هستند، تهیدست تهیمغز هستند. آخه شما یک چک خورده باشید بعد ادعای رهبری کنید.»