طی روزهای اخیر، آدرسهای نادرستی از سوی مقامات کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا از مذاکرات مسقط مخابره میشود. از آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا تا مقامات نزدیک به دولت بایدن ضمن تاکید بر گزارههای کلی و نادرستی مانند "توقف مذاکرات هستهای با ایران" و کلیگوییهایی مانند " اصالت دیپلماسی در قبال تهران" تلاش میکنند فضای فرامتنی مذاکرات را به گونهای هدایت کنند که در نهایت هرگونه تصمیم، تفاهم یا توافقی را در چارچوب انگارهها و ملاحظات سیاست خارجی خود (خصوصاً در حوزه دیپلماسی عمومی) هدایت و مدیریت کند.
بازی آمریکا با کلمات
در این خصوص، واشنگتن تاکتیک همیشگی "بازی با کلمات" را در پیش گرفته است، به این معنا که تقارب مصداقی "توافق موقت"، "توافق گام به گام"، "تفاهم سیاسی" را فدای "تفاوت معنایی" آنها میکند! به عنوان مثال، دولت آمریکا رسما توافق موقت را نفی میکند، اما در خصوص تفاهم سیاسی سخنی به میان نمیآورد. در این معادله، نمیتوان از تاثیر لابیگریهای مستقیم و پشت پرده واشنگتن با مقامات رژیم اشغالگر قدس و حتی بعضاً تروییکای اروپایی به سادگی گذشت. اما در چنین شرایطی باید چه ملاحظات و اقداماتی از سوی دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان مدنظر قرار گیرد؟
بدیهی است که نخستین گام در این خصوص، جلوگیری از ارائه آدرسهای هدفمند و نادرست آمریکا به افکار عمومی ایران و دنیاست. در این خصوص، وزارت امورخارجه کشورمان باید با استناد به تاکتیکها و روشهای مالوف و حتی انحصاری خود در عرصه دیپلماسی عمومی، مانع از روایتسازی نادرست غرب از صحنه مذاکرات مسقط شود. شفافسازی بخشی از صحنه مذاکرات باید به صورت هدفمند در دستور دستگاه دیپلماسی کشورمان قرار گیرد.
تاکید بر خطوط قرمز
از زمان سرکار آمدن دولت بایدن در واشنگتن، مقامات آمریکایی در صدد تنازل ایران از خطوط قرمز هستهای، فنی، اعتباری و حقوقی خود در مذاکرات بر آمدهاند. پس از ناکامی در رسیدن به این هدف، کاخ سفید در صدد "روایتسازی یکطرفه" از صحنه مذاکرات بر آمده است. در چنین شرایطی آنچه بازی را به ضرر منافع غرب تغییر میدهد، تاکید بر همان "خطوط قرمز" فرامتنی و متنی ما در مذاکرات است. یکی از این خطوط قرمز را رهبر معظم و حکیم انقلاب اسلامی اخیرا تبیین فرمودهاند: اینکه زیرساختهای هستهای کشورمان در هر گونه مذاکرهای و احیاناً توافقی با طرف مقابل باید حفظ شود. این زیرساختها، شامل گازدهی به هزاران سانتریفیوژ، فعالیت هستهای مستمر و منظم در نظنز و فردو و حفظ ذخایر اورانیوم غنی شده در کشورمان میباشد. شواهد پنهان و آشکار نشان میدهد که این ملاحظه به خوبی در مذاکراتی که با واسطهگری عمان صورت میگیرد، مدنظر وزارت امور خارجه ما قرار گرفته، اما تاکید صریح، مداوم و آشکار بر خط قرمزی به نام "حفظ زیرساختهای هستهای ایران"، قطعاً پازل طراحی شده آمریکا در حوزه دیپلماسی عمومی این کشور را بر هم خواهد زد. فراموش نکنیم که بخش مهمی از مذاکرات در بستر دیپلماسی عمومی و متاثر از این فرامتن خواهد بود نه دیپلماسی رسمی یا احیاناً پنهان!
رمزگشایی از سیگنالهای ایجابی و سلبی غرب
بخشی از سیگنالهای سلبی و ایجابی آمریکا در قبال مذاکرات پنهان، ناظر بر معادلات داخلی قدرت در واشنگتن و تقابل شکل گرفته میان اعضای جمهوریخواه (و حتی برخی اعضای دموکرات) کنگره و کاخ سفید میباشد. اما جمهوری اسلامی ایران یک قاعده را همواره برای طرفهای غربی برجام مشخص ساخته است: اینکه تکلیف مذاکرات را «عوامل فرامتنی» تعیین نمیکند، بلکه این «متن مذاکرات» و «مطالبات حقوقی جمهوری اسلامی ایران» است که برای تیم مذاکرهکننده کشورمان اصالت و موضوعیت دارد. خروجی این نگاه، "حفظ زیرساختهای هستهای ایران" می باشد. مصادیق این زیرساختها و توانمندیها نیز مشخص است! در جریان احیای توافق سال ۲۰۱۵، بارها ذکر شد که تنازل از خطوط قرمز کشورمان در مذاکرات، مترادف با آن است که واشنگتن و تروئیکای اروپایی از یکسو هندسه تحریمها را علیه ایران حفظ کرده و مانع عادیسازی روابط تجاری تهران با کشورهای دیگر شوند و از سوی دیگر از ظرفیتهای سلبی برجام مانند مکانیسم ماشه در راستای استمرار فشارهای هستهای و حتی غیرهستهای به کشورمان استفاده کنند. اکنون که گزارهای به نام "احیای توافق سال ۲۰۱۵" به صورت مکرر نفی میشود، باید همین نگاه را در قبال تفاهم احتمالی (که آن نیزدر نهایت ناظر بر سند کلان توافق میباشد) داشت. بر همین اساس، وزن دادهها و ستاندهها باید به درستی و با دقتی مضاعف از سوی نهادهای مربوطه در کشورمان مورد محاسبه قرار گیرد و اجازه تسلط انگارهها و القائات آمریکا جهت تغییر "زمین بازی مذاکره" را نداد.
نقش پررنگ رسانههای ایرانی
قطعاً در این میان، نمیتوان از نقش پررنگ رسانههای ایرانی، خصوصاً رسانههایی که همواره حفظ منافع ملی ایران در روند مذاکرات (از مذاکرات وین تا مسقط) در دستور کار آنها بوده است، غافل شد. نقطه اصلی این عملیات، "تاکید بر طلبکاری ایران از غرب" در روند مذاکرات میباشد! رسانههای غربی از جمله رویترز طی روزهای اخیر در حال القای هدفی به نام "فوریت تفاهم" میان ایران و طرف مقابل (آمریکا) با هدف مدیریت تنشها در منطقه غرب آسیا و فرامنطقه میباشد. یکی از اصلیترین ماموریتهای رسانهای غرب این است که در جریان انعقاد هرگونه تفاهم یا توافق احتمالی میان تهران و واشنگتن، کمترین سخنی از بیتعهدی مطلق واشنگتن و خصوصاً تروییکای اروپایی در قبال سند اصلی (توافق هستهای سال ۲۰۱۵) به میان نیاید! رویترز به گونهای گزارشها و مستندات ادعایی خود را تنظیم میکند که افکار عمومی ایران و دیگر نقاط جهان تصور کنند مذاکرات منتهی به تفاهم ادعایی، در نوعی "خلاء سیاسی" صورت میگیرد و باید موضوعی به نام عهدشکنی غرب در قبال برجام به فراموشی سپرده شود. قطعاً مبنا و اجزای این بازی تبلیغاتی دروغین باید از سوی رسانههای ایرانی مورد توجه و تاکید قرار گیرد. در این میان، باید همافزایی معنادار و مطلوبی میان دستگاه دیپلماسی کشورمان و رسانههای داخلی شکل گیرد که خروجی آن، خنثی سازی بازی "متنی"، "فرامتنی" و "رسانهای" غرب در برهه حساس و سرنوشتساز کنونی باشد.