رهبر معظم انقلاب تبریز که آمدند، استقبال کمنظیری از ایشان شد؛ در تبریز هم به منزل ما آمدند و در استانداری اقامت نکردند. بنابر شناختی که از ایشان داشتم و علاقه ایشان، در منزل اتاقی را که کتابخانه داشت، برای اقامت انتخاب کردند و ما رختخوابشان را هم در کتابخانه گذاشتیم. ایشان شبها مشغول مطالعه میشدند و بعد استراحت میکردند. بنده کتابخانه معظمی دارم که ایشان هر وقت به تبریز میآمدند، در آنجا ساکن میشدند. یادم هست که علاقه وافری به کتابخوانی داشتند. یادم هست در دوران ریاستجمهوری آیتالله خامنهای یکی از روزها را به بازدید از پایگاه شکاری تبریز اختصاص دادند؛ بنده در این بازدید ایشان را همراهی میکردم؛ با حوصله و دقت تمام حرف یکایک فرماندهان و خلبانان را گوش میکردند و به مسائلشان رسیدگی میکردند. آنها اصطلاحات فنی را به کار میبردند و من چندان آشنایی نداشتم، اما ایشان با دقت تمام این گزارشها را میشنیدند و دستورات لازم را میدادند. این دقت در جلسه با فرماندهان ارتش و سپاه هم تکرار شد. خاطره کوتاه دیگری که به ذهنم آمد از تبلیغات انتخابات دوره چهارم ریاستجمهوری است که آیتالله خامنهای برای بار دوم کاندیدا شده بودند. بنده شخصاً هماهنگیهایی برای کار تبلیغات انجام میدادم. یادم هست کل مخارج انتخاباتی که از مال شخصیام هزینه کردم، ۹ هزار تومان شد. فقط ۹ هزار تومان. مردم در آذربایجان، از ته دل به ایشان رأی دادند. همه خرجها هم ۹ هزار تومان شد.
مرحوم آیتالله مسلم ملکوتی