در جهانی زندگی میکنیم که عدالت به معنای واقعی در آن وجود ندارد. در دنیای اطراف ما قدرت، حرف اول را میزند. اگر مردم کشوری قدرت نداشته باشند، ماهیت فکری و فرهنگی آن ملت و تمامیت ارضی سرزمینشان به تصرف کشورهای قدرتمند درمیآید.
نمونه آن هم در دنیا بسیار است. کافی است تاریخ کشورهای آفریقایی را مطالعه کنیم یا به کشورهای منطقه، مانند مصر، سوریه، عراق و لیبی سری بزنیم تا متوجه شویم استعمار پیشرفت امروزش را مدیون استضعاف کشورهای ضعیف و چاپیدن ثروتهای آنهاست؛ ماجرایی که در دوران دیکتاتوری پهلوی به خوبی قابل مشاهده بود. کشور زیربار استعمار به زور نفس میکشید، اما پهلوی عیش و نوشش بر کشورداری میچربید.
پس از انقلاب، ایران با پیشرفت و شجاعتی که از خود نشان داد، توانست کشورهای استعمارگر را با خطر جدی مواجه کند؛ برای همین در این چهل سال بارها، با ترور نخبگان و تحریمهای اقتصادی و تحمیل جنگی هشت ساله سعی کردند این مدل حکومتی را در هم بشکنند، اما موفق نشدند. خب باید پرسید راز موفقیت ایران میدان مذاکره بود یا میدان مبارزه؟!
تاریخ میدان مذاکرات نشان میدهد، استعمارگران همواره دنبال امتیازگیری یکطرفه بوده و هستند و هرگز با گفتوگو حاضر به امتیازدهی به کشور ما نشدهاند و تنها زمانی حاضر به امتیازدهی شدهاند که در میدان مبارزه به زانو درآمدهاند.
بنابر محاسبات دشمن، تنها راه زورگویی در میدان مذاکره زمینگیر کردن انقلاب اسلامی در میدان مبارزه است. راه حلی که با سرمایههای اصیل انقلاب، هشت سال دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم با خاک یکسان شد و اثری از آنها باقی نماند.
دو دهه گذشته بود که دهکده جهانی آبستن مکتب، تمدن و پیشرفت پوشالی خود با عنوان «پستمدرنیسم» و «لیبرال دموکراسی» بود و از دل آن لشکر خونخواری به نام «داعش» متولد شد. داعش نماد مکتب اومانیسم است که معتقد بود باید برای زنده ماندن خودت دیگران را بکشی، سر ببری و وحشت ایجاد کنی!
این لشکر رعب و هراس شهر به شهر در سوریه و عراق پیشروی میکرد و هیچکس جلودارش نبود. هیچ خانهای امن نبود، نه حرم اصحاب پیامبر و نه مسجد یا حتی کلیسا. داعش حرمهای اهل بیت( ع) در عراق و سوریه را هم به تخریب تهدید کرد. خبر به گوش جوانان مسلمان ایرانی و عراقی و افغانی و پاکستانی و لبنانی و... رسید، چند تیپ و لشکر تشکیل شد و با مقاومت این مجاهدان، ماشین تا بندندان مسلح داعش متوقف شد.
رهبر معظم انقلاب درباره ارزش شهدای مدافع حرم میفرمایند: «ارزش شهدای ما هم باید معلوم باشد. شهدای دفاع از حرم اگر نبودند، ما باید حالا با عناصر فتنهگر خبیثِ دشمنِ اهلبیت و دشمن مردم شیعه، در شهرهای ایران میجنگیدیم. در برنامههای دشمن بود دیگر؛ در عراق که بودند، اینها در یک منطقهای بودند و سعی میکردند خودشان را بکشانند به سمت منطقه مرزی با جمهوری اسلامی؛ و خودشان را برسانند به مناطق شرقیشان که همسایه جمهوری اسلامی است؛ سعی میکردند بیایند به این استانهایی که با ما هممرزند؛ جلویشان گرفته شد، بهشان تودهنی زده شد، تارومار شدند.»
شهید حاج قاسم سلیمانی شهدای مدافع حرم را مدافعان حریم حرمت انسانیت و دین میخواند و درباره آنها میگوید: «اگر مدافعان حرم جان خود را سپر جانها نکرده بودند، آن چنان مصیبتی این کره خاکی را فرامیگرفت که غیر از مصیبت کربلا همه مصیبتها به فراموشی سپرده میشد.»
لبخند نجاتی که شهدای مدافع حرم بر لبان کودکان در محاصره آمرلی، نبل و الزهرا، فوعه و کفریا، دیرالزور و حلب، فلوجه، بلد و موصل نشاندند، با هیچ قلم و بیانی قابل تصویر و تصور نیست. کلمات ناقص خود را با این جمله کامل امام(رضوانالله تعالی علیه) پایان میبخشم، که فرمودند: «آنها چه میکنند و ما چه؛ بهتر است دم فرو بندم و خاضعانه و خاشعانه عرض کنم: السلام علیک یا خاصه اولیاءالله.»