
هاشمی رفسنجانی در گفتگوی خود با دکتر یوسف قرضاوی "رئیس اتحاد جهانی علمای مسلمین " در برنامه دیداری ویژه" از شبکه تلوزیون الجزیره در 7 اسفند1385 در خصوص روابط میان اهل تسنن و اهل تشییع عنوان کرد که "مسلمانان نباید با یکدیگر به جنگ بپردازند، اما لازم است ببینیم کدام طرف شروع کرده است؟ چه کسی آیت الله حکیم را بعد از بیست سال مبارزه پس از بازگشت به عراق ترور کرده است؟ دکتر قرضاوی پاسخ می دهند که " زمانی که آقای حکیم را کشتند من در قاهره بودم . از همان جا آن را محکوم کردم و گفتم این اقدام حرمت زمان یعنی ماه رجب ، و حرمت مکان یعنی مسجد و حرمت انسان را زیر پا نهاده است وتمامی تعرضاتی را که علیه شهر نجف و مرقد دو امام(سامرا) صورت گرفته را محکوم کرده ایم ... ما اینگونه امور را مردود شمرده و به هیچ وجه تایید نمی کنیم.گفتگوی فوق میان آیت الله هاشمی و دکتر قرضاوی در خصوص ترور آیت الله محمد باقر حکیم به خوبی نشان می دهد که جهان اسلام اعم از تشییع وتسنن نسبت به عامل و عوامل این ترور توافق دارند وآن را محکوم می کنند. این عوامل ، جماعت ها و گروههای تکفیری هستند. اما انگیزه ترور همچنان مورد بحث است. شخصیت های برجسته تفکر "تکفیر" بن لادن ، ایمن الظواهری و الزرقاوی اند. معنای تکفیری این است که یا باید آنچه را که آنان می گویند بپذیری و به آنچه آنها ایمان دارند ایمان داشته باش که در این صورت در امان هستی و چنانچه به اعتقادات آنها ایمان نداری ، پس کافر هستی و در نتیجه ریختن خونت مباح است. پیروی از چنین تفکری است که به تروریسم در جهان دامن می زند و تاکنون خون صدها حکیم را بی گناه برزمین ریخته است. القاعده و تشکیلات آن برمبنای همین اصول تکفیر شکل گرفته است و شدیدا امنیت نوع بشر را تهدید می کند.
عبدالعزیز حکیم فرزند محمد باقر حکیم و رییس کنونی مجلس اعلای اسلامی عراق در مصاحبه با شبکه جهانی جام جم عنوان کرد:"این گروهها (تکفیری ها ) عملیات خود را با ترور شهید آیت الله محمد باقر حکیم درجمعه خونین آغاز کردند که درنتیجه آن محمد باقر حکیم و شماری از نمازگزاران به شهادت رسیدند ... اینها شیعیان را کافر پنداشته و جنگ خونینی را علیه آنها آغاز کرده اند و همچنان عملیات جنایتکارانه خود را در داخل عراق اجرا می کنند.
تفکر تکفیر با ترور و خشونت پیوند خورده است زیرا براین اصل بنا شده که دیگران در صورت عدم پذیرش دیدگاه و تفکرات آنها بدون نیاز به گفتگو می توان آنها را از میان برداشت.
با توجه به سیاست های یک بام و دوهوای ایالات متحده آمریکا در مبارزه با تروریسم و تلاشهای این کشور در راستای ایجاد تفرقه میان مسلمانان، بیش از هرچیز رهبران جهان اسلام بایدآگاه باشند که چگونه از خطرات تفکر تکفیر بی پرده و بدون هیچ گونه تعصب قومی و مذهبی به مبارزه بپردازند. چراکه این تفکر نسبت به هرآنچه د ر قالب "غیر" (other) تعریف می کند ، سنی ، شیعه یا مسیحی رویکرد خصمانه دارد. دستگیری نزدیک به 700 نفر از اعضا القاعده در عربستان که اخیرا به اتهام طرح ریزی برای حمله تروریستی به تاسیسات نفتی ، اقتصادی و امنیتی این کشور دستگیر شدند ، نشان دهنده این واقعیت است که جنایات تکفیری ها به ترور آیت الله محمد باقر حکیم ختم نخواهد شد وبر خلاف شعارشان که مبارزه با اشغالگری است سرزمینهای اسلامی و مسلمانان را تهدید می کنند.
در خصوص ترور حکیم تحقیقاتی توسط تیمهای امنیتی ارتش ایتالیا صورت گرفته که به اذعان ایتالیاییها از مواد منفجره ،شیوه های خاص طرحریزی عملیات و اجرای عوامل موساددر این حادثه تروریستی حکایت دارد با این اوصاف دو فرضیه محتمل است اول اینکه رابطه ای بین تکفیریها و موساد وجود داردو القاعده از عوامل موساد است که در لباس اسلام به مبارزه با مسلمانان می پردازد و موانع غرب و اسراییل را از سر راه برمی دارد و دوم اینکه موساد مستقیما دست به این کار زده تا محور اصلی تحولات عراق را که مانع از تفرقه در این کشور است را از میان برداشته و تا با نبود وزنه اصلی به ایجاد تفرقه در عراق بپردازند و با وجود عراق متشنج و مشغول شدن مسلمانان شیعه و سنی به این کشور سمت و سوی نگاه مسلمانان از دشمن مشترک یعنی اسراییل به مسائل قومی ومذهبیمشغول شوند که اسراییل جبهه مسلمانان را با این کار ضعیف کند و هم اینکه یک کشور ضد صهیونیستی مثل عراق را از گردونه خارج سازد .
این فرضیه با وجود مشی وحدت محور حکیم و اینکه ایشان از اعضای اصلی تقریب مذاهب اسلامی بودند بیشتر محتمل است