صبح صادق >>  خرد >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۰۸ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۲:۵۷  ، 
کد خبر : ۳۵۰۴۷۹
چهره پنهان سیاست ‌ـ ۹۳

مدرنیته در برابر اسلام

پایگاه بصیرت / سیامک باقری

بازنمایی هویـت مـدرن در قالب لیبرالیسـم و دموکراسی‌خواهی به عنوان مکتب آرمانی بشر در برابر غیری به نام مکتب اسلام، از جمله غیریت‌سازی در نفوذ گفتمانی است که ریشه قدیمی دارد و پس از فروپاشی کمونیسم شدت بیشتری پیدا کرده است. در واقع، نفوذ لیبرالیسم در طول یک قرن اخیر گفتمان مهمی در روابط غرب و دیگران بوده‌‌ است. اومانیسم یا سکولاریسم مفهوم مرکزی این گفتمان در کنار دال‌های شناوری، نظیر «لیبرال دموکراسی»، «حقوق بشر»، «آزادی» و «اقتصاد بازار» نظم معنایی را شکل می‌دهد که غیر آن را پایان عصر ایدئولوژی‌ها و پایان تاریخ تشکیل می‌داد. به بیان دیگر، در دوره جنگ سرد هویت‌یابی این گفتمان در نظام بین‌الملل از طریق غیرسازی با فاشیسم و سپس کمونیسم بود. پس از پایان جنگ سرد، مکتب اسلام در برابر آن قرار داده شد. به تعبیر «جوزف نای»، نویسنده كتاب «قدرت نرم؛ ابزارهای موفقیت در سیاست بین‌الملل» نقشی كه در دوران جنگ سرد به كمونیسم داده شده بود، پس از فروپاشی شوروی به اسلام داده شد.(نای، 1387: 123) در این زمان از یک سو (ما) یعنی لیبرالیسم آخرین آمال بشری و لیبرال دموکراسی، مدینه فاضله بشری معرفی می‌شود و از سوی دیگر (آنها) یعنی اسلام با قرون وسطی همانندسازی شده و مکتبی واپسگرا، خرافه‌گرا، جنگ‌طلب، اندیشه‌ای قهقرایی- غیرعقلانی و ضد نوگرایی در عصر صنعتی و فراصنعتی پنداشته می‌شود. به تعبیر ادوارد سعید، «با پایان گرفتن جنگ سرد، غرب همچنان علاقه‌مند بود که تمام اطلاعات نگران‌کننده را از داخل صافی (ما) در مقابل (آنها) عبور دهد.» (سعید، ۱۳۸۰: ۲۱۴)
یکی از نظریه‌پردازان معروفی که رسالت غیرسازی پس از جنگ سرد را برعهده گرفت، «هانتینگتون» است. او برخلاف «فوکویاما» اذعان دارد که آمریکا و غرب با چالش هویت یا معنا روبه‌روست. همچنین، آینده را به نفع مدرنیته و لیبرالیسم نمی‌بیند؛ از این‌رو، در جهت تبیین هویت «خود» می‌گوید «اگر بربرها وجود خارجی ندارد، باید در پی خلق آن باشیم. جهان با مفاهیم متضاد بهتر درک می‌شود، همسازی طبیعی، توهم خطرناکی است.» (هانتینگتون، ۳۲۰:1389)
با این وصف، عملیات نفوذ گفتمانی که پس از پایان جنگ سرد اتفاق افتاد، از حیث تاریخی ادامه‌دهنده استثناگرایی و برتری تمدنی و ایدئولوژیکی غرب است. به بیان دیگر، بازتولید همان شرق‌شناسی است، منتها این بار نه دال شرق، بلكه اسلام‌گرایی به مثابه یک کلیت، بازنمایی‌کننده (دیگری) است که با بزرگنمایی رسانه‌ای، صورت اسلام‌هراسی خشونت‌طلبی اسلامی به خود می‌گیرد. در شرق‌شناسی برای نفی غیر که همان اسلام ناب است و هژمون کردن مکتب لیبرالیسم در جهان اسلام، در یک فرآیند تقلیل‌گرایانه دو مرحله‌ای شرق را به اسلام و اسلام را به گروه‌های خشونت‌طلب، هراس‌انگیز و رعب‌آور تقلیل می‌دهد.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات