تاریخ انتشار : ۱۶ شهريور ۱۴۰۲ - ۰۹:۲۷  ، 
کد خبر : ۳۵۰۶۹۶

خوابی که آمریکا برای شمال شرق سوریه دیده است

آمریکا تلاش دارد با تقویت اتحاد خود با ترکیه و کنار نهادن موانع، حضور طولانی‌تری در شمال و شمال شرق سوریه داشته باشد.

 ۱۲ سال از آغاز بحران سوریه می‌گذرد؛ بحرانی که طراحان آن قصد داشتند این کشور را به دامان غرب برده و به یک کشور دوست اسرائیل تبدیل کنند؛ پروژه علی‌رغم صرف صدها میلیارد دلار و اجرای انواع سناریوها، به شکل مفتضحانه شکست خورد و اکنون آمریکا  تلاش دارد شمال شرق سوریه و مناطق کردنشین را برای خود حفظ کند؛ مناطقی که از قضا بخش عمده ثروت نفتی و غلات سوریه را در خود جای داده است.

خوابی که آمریکا برای شمال شرق سوریه دیده است

در این میان تحرکات اخیر نظامی آمریکا در شرق سوریه به ویژه در منطقه «البوکمال» (مشرف به مرز عراق) و همچنین حملات مکرر رژیم صهیونیستی، نشان از پروژه‌ای دارد که به مرحله اجرا رسیده است؛ در این میان مراکز مطالعاتی آمریکایی به شکل قابل توجه موضوع شمال سوریه را مورد بررسی قرار داده‌اند.

در همین راستا اندیشکده هادسون (متخصص در حوزه امنیتی) در مقاله‌ای با عنوان «نقشه راه فرار از هزارتوی سوریه» به این مسأله پرداخته است که آمریکا چگونه می‌تواند سیطره خود بر سوریه را بازیابد؟ و اهداف استراتژیک خود از طریق قطع مسیر کمک‌رسانی به منطقه «البوکمال» از طریق ایجاد منطقه خودمختاری کردها در استان دیرالزور را تحقق بخشد و برای همیشه مانع دستیابی دولت سوریه به مناطق نفت‌خیز شود.

نویسنده این مقاله، «مایکل دوران»، مدیر ارشد شورای امنیت ملی در دولت جورج دبلیو بوش، رئیس جمهور اسبق آمریکا، مشاور ارشد در وزارت امور خارجه و دستیار معاون وزیر دفاع دولت بوش است. او همچنین در تدوین راهبردهای کلان آمریکا در برخی مسائل غرب آسیا نیز مشارکت داشته است.

به نوشته اندیشکده هادسون، آمریکا به ترکیه به عنوان یک شریک فوق‌العاده که با روسیه نیز رابطه خوبی دارد و می‌تواند در اجرای پروژه کمک کند، نگاه می‌کند؛ البته پس از اینکه رضایت ترکیه را در خصوص توقف حمایت از کردها در شمال سوریه، جلب کرد.

 

در ادامه بخش‌هایی از این مقاله را می‌خوانیم:

پس از شعله‌ور شدن جنگ اوکراین به عنوان بزرگترین جنگ در اروپا از جنگ جهانی دوم (۱۹۴۵) به این سو، دو سیاست راهبردی به سرعت در اولویت دولت بایدن قرار گرفت: جست‌و‌جو برای یافتن شرکای نظامی که توانایی ایجاد موازنه در برابر روسیه را داشته باشند و دوم: جست‌و‌جو برای یافتن منابع جدید برای تأمین گاز اروپا.

ترکیه نقش اساسی در توسعه کریدور گاز جنوب (SGC) که گاز جمهوری آذربایجان را از طریق گرجستان و ترکیه و یونان و آلبانی به ایتالیا منتقل می‌کند، دارد؛ هرچند نمی‌توان آن را یک منبع اساسی برای تأمین گاز دانست. 

در ماه اکتبر سال گذشته، یونان و بلغارستان خط لوله‌ای به طول ۱۱۳ مایل که گاز جمهوری آذربایجان را از کریدور گاز جنوب (SGC)  به بلغارستان می‌رساند را افتتاح کردند؛ این خطر لوله موجب کاهش وابستگی اروپای جنوب شرقی به منابع روسیه می‌شود.

مارک تواین [نویسنده معروف آمریکایی]، می‌گوید: «خداوند جنگ را برای آموزش جغرافیا به آمریکایی‌ها خلق کرد»، این سخن همچنان ارزش خود را حفظ کرده است. جنگ اوکراین تیم جو بایدن را قانع کرد که بار دیگر عامل «جغرافیا» را در راهبرد ژئواستراتژیک خود از طریق ارزیابی مجدد نقش ترکیه در سیاست خارجی‌اش، لحاظ کند.

عمده مسأله و تنش میان ترکیه و آمریکا به شبه‌نظامیان کُرد «نیروهای مدافع خلق» در سوریه مربوط می‌شود و در این میان طرح دیپلماتیک ولادیمر پوتین رئیس‌جمهور روسیه اگر موفقیت‌آمیز باشد، می‌تواند از تنش میان آنکارا و کردهای سوریه کاسته و آمریکا را به عنوان دشمن ترکیه جایگزین کند.

سه سناریو پیش روی آمریکا

در این میان سه سناریوی اصلی در ارتباط با نوع واکنش و رفتار دولت بایدن متصور است:

اول: بایدن می‌تواند همچون خروج از افغانستان، حضور خود در سوریه را کاهش داده یا از این کشور فرار کند و از این رو جای خالی ایجاد شده را ترکیه، روسیه و ایران پر خواهند کرد.

دوم: ایالات متحده می‌تواند به مسیر فعلی ادامه دهد و ائتلافش با یگان‌های مدافع خلق را حفظ کند که این گزینه تنها منجر به تحریک ترکیه و واداشتن این کشور برای همکاری با روسیه برای عبور از تهدیدات امنیتی‌اش در سوریه می‌شود و آمریکا خارج از تحولات شاهد همکاری روسیه و ترکیه برای تشکیل آینده سوریه خواهد شد و به مرور زمان به شکل فزاینده آمریکا دیگر ارتباطی با تحولات روی زمین نخواهد داشت و باید برای خروج نیروهایش مذاکره کند؛ به معنای دیگر سناریوی دوم با تأخیر همان نتایج سناریوی اول را دارد.

سوم: سناریوی سوم همکاری با ترکیه برای ایجاد سوریه‌ای در راستای منافع آمریکا و متحدانش است و این گزینه منطق ژئواستراتژیک دارد، اما در ابتدا هزینه‌های سیاسی زیادی را متحمل آمریکا خواهد کرد.

اما اینکه آمریکا چگونه می‌تواند این سناریو را پیش ببرد؛ «عمر اوزکیزیلچیک» از نویسندگان این مقاله دیدگاه خود را در پنج محور بیان می‌کند:

۱- آمریکا از شراکت میان ترکیه و دولت اقلیم کردستان عراق بهره ببرد؛ شراکتی که آمریکا احساس خوبی در قبال آن دارد.

۲- از طریق قطع خطوط تدارکاتی ایران در سوریه و ایجاد نقشه راهی برای ائتلاف میان آمریکا، اسرائیل و ترکیه در سوریه؛ به روال همان ائتلافی که در دهه نود قرن بیستم برقرار بود.

۳- اقدام در راستای نقش راهی برای تضعیف حکومت بشار اسد و هم‌پیمانانش یعنی روسیه و ایران و ایجاد چارچوبی برای همکاری مشترک آمریکا و ترکیه در آینده، از جمله نابودی گروهک داعش.

۴- این سناریو نیازمند هیچ‌گونه اقدام نظامی مستقیم آمریکا علیه نیروهای روسیه یا ایران نیست.

۵- ایجاد نقشه راهی که حکومت اعراب بر اعراب و کردها بر کردها را در سوریه تشویق کند.

راه‌حل‌هایی برای بهبود روابط آمریکا با ترکیه

اما در خصوص بهبود روابط با ترکیه، پیشنهاداتی در این مقاله به آمریکا ارائه شده است که پنج بند اساسی دارد:

۱- فعال‌ کردن شراکت میان ایالات متحده و ترکیه و پایان کامل ائتلاف با یگان‌های مدافع خلق کرد و خروج کامل آن‌ها از چتر حمایتی آمریکا.

۲- آمریکا و ترکیه باید سعی کنند تا از مواجهه مستقیم با روسیه پرهیز کنند.

۳- ارتش ترکیه و هم‌پیمانان سوری و گروههای غیر کُرد در «نیروهای دموکراتیک سوریه» [موسوم به قسد] آمادگی و توانایی بر عهده گرفتن عمده وظایف امنیتی که تاکنون بر دوش یگان‌های مدافع خلق گذاشته شده بود را دارند.

۴- ترکیب قومی ساختارهای سیاسی و نظامی در هر بخش از حوزه مشترک آمریکا و ترکیه باید منعکس کننده جمعیت محلی باشد.

۵- ایالات متحده و ترکیه بر اساس قطعنامه ۲۲۵۴ شورای امنیت سازمان ملل که مشروعیت مخالفان سوری را به رسمیت می‌شناسد و از حکومت بشار اسد می‌خواهد تا با آن‌ها برای روند انتقال سیاسی مذاکره کند، از توسعه ساختارهای سیاسی و نظامی محلی حمایت خواهند کرد.

***


قرمز: ارتش سوریه سبز: آمریکا و متحدان ترکیه زرد: شبه‌نظامیان کُرد

 

اندیشکده هادسون در ادامه مقاله خود راه‌حل‌های عملی برای برقراری شراکت گسترده میان ترکیه و آمریکا پیشنهاد می‌دهد:

گام اول: بیرون کردن یگان‌های مدافع خلق کُرد از دیرالزور

این گام مستلزم جداکردن شورای نظامی دیرالزور (نیروهای عشایر عرب) از گروه «نیروهای دموکراتیک سوریه» و اخراج کامل نیروهای «یگان‌های مدافع خلق» از این استان است.

همچنین شورای نظامی دیرالزور به طور نسبتاً یکپارچه در گروه نظامی «الجیش الوطنی السوری» [گروهک ارتش ملی سوریه یا همان گروهک ارتش آزاد] ادغام شود و این در حالی است که بسیاری از نیروهای ارتش ملی سوریه از منطقه دیرالزور هستند. در این میان تعداد نیروهای شورای نظامی دیرالزور تقریبا ۷۰۰۰ نفر است و در صورت الحاق این شورا به ارتش ملی سوریه، یک لشکر جدید به آن اضافه خواهد شد. [ادعا می‌شود که گروهک ارتش آزاد هم اکنون هفت لشکر دارد].

گام دوم: بیرون کردن یگان‌های مدافع خلق از استان الحسکه

اندیشکده هادسون در این بخش، گروه «شورای کردهای سوریه» (ENKS) که در تقابل و دشمنی با یگان‌های مدافع خلق کُرد هستند را به عنوان گزینه مناسب برای جایگزینی با یگان‌های مدافع خلق در استان الحسکه پیشنهاد می‌کند. گروهی که در ائتلاف معارضان سوریه نیز عضو است و با حزب دموکرات کردستان عراق به رهبری مسعود بارزانی نیز ارتباط عمیقی دارد. شاخه نظامی شورای کردهای سوریه «پیشمرگه روژآوا» نام دارد.

گام سوم: شریک کردن روسیه

واشنگتن و آنکارا برای تطبیق با مسکو، به روسیه اجازه می‌دهند تا در رقه، منبج (شمال حلب) و الطبقه (شمال رقه) حضور و آزادی عمل داشته باشد. و بدین ترتیب گروه «یگان‌های مداقع خلق» کُرد نیز تابعی از دولت دمشق می‌شود یا بیش از پیش و به طور کامل به عنوان نیروی تابع آمریکا در می‌آید.

همزمان طی توافق با پوتین، نیروهای روسیه باید از شمال سوریه شامل عین العرب، کوبانی، عامودا، الدرباسیه و بخش‌هایی از قامشلی خارج شوند و بنابراین واشنگتن می‌تواند مناطق تحت نفوذ خود را از مرز عراق در شمال شرقی سوریه  به عفرین در شمال غرب سوریه متصل کند.

گام چهارم: پاکسازی ادلب

گروهک «هیئه تحریرالشام» [جبهة النصره سابق] باید منحل شده و به تشکیلات «ارتش ملی سوریه» [گروهک ارتش آزاد] بپیوندد.

در این راستا باید چند دستگی و انشقاق درون گروه «محمد الجولانی» تشویق شود و فرماندهان مخالف انحلال هدف ترور پهپادها قرار گیرند.

گام پنجم: بازسازی شاکله «دولت موقت سوریه» 

باید ائتلاف معارضان را در دولت موقت سوریه جای داد و یک دولت شمال سوریه تشکیل شود.

گام ششم: بستن کریدورهای تدارکاتی ایران

در این راستا باید باید با بهره برداری از قبایل و به کارگیری لشکر هشتم که متشکل از ساکنان عرب دیرالزور است، از کنترل ایران بر گذرگاه مرزی البوکمال در این استان جلوگیری کرد و همزمان آمریکا و ترکیه آماده پاسخ پیشدستانه به ایران را داشته باشند تا ایران متقاعد شود که در صورت حمله، ضرر خواهد کرد.

***

با عنایت به اینکه مطالب مطرح شده در این مقاله قابل توجه است و می‌تواند مورد توجه محافل مختلف قرار گیرد، اما به نظر می‌رسد دارای ضعف تحلیلی است؛ به طوریکه دو فاکتور اصلی در فرایندهای ذکر شده در این مقاله، لحاظ نشده است: یکی تثبیت قدرت مقاومت پس از ۱۲ سال بحران و آزادی روستا به روستا و تپه به تپه مناطق مختلف سوریه که بی تردید این قدرت و ظرفیت به عقب باز نخواهد گشت و دیگری همراهی گسترده جهان عرب با دولت سوریه و بازگشت دمشق به اتحادیه عرب و دوستی و مودت میان دمشق با ریاض و قاهره و ابوظبی بی شک موجب تقویت بیش از گذشته جایگاه دمشق شده است.

در این مقاله به صراحت از طرح تجزیه سوریه سخن رفته است که بی شک چنین طرحی در اذهان مقامات آمریکایی یک گزینه مهم است و این در حالی است که حفظ تمامیت ارضی سوریه در تمامی قطعنامه‌ها و توافقات بین‌المللی جزو اصول اولیه به شمار می‌رود.

مورد قابل توجه آخر اینکه، در خصوص روسیه به نظر می‌رسد محافل مطالعاتی آمریکا و نزدیک به قدرت، امیدوار به معامله با مسکو در سوریه هستند و این مسأله مقداری مبهم است که بر اساس چه ساز و کاری چنین چیزی ممکن است، روسیه‌ای که فرسنگ‌ها با هرآن‌چه رنگ و بوی آمریکا دارد، فاصله گرفته و در خرد و کلان تصمیم به تقابل با آمریکا دارد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات