شاید بتوان قدرت شیطانی امپراتوری رسانهای رژیم صهیونیستی و تمامی امتدادهای وابسته آن را دارای قابلیت بزرگ وارونهسازی و فریبکاری و القای تصویرهای دستکاری شده و در مسیر اهداف برنامهریزی شده این رژیم ارزیابی کرد. صهیونیستها، پس از عملیات سیفالقدس که حدود دو سال قبل از سوی کتائبالاقصی در ۱۲ روز علیه صهیونیستها به اجرا درآمد و شکست و تحمیل دیدگاه و مطالبات خود را طی این عملیات و نتایج مذاکراتی محقق کرد، فضای پرحجم و هوشمندی را علیه حماس دنبال کردند تا نشان دهند، حماس دیگر تمایلی به درگیری با رژیم صهیونیستی ندارد و به دنبال آرامش در غزه است. با اینکه هدفگذاری عملیات سیفالقدس در دفاع از قدس، کرانه باختری و اراضی ۱۹۴۸ بود و گامی در مسیر راهبرد «وحدت ساحات» را جایگزین مطالبه برداشته شدن محاصره غزه کردند، ولی صهیونیستها، با اصرار بر فریبکاری، به دنبال جدا کردن حماس از مقاومت فلسطین بودند؛ به گونهای که در عملیات جهاد اسلامی با عنوان ثارالاحرار (انتقام آزادگان) که پس از ترور سه نفر از فرماندهان جهاد اسلامی انجام گرفت، حماس در آن مشارکت نکرد و رژیم صهیونیستی را از تمرکز بر حماس، به استمرار اقدامات علیه جهاد اسلامی در جنین و سپس کرانه باختری تشویق کرد. این در حالی بود که حماس بلافاصله پس از عملیات سیفالاسلام، در یک برنامه سرّی مشغول طراحی عملیات طوفان بود و در دایره بسیار محدود بخش نظامی و امنیتی و با حفاظت بسیار بالا، جزئیات دقیق و کامل آن را برنامهریزی و ملزومات آن را تأمین میکرد. این حفاظت بالا در حدی بود که برخی دیگر از رهبران حماس نیز از آن اطلاعی نداشتند و از دیگر گروههای مقاومت نیز پنهان بود. این فرماندهان نظامی و امنیتی، تبلور تجربه امنیتی حاج عماد مغنیه و ارث گسترده حاج قاسم سلیمانی را در خود و طراحی عملیاتی به کار بستند و بالاترین پیوند را با مکتب حاج قاسم نشان داده بودند. عملیات طوفان الاقصی متکی به اصول نظامی حرفهای، غافلگیری، اقدام پیشدستانه و کار بست عملیات هجومی (به جای دفاعی) و کشاندن جنگ به اراضی اشغالی و عملیات برقآسا را به عنوان ارکان طرح نظامی خود قرار دادند. در آخرین صبح ایام چهار روزه اعیاد یهودی، عملیات طوفان الاقصی آغاز و به جای حرکت از تونلهای زیرزمینی که در پیشبینیهای رژیم صهیونیستی، دیوار یک میلیارد دلاری و تمامی سیستمهای هشدار، دوربین و حسگرهای گوناگون، که هر مجموعه از آن به یکی از پاسگاههای حاشیه غزه متصل بودند و بر آن نظارت داشتند، از تعداد زیادی از مسیرهای روی زمین به پاسگاهها و شهرکهای صهیونیستی و پایگاههای نظامی آن حملهور شده و همزمان با تعداد زیادی موشک به تمامی اهداف پیشبینی شده نزدیک شدند و تا شعاع تلآویو و بیتالمقدس غربی یا مراکز دیدهبانی در حاشیه غزه حمله کردند. مرحله اول این عملیات در کمتر از نیم ساعت به اتمام رسید و بر کلیه اهداف در حاشیه غزه مسلط شدند و تعداد زیادی تلفات بر دشمن تحمیل و اسرای زیادی را با خود به غزه منتقل کردند. عملیاتهای تکمیلی در محور شمالی غزه به پایگاه «زیکیم» نیز تلفات و خسارت و اسرای دیگر را در کارنامه عمیات ثبت کرد.
این در حالی بود که شوک غافلگیری همه ارکان رژیم صهیونیستی را فرا گرفته و به طور آشکار فروپاشی ساختارها و ناکارآمدی دستگاههای نظامی و امنیتی و سیاسی در روز اول عملیات موج میزد. شکاف سیاسی در حکومت نتانیاهو و اپوزیسیون و حتی احزاب دینی و افراطی موجب شد تا طی روز دوم و سوم عملیات، نتانیاهو با تماسهای مکرر با بایدن و کشورهای اروپایی شرایط موجود را که تصویر کاملی از شکست و ناتوانی بود، منعکس کند. از روز سوم حمایتهای غربی و آمریکا آغاز و اولین محمولههای تسلیحاتی از پایگاه نظامی الحسن اردن به تلآویو منتقل و در روز بعد از ذخایر راهبردی آمریکا در منطقه نقب در جنوب فلسطین اشغالی و پایگاههای منطقهای آمریکا، محمولههایی به این رژیم تحویل داده شد و ناو هواپیمابر جرالدفورد نیز به سمت شرق مدیترانه حرکت کرد. تلفات، زخمیها و اسرای زیاد و خسارتهای مادی گسترده، عنصر اصلی در سقوط روحیه اجتماعی و مقامات صهیونیستی بود و هجوم برای فرار از مناطق جنگی یا فرار به خارج، کد مهاجرت معکوس زودهنگام را شکل داده و تا امروز ادامه دارد و بیاعتمادی به ارتش و دستگاههای امنیتی یا حکومت را بیش از پیش افزایش داد. در نگاه جامعه صهیونیستی، نتانیاهو مقصر اصلی شرایط فعلی است و آمار بالایی از آنها خواستار استعفای وی هستند. نتانیاهو در شرایطی به سر میبرد که به جز محاکمه و زندان شانس دیگری ندارد، حتی اگر بتواند با ارتکاب جنایات وحشیانه و نسلکشی فلسطین و ویرانی کامل غزه، امتیازاتی کسب کند. نتانیاهو از دهه ۹۰ میلادی که نخستوزیر رژیم صهیونیستی شد، با حزب دموکرات و کلینتون مشکل داشت و رفتار تحکمگونه کلینتون موجب شد تا رسوایی اخلاقی لوینسکی را برای وی تدارک کنند. امروز نیز بایدن با همین نگاه در تضاد با نتانیاهوست و حتی روال معمول دعوت از وی به آمریکا را پس از چندماه از تصدی نخستوزیری ده ماه گذشتهاش رعایت کرد. بایدن و دموکراتها در شرایطی هستند که برای انتخابات ریاستجمهوری به حمایت لابی صهیونیستی نیاز دارند تا در مقابل ترامپ و جمهوریخواهان بازنده نباشند و نتانیاهو نیز در مرز پرتگاه سقوط است و به حمایت آمریکا نیازمند است و به همین دلیل طی روز دوم و سوم چند بار با بایدن تماس گرفته و از وی طلب حمایت کرده است. شکست رژیم صهیونیستی آنچنان برجسته و روشن بود که در غرب و آمریکا و در رسانههای رژیم صهیونیستی اعتراف و تأکید شد که حتی اگر نتانیاهو غزه را ویران و حماس را نابود کند، شکست را جبران نخواهد کرد. این در حالی است که تلاش چند روزه نتانیاهو و تشکیل حکومت اضطراری و فوقالعاده با شرکت بنیگانتس و گالانت، اختلافات گذشته اپوزیسیون را بر طرف نکرده و یائیر لاپید، رهبر معارضه بر موضع مخالفت با نتانیاهو باقی مانده و همراهی با وی در حکومت را، شرطبندی بر روی اسب بازنده میداند. البته ترفند نتانیاهو در تشکیل حکومت فوقالعاده در ظاهر برای اداره وضعیت جنگی و اضطراری فعلی است؛ ولی در حقیقت با هدف تقسیم پیامدهای شکست است؛ چرا که به تنهایی نمیتواند قربانی شود.
عکسالعملهای رژیم صهیونیستی که از روز اول با بمبارانهای هوایی یا ساماندهی بخشهای نیروی زمینی شروع شده بود، به تدریج در روزهای بعدی با شدت و گستردگی همراه شد و این رژیم تلاش کرد با اولویت تسلط بر منطقه حاشیه شرقی غزه و سپس تمرکز بر غزه، شرایط را مدیریت کند. از همان آغاز واکنشهای سیاسی و دیپلماتیک و رسانهای و برای تحریک افکار عمومی و فضای روانی در کشورهای غربی، حماس و مقاومت را تروریسم داعش نامیده و با دروغهای تحریکآمیز مانند سر بریدن اطفال و کشتن غیر نظامیان و تجاوز به زنان و بیاحترامی به اجساد، غلبه رسانهای را با فریبکاری در دست گرفت. با اینکه به سرعت از سوی برخی نظامیان یا اعترافات دو خانواده شهرکنشین تأکید شد، که هیچ اثری از ادعاهای نتانیاهو مبنی بر سر بریدن اطفال صهیونیست یا آزار به شهروندان وجود ندارد و کانال ۱۲ و ۱۳ تلویزیون این رژیم طی مصاحبه با دو خانوار صهیونیست، گزارههای مثبتی را از مقاومت منعکس کرد، که به کمرنگ شدن فضای تهییج شده اولیه منجر شد؛ ولی نتانیاهو و مقامات آمریکا در دیدار از تلآویو، همان ادعاها را تکرار کردند.
اقدامات رژیم صهیونیستی از روز چهارم به بعد از هوا، دریا و زمین علیه غزه شدت یافت و عملاً و با صراحت مقامات نظامی، مانند گالانت و بینگانتس، اعتراف کردند جنایت جنگی رخ روی داده است. با تشکیل حکومت جنگی فوقالعاده به شکل علنی اهالی غزه و مقاومت را حیوانات انساننما نامیدند و رسما تأکید کردند که کلیه قوانین جنگی و بینالمللی را زیر پا خواهند گذاشت. یعنی به جای تقابل با مقاومت، کشتار علنی مردم غزه را وحشیانه به اجرا گذاشتند که تا زمان تنظیم این گزارش به شکل دیوانهوار جریان دارد. به اهالی غزه اعلام میکنند که منازل خود را ترک و به سمت معابر جنوبی بروند؛ ولی پس از تجمع آنها در نقاط یاد شده بمباران و قتل عام میشوند یا حمله به مراکز و اتومبیل و نیروهای امدادی و دفاتر و مراکز سازمان ملل و اونروا، علنا انجام میشود. به سادگی میتوان درک کرد که رژیم صهیونیستی که معمولاً در درگیریها و جنگهای گذشته در میزان تلفات یا زخمیها، همواره نسبت یک به ده را حفظ کرده، تا روز هفتم (جمعه) تلفات صهیونیستها از تلفات فلسطینیها پیشی گرفته و جمعه شب با کشتار مردم عادی این نسبت و آمار را به نفع خود تغییر و تعداد شهدای غزه را به ۱۸۰۰ رسانده است که نزدیک به یک سوم آن کودکان هستند.
رژیم صهیونیستی از روز دوم و در واکنشهای خود با هدف مهار بازتابهای رسانهای خیابان خود در غزه، برج فلسطینی را که دفاتر رسانهای در آن قرار داشت، هدف مستقیم موشکی قرار داده و تا جمعه شب بیش از ده خبرنگار را در بمباران به شهادت رسانده است.
آمریکاییها به موازات ارسال ناو جرالد فورد به شرق مدیترانه، تعدادی هواپیمای 35ـF، 16ـF و 15ـF و هواپیمای جاسوسی 15ـE را نیز به پایگاههای هوایی رژیم صهیونیستی منتقل کرد و هدف همه اقدامات خود را جلوگیری از گسترش جغرافیای جنگ و مداخله طرفهای ثالث عنوان کرد، ولی با تکیه بر برخی شواهد و از جمله اینکه تعداد قابل توجهی از خلبانان احتیاط ارتش بر اساس اعتراض به نتانیاهو، انصراف همکاری با نیروی هوایی اسرائیل را اعلام کرده بودند و فرمانده هوایی این رژیم هم به تعداد 200 نفر اعتراف کرده بود. طی حملات روز اول مقاومت، تصاویری از حمل هواپیماهای 16ـF رژیم را که با کامیون حمل و به مناطق امن منتقل شدند، نشان میداد که حاکی از بحران تعداد خلبان آنهاست. لذا حضور خلبانان و هواپیمای نظامی آمریکایی در اسرائیل و حملات وحشیانه و عمدی در کشتار مردم غزه میتواند با مشارکت خلبانان و هواپیمای آمریکایی انجام شده باشد.
با اینکه طی روزهای پنجم تا روز جمعه (سه روز)، صهیونیستها سعی بر کنترل مناطق پیرامون غزه را داشتند؛ ولی حمله به شهرک و پایگاههای نظامی آنها در شمال و شرق غزه به موازات موشکباران شهرکها و شهرهای رژیم صهیونیستی و به ویژه تلآویو ادامه داشته است، ولی نیاز اصلی نتانیاهو برای کسب یک پیروزی نظامی یا اهدافی که در نابودی کامل حماس و مقاومت اعلام کرده، به دست نیامده است.
مقاومت منطقهای از همان ابتدا و به ویژه حزبالله و انصارالله اعلام کردند که چنانچه حمله زمینی به غزه انجام گیرد یا آمریکا مداخله مستقیم داشته باشد، به جنگ وارد خواهند شد، لذا آمریکا و کشورهای غربی و اسرائیل همه توان خود را در حملات وحشیانه هوایی به غزه قرار دادهاند. در عین حال، رژیم صهیونیستی با تمام وجود از یک غافلگیری جدید در مرزهای شمالی خود نیز در هراس است و لذا بخشی از نیروی نظامی و احتیاط خود را به شمال فرستاده و شهرکنشینان این مناطق را تخلیه کرده است. از آنجا که مقاومت و مردم کرانه باختری نیز خود را در کنار مردم غزه و مقاومت آن میدانند، تحرکات خود را آغاز کردهاند که موجب شده است یکسوم نیروی نظامی و امنیتی صهیونیستها در کرانه باختری متمرکز و مستقر شوند و بقیه نیروهای زرهی و زمینی را به سمت غزه اعزام کنند.
طی روزهای سوم به بعد در عملیات طوفانالاقصی، رایزنی آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی بر راهبرد مهم و خطرناکی قرار گرفت تا ضمن پیروزیسازی برای نتانیاهو، یک پروژه خطرناک صهیونیستی نیز به اجرا درآید. لذا با کشورهای عربی منطقه رایزنی کردند تا به دلیل فشار عملیاتی وحشیانه علیه مردم غزه، از آنها بخواهند تا یک معبر امن برای فرار مردم به خاک مصر و صحرای سینا مهیا شود و سپس با تخلیه مردم، حمله شدید هوایی و سپس حمله زمینی را برای قتل عام و نابودی مقاومت به اجرا بگذارند. این طرح یک پیروزی بزرگ برای رژیم صهیونیستی و نتانیاهو خلق میکرد و در ضمن طرح کهنه افراطیون صهیونیست که بیش از ده سال قبل مطرح و طی آن با اخراج دسته جمعی و کوچ اجباری غزه به خاک مصر و کرانه باختری به اردن، خاک کامل فلسطین را وطن یهودی خالص اعلام و آن را در اختیار گیرند و فلسطینیها نیز دولت خود را در مصر و اردن تشکیل دهند. رایزنیها با مصر و اردن و دیگر کشورهای سازشکار به دلایل زیادی بینتیجه بوده و حتی محمود عباس، رئیس حکومت خودگردان فلسطین با آن مخالفت کرده است.
لذا، از روز جمعه طرح جدید و وحشیانه و خطرناک در سناریوی جدیدی آغاز شده و رژیم صهیونیستی مهلت 24 ساعته به اهالی مناطق بیتلاهیا، بیت هانون و حیالیا و همه شهروندان شهر غزه داده تا به سمت مناطق میانی و جنوب غزه با سرعت کوچ کنند. این سناریوی جدید به روشنی در وهله اول به دنبال حرکت مردم و کشتار دستهجمعی آنهاست و با بمبارانهای بسیار وسیع در این مناطق، فشار روانی و ناامنی را افزایش دادهاند تا مجبور به تخلیه مناطق شمالی غزه شوند. این مناطق یکی از بخشهای تونل زیرزمینی و موشکی مقاومت است که در صورت تخلیه مردم، به هدف بمبارانهای بسیار شدید تبدیل شده و سپس عملیات زمین برای ضربه جدی به مقاومت آغاز خواهد شد. این سناریو در صورت تحقق میتواند برای نتانیاهو و اسرائیل، پیروزی مهمی را رقم بزند و او پیروز از جنگ خارج شده و امتیازات مذاکراتی را نیز کسب کند.
حمایتهای منطقهای، اسلامی، عربی و جهانی در دفاع از مظلومیت فلسطینیها و محکوم کردن جنایات جنگی صهیونیستها، اولین گام بازدارنده و حمایتی است که با اقدامات هوشمندانه حزبالله در افزایش فشار تدریجی از مرزهای شمالی و هشدارهایی که برای کشورهای حامی از عراق و یمن ارسال شده، باید با پایداری مظلومانه اهالی شمالی غزه و عدم تخلیه این مناطق و در صورت لزوم اقدامات عملی مقاومت منطقهای همراه شود تا بازدارندگی کافی را تولید و طرح آمریکایی ـ صهیونیستیـ انگلیسی نقش بر آب شده و مقاومت پیروز و عملیات طوفان الاقصی با دست برتر آن را به پایان ببرد.
برای درک مظلومیت مردم غزه و شدت وحشیگری حملات هوایی که با هدف کشتار و قتل عام علیه مردم دنبال میشود، کافی است بدانیم که زندان 5/2 میلیونی غزه که بخشهای زیادی از آن کاملا ویران شده و بیش از نیم میلیون بیخانمان و آواره شدهاند و هر لحظه هدف جانیان صهیونیست و بمباران هوایی در تمامی نقاط و حتی بیمارستانها و مراکز بینالمللی و سازمان ملل و مراکز امدادی هستند و کودکان و زنان و سالخوردگان و مردم عادی یا زیر آوار جان میدهند یا با بمبهای فسفری و شدیدالانفجار، قطعه قطعه میشوند، از روز چهارم این عملیات با محرومیت و محاصره کامل غذایی و دارویی و آب و برق و از صبح شنبه با قطع اینترنت روبهرو هستند که اگر از بمبارانهای صهیونیستی جان سالم به در برند، با خطر مرگ تدریجی، گرسنگی، تشنگی و فقدان دارو و امکانات حیاتی روبهرو هستند. نکته جالب اینکه آنچه از سوی برخی کشورها در ارسال کمکهای بشردوستانه به غزه نیز اعلام میشود، هیچگونه تحقق و نماد عملی نداشته و صرفاً با وعدههای رسانهای، وقاحت خود را کامل میکنند.
به نظر میرسد، سه روز آینده لحظات و روزهای تعیینکنندهای در غزه است که پیامد نهایی آن، بر کل منطقه و شاید جهان خواهد بود. اگر طرح خبیثانه صهیونیستها به نتیجه برسد و ضربه جدی به مقاومت وارد شود، رژیم صهیونیستی برای مدتها نفس راحت میکشد و بازتاب شکست در مقاومت نیز ساده نخواهد بود که این احتمال بسیار ناچیزی دارد. از سوی دیگر، اگر با همه مظلومیتهای مردم غزه و مقاومت مقتدر و جنایات رژیم صهیونیستی شکست آنها کامل شود، طوفان الاقصی که بنیان مرحلهای جدید از هجوم و آزادسازی سرزمینی فسلطین است، رژیم صهیونیستی را در زمانبندی کمتر از 25 سال و فرموده رهبر معظم انقلاب، به پایان خود نزدیک خواهد کرد. بدیهی است که این رخداد بر مؤلفهها و شاخصههای بینالمللی و اهرمهای قدرت استکبار جهانی نیز اثر ویرانگر خواهد گذاشت.