شناخت، اصطلاحی است که به یک سری فرآیندهای روانی اشاره میکند که در کسب دانش و فهم درگیر هستند. این فرآیند شاملِ تفکر، دانستن، یادآوری، قضاوت و حل مسئله میشود. اینها عملکردهای سطح بالای مغز هستند و دربردارنده زبان، تخیل، ادراک و برنامهریزی هستند. شناخت، یک کنش ذهنی یا فرآیند درک است که تمام جنبههای عملکرد فکری از جمله جنبههای ناخودآگاه و عاطفی را دربرمیگیرد که اکثریت تصمیمگیریهای انسانی را هدایت میکند. از طرفی دیگر جنگ یه اصطلاح عینی و تجربی است که به فعالیتها و ویژگیهای مشترک درگیری مسلحانه بین دولتها یا گروهها اشاره دارد. این دو کلمه در ترکیب با هم تعریفی را ارائه میدهند که به فعالیتهایی اشاره دارد که همزمان با سایر ابزارهای قدرت بهکار گرفته میشود تا بر نگرشها و رفتارها از طریق تأثیرگذاری، جهتدهی و یا مختل کردن شناختهای فردی و گروهی برای کسب مزیت تاثیر بگذارند.
جنگ مدرن امروزه به عنوان جنگ ترکیبی شناخته میشود که علاوه بر جنبههای ملموس و متحرک مانند دستیابی به منابع و اراضی یک جنبه شناختی نیز دارد که هدف از آن ماندن در منطقه خاکستری ماقبل درگیری مسلحانه است. برخی از فعالیتهای جنگ شناختی آشکار و مستقیم هستند مانند کنترل و دستکاری اطلاعات که برای کاهش توانایی جامعه هدف در شناخت واقعیت ارائه و پمپاژ میشود. این موضوع انعطافپذیری ذهنی آنها را کاهش میدهد و تأثیرات بلندمدتی مانند از دست دادن اعتماد به رسانههای داخلی را سبب میشود. موارد دیگر ممکن است چندان واضح نباشند، اما به هر طریق منجر به سوگیری شناختی و ایجاد تصورهای متضاد با واقعیت شوند.
جنگ شناختی قابلیتهای سایبری، اطلاعاتی، روانی و مهندسی اجتماعی را با هم ادغام میکند و در هماهنگی با سایر ابزارهای قدرت میتوانند بر نگرشها تأثیر بگذارند. در تعریفی دیگر جنگ شناختی، سلاحی کردن یا سلاحسازی از افکار عمومی توسط یک نهاد خارجی به منظور تأثیرگذاری بر سیاستهای عمومی و دولتی و بیثبات کردن نهادهای عمومی است. جنگ شناختی مانند جنگ روانی و جنگ اطلاعاتی به شدت بر فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی جدید به ویژه هوش مصنوعی متکی است. ویژگیهای کلیدی جنگ شناختی شامل هدف قرار دادن کل جمعیت، تمرکز بر تغییر رفتار یک جمعیت از طریق تغییر شیوه تفکر آنها، ارائه اطلاعات نادرست در رابطه با مسائل خاص (مانند انکار تعداد تلفات واقعی یک جنگ) اتکای آن به پیچیدگی روزافزون تکنیکهای دستکاری روانشناختی (و به طور بالقوه تکنیکهای عصبی فیزیولوژیکی مانند تحریک مستقیم جمجمه) و هدف آن بیثبات کردن نهادها بهویژه دولتها اغلب به طور غیر مستقیم است.
جنگ شناختی تمرکز اولیه بسیار قوی بر روی ایجاد تفرقه و تضعیف همکاری در جمعیت هدف خود دارد. تأکید بر تفاوتها و ترویج قطبیسازی از تکنیکهای این جنگ است. همچنین از آنجاییکه احساسات جزء لاینفک قابلیتهای شناختی هستند یکی از مؤلفههای مهم جنگ شناختی، دستکاری هیجانی است. در مجموع هدف نهایی در جنگ شناختی مشروعیتزدایی، اعتبارزدایی، اعتمادزدایی، قداستزدایی، امیدزدایی و به قهقهرا بردن سرمایه اجتماعی است. نکتهای که باید یادآوری کرد اینکه باید بین جنگ شناختی و جنگ سایبری که اغلب همپوشانیهایی هم دارند تمایز قائل شد. در هر دو مورد به مانند جنگ به معنای متعارف آن انسانها کشته نمیشوند و اشیا شکسته نمیشوند، اما جنگ سایبری به دادهها، اطلاعات و نرمافزارها آسیب وارد میکند. ولی جنگ شناختی باورها، عقاید، هنجارها و طرز اندیشیدن را نشانه میگیرد. جنگ شناختی که گاهی جنگ موریانهای نیز نامیده میشود شکل پیچیدهتر و تکامل یافتهتر جنگ نرم است که متکی بر رسانههای نوین سایبری است. جنگ شناختی بر حمله به تفکر و تحقیر عقلانیت تمرکز دارد که میتواند منجر به بهرهبرداری از نقاط آسیبپذیر و ضعیف شده سیستم شود. جنگ شناختی میتواند حالت تهاجمی یا تدافعی داشته باشد و در هر دو صورت دستکاری ادراکات و کاهش اعتماد عمومی به منابع اطلاعاتی رسمی را هدف میگیرد.
ابزار و بستر جنگ شناختی
گسترش روز افزون اینترنت و نسلهای پیشرفته آن، توسعه شتابان شبکههای اجتماعی و رسانههای اجتماعی که بر بستر اینترنت و با استفاده از تلفن همراه در دسترس قرار میگیرند ذهن انسان را نیز به پهنهای برای جنگ تبدیل کرده است. انسان مدرن در احاطه و چنبره اینترنت و شبکههای اجتماعی قرار دارد هم اکنون بر اساس آمارها در جولای ۲۰۲۳ حدود ۱۹/۵ میلیارد کاربر اینترنت در جهان وجود داشته است که حدود ۶۵ درصد از کل جمعیت جهان را شامل میشود. همچنین از کل جمعیت جهان حدود ۸۸/۴ میلیارد نفر یعنی حدود ۶۰ درصد جمعیت کاربران رسانههای اجتماعی بودهاند. طبق گزارش سال ۲۰۲۳ شبکه فیسبوک با حدود ۳ میلیارد نفر کاربر همچنان در صدر شبکههای اجتماعی پر طرفدار جهان قرار دارد. متعاقب آن شبکههای یوتیوب، واتساپ، اینستاگرام، ویچت و تیکتاک قرار دارند که همگی بالای یک میلیارد کاربر در اختیار دارند.
خاستگاه و مقر ۶ مورد از ۷ شبکه مذکور در ایالات متحده قرار دارد و تنها شبکه وی چت مربوط به کشور چین میباشد. دستگاههای هوشمندی که در اختیار ما قرار دارد و برنامههای کاربردی شبکههای اجتماعی که بر روی آنها نصب میشود هر آنچه را که ما دوست داریم و ترجیح میدهیم و به آن باور داریم ردیابی میکند. گوشیهای هوشمند اینکه ما به کجا میرویم و با چه کسانی وقت میگذرانیم ردیابی میکنند. آنها میدانند که ما با چه کسانی ارتباط داریم و چه کسانی را حذف میکنیم. پلتفرمهای جستجو کاملاً ترجیحات ما را میبینند و از این اطلاعات برای تغییر باورهای ما استفاده میکنند. ملاحظه میگردد که برای جنگ شناختی صحنه و میدان نبرد کاملاً مهیا است. انفجار فناوری اطلاعات و ارتباطات و گزینههای تأثیرگذاری بر روی اقشار مختلف مردم، فلسفه مبارزه را به کلی تغییر داده است. امروزه به جرئت میتوان گفت هدف اصلی دشمن در نبردها، ذهن انسان است.
در خصوص نحوه مواجهه با حکمروایی اینترنت و پیشروی بیحد و حصر رسانههای اجتماعی، کشورها با وضعیت متناقضی مواجه میشوند از یک طرف طرح مباحثی مانند آزادی ارتباطات، حق دسترسی و جریان آزاد اطلاعات و دموکراسی رسانهای و ... در دستور کار همان رسانهها قرار میگیرد و هرگونه کنترل و محدودیتی بر این فضا را تخطئه و تخریب میکنند و از طرفی دیگر سلاحسازی از اینترنت و شبکههای اجتماعی در حال وقوع است که در ایجاد توطئه، قلب واقعیت و تحریف حقایق بسیار اثرگذار هستند و هرگونه انفعال در برابر این هجوم سیلآسا تبعات جبرانناپذیری خواهد داشت. کار آنجایی مشکل میشود که متأسفانه این شبکهها مسئولیت محتواهای غیرقانونی و تحریککننده خود را نمیپذیرند و همه مرزهای قانونی و معیارهای اخلاقی را زیرپا میگذارند.
ویژگیهای منحصر بهفرد جنگ شناختی
در جنگ متعارف و فیزیکی وقتی یک نفر از نیروهای خودی کشته میشود نهایتاً یک نفر از لشکر کم میشود، اما در جنگ شناختی یک نفر از سپاه خودی کم و همزمان به سپاه دشمن افزوده میشود و در خدمت اهداف تاکتیکی و استراتژیک او قرار میگیرد. نقش این یک نفر البته در لشکر دشمن درست به اندازه یک نفر نیست بلکه میتواند دامنه بسیار بزرگی داشته باشد و افراد زیادی را اغفال کرده و به دنبال خود بکشاند.
جنگ شناختی، جنگ بدون اعلان است و تاربخ و زمان وقوع آن مشخص نیست. به دنبال یک اتفاق معمولی دشمن میتواند با ایجاد شک، معرفی روایتهای متضاد، قطبی کردن افکار، رادیکال کردن گروهها و ایجاد انگیزه در آنها برای دست زدن به اعمالی که میتواند یک جامعه منسجم را متلاشی کند، جنگ شناختی را کلید بزند. نمونه تمام عیار این موضوع اغتشاشات پاییز سال گذشته در کشور ماست که دشمن برای یک حادثه معمولی که تقریبا هیچ ابهامی در آن وجود نداشت تمام عده و توان و تجارب خود را بهکار گرفته و با استفاده از تمام تکنیکها و محاسبات دقیق، جنگ شناختی تمام عیاری را علیه این ملت به راه انداخت که توفیقاتی نیز در این جنگ بهدست آوردند، اما نتیجه نهایی مدنظر آنها حاصل نشده و ناکام ماندند.
از دیگر ویژگیهای جنگ شناختی استفاده از عامل سرعت در شبکههای اجتماعی است. سرعت انتشار اخبار و پیامها و نیاز درک شده برای واکنش سریع به آنها تفکر سریع و احساسی را به جای آهسته فکر کردن و عاقلانه اندیشیدن تشویق میکند حتی خبرگزارهای معتبر هم امروزه از عناوین احساسی برای سرعت بخشی به انتشار اخبار خود استفاده میکنند. سیستمهای پیامرسانهای اجتماعی برای توزیع قطعههای کوتاه، تهیه و بهینهسازی شدهاند تا مردم زمان کمتری را صرف خواندن مطالب کنند این کوتاه بودن مطالب اغلب باعث میشود زمینه اصلی و نکات ظریف بحث حذف شود و روایتهای کج و معوج را تسهیل کند.
چه باید کرد
مزیت در جنگ شناختی به کسی تعلق میگیرد که اول حرکت کند و زمان و مکان و وسیله تهاجمی خود را انتخاب کند. در کشور ما امروزه دشمنان ناکام از سایر میدانهای جنگ به موفقیت در جنگ شناختی دل بستهاند. در این خصوص آگاهسازی مردم از ماهیت این جنگ بسیار اهمیت دارد. ایجاد یک سیستم نظارت و هشدار جنگ شناختی میتواند بسیار کارگشا باشد. چنین سیستمی میتواند به شناسایی کمپینهای جنگ شناختی در زمان ظهور و ردیابی آنها در حین پیشرفت کمک کند. این سیستم میتواند داشبوردی باشد که دادهها، پیامها و مطالب طیف گستردهای از پیامرسانها، سایتها و شبکههای اجتماعی را در هم ادغام کرده و الگو و نقشه توسعه کمپینهای جهتدار و مشکوک را شناسایی و اعلام کند.