در سالهای اخیر، ضدانقلاب و شبکههای وابسته به رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای غربی، تلاشهای گستردهای برای ضربه زدن به مشروعیت و امنیت جمهوری اسلامی ایران داشتهاند. یکی از برجستهترین ابزارهای آنها در این مسیر، بهرهگیری از جنگ شناختی علیه افکار عمومی، بهویژه در بزنگاههایی چون اعدام تروریستها و عناصر معاند امنیت ملی است. در این جنگ پیچیده، آنها میکوشند با وارونهنمایی واقعیت و دستکاری روایتها، درک مردم از اقدامات امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی را مخدوش سازند.
شگردهای اصلی دشمنهرگاه فردی بهدلیل اقدام علیه امنیت ملی یا مشارکت در عملیات تروریستی در ایران اعدام میشود، بلافاصله پازل رسانهای ضدانقلاب فعال میشود. آنها سعی میکنند با یافتن هرگونه پیوند حاشیهای با فرد مجرم، مانند سابقه ورزشی، وضعیت معیشتی یا اقلیت بودن، تصویری مظلومانه از او بسازند و اجرای حکم قانونی را بهصورت یک بیعدالتی نمایان کنند.برای مثال، در موارد متعددی ادعا شده که فرد اعدامشده "ورزشکار ملی" بوده (در حالی که سابقه ورزشیاش به سطح حرفهای نمیرسیده). یا اعدامشده "کولبر مظلوم" بوده، بدون اشاره به واقعیتهای مسلح بودن، مشارکت در قاچاق سازمانیافته یا ارتباط با گروههای مسلح. یا مجرم "فعال مدنی" معرفی میشود، در حالی که در پروندهاش همکاری با گروههای تروریستی مستند شده است.برای نمونه نوید افکاری، علیرغم مستندات قضایی و اعترافات رسمی درباره نقش وی در قتل، ضدانقلاب سعی کرد با برجستهسازی سابقه ورزشی او، پروندهاش را سیاسی جلوه دهد. رئوف قادری هم از عوامل مسلح گروههای تجزیهطلب بود که در رسانههای ضدانقلاب به عنوان «فعال فرهنگی» معرفی شد. یا محسن شکاری هم عامل مسلح اغتشاشات که با سلاح سرد به مأمور نیروی انتظامی حمله کرده بود اما در رسانههای بیگانه «معترض صلحجو» خوانده شد.
روایتسازی دروغین برای فشار به دستگاه قضاییحمید حسیننژاد یکی از نمونههای جدید از این الگو است. وی در ۱۲ آبان ۱۳۹۶، با سازماندهی و قاچاق یک تیم تروریستی از مرزهای غربی، زمینهساز حملهای شد که منجر به شهادت ۸ تن از مرزبانان جمهوری اسلامی گردید. او سپس تیم تروریستی را بهصورت قاچاقی از کشور خارج کرد. پس از طی مراحل قانونی، وی به جرم مشارکت در قتل و اقدام علیه امنیت ملی به اعدام محکوم شد. با این حال، رسانههای معاند پس از دستگیری و پیش از اجرای حکم، با انتشار اخبار ساختگی، از جمله روایتهای نادرست درباره شخصیت او، سعی کردند با فشار رسانهای و تحریک احساسات عمومی، دستگاه قضایی را تحت تأثیر قرار دهند.
هدف از این روایتسازی چیست؟هدف اصلی ضدانقلاب از این تحریف روایتها، بیاعتبارسازی دستگاه قضایی، کاهش اعتماد عمومی، تحریک احساسات مردم و ایجاد دوگانگی میان مردم و نهادهای امنیتی است. این عملیاتهای رسانهای، بخشی از جنگ شناختی علیه ملت ایران محسوب میشوند؛ جنگی که نه با گلوله، بلکه با روایت، احساسات، تصویرسازی و بمباران اطلاعاتی انجام میگیرد.علی رحیمی کارشناس رسانه می گوید که دفاع از امنیت ملی، مبارزه با تروریسم و اجرای عدالت در جمهوری اسلامی ایران، همواره با هزینههای روانی و تبلیغاتی از سوی دشمن همراه بوده است. رسانههای وابسته به دشمنان ملت، بهجای همدردی با خانوادههای شهدا و حمایت از امنیت مردم، با تطهیر تروریستها بهدنبال مشروعسازی اقدامات خرابکارانهاند. اجرای حکم اعدام علیه افرادی چون حمید حسیننژاد نهتنها جنبه قضایی دارد، بلکه نماد ایستادگی ملت در برابر تروریسم و دشمنان امنیت ملی است. کارشناسان رسانه معتقدند مقابله با این جنگ شناختی نیازمند تقویت سواد رسانهای جامعه است، تا حقیقت در برابر سیل روایتهای تحریفشده گم نشود.