در 29 اکتبر 1962 یک کودک فلسطینی در اردوگاه خان یونس در جنوب غزه به دنیا آمد. حال و هوای قرارگاه خان یونس و تشییع تقریبا هر روزه پیکر شهدا و تأثیرگذاری برادر بزرگترش، محمد از رهبران برجسته حماس و رئیس دفتر سیاسی آن بذر مقاومت را در دلش کاشت. بزرگتر که شد، در پاسخ به ندای شیخ احمد یاسین پا در رکاب مقاومت گذاشت. در ۱۴ دسامبر ۱۹۸۷، جزء کسانی بود که در تأسیس حماس شرکت کرد[...]
در 29 اکتبر 1962 یک کودک فلسطینی در اردوگاه خان یونس در جنوب غزه به دنیا آمد. حال و هوای قرارگاه خان یونس و تشییع تقریبا هر روزه پیکر شهدا و تأثیرگذاری برادر بزرگترش، محمد از رهبران برجسته حماس و رئیس دفتر سیاسی آن بذر مقاومت را در دلش کاشت. بزرگتر که شد، در پاسخ به ندای شیخ احمد یاسین پا در رکاب مقاومت گذاشت. در ۱۴ دسامبر ۱۹۸۷، جزء کسانی بود که در تأسیس حماس شرکت کرد و در همان روزهای نخست در برابر اشغالگری رژیم صهیونیستی در جریان انتفاضه بزرگ ۱۹۸۷ـ۱۹۹۳ ایستاد. آنقدر استعداد و نبوغ نظامی از خودش نشان داد که به عنوان بازوی حماس به «گردانهای عزالدین قسام» پیوست و در سال ۲۰۰۵ سمت فرماندهی «تیپ خان یونس» را بر عهده گرفت. او به سه مسئله بیش از هر چیز معتقد بود: یکـ باید از دوران سنگ، سنگ قلاب، تیرکمان لاستیکی، نافرمانی مدنی و تظاهراتی که فلسطینیها علیه ارتش اشغالگران به راه میانداختند، گذر کرد. او قصد داشت یک واحد نظامی ایجاد کند که بعداً با نام «مجاهدین فلسطینی» شناخته شد. دومـ ملت فلسطین برای دستیابی به آرمان خود که همان رهایی از یوغ صهیونیستهاست، ابتدا باید دشمنان و خائنان داخلی راـ که از پشت به این ملت خنجر میزنندـ شناسایی کرده و مجازات کنند. در این راستا، بسیاری معتقدند او نقشی قابل توجه در ایجاد سازوکارهای ضدجاسوسی برای جنبش حماس بازی کرده است. سومـ باید دامنه جنگ و نبرد با دشمن صهیونیست را به عمق اراضی اشغالی کشاند.
رشادتهایش وقتی نقل محافل فلسطینی و زخم عمیق بر چهره رژیم صهیونیستی شد، فرماندهان صهیونیستی را بر آن داشت که هر چه سریعتر او را دستگیر کنند. او دستگیر شد و 22 سال از زندگیاش را در پشت میله زندانهای رژیم صهیونیستی گذراند. از آنجایی که هر کسی که ریشه مقاومت در وجودش تنومند شده باشد، حتی در اسیری هم بیکار نمینشیند، در زندان منزوی نشد و غصه نخورد؛ بلکه در آن سالها به شیخ احمد یاسین که او هم در آن زندان اسیر بود، نزدیک و از مشاوران نزدیک او شد. او در عین حال با یادگیری زبان عبری کتابهایی را مطالعه کرد که اطلاعات کامل و جامعی از رهبران رژیم صهیونیستی، مانند ژابوتینسکی، مناخیم بگین و اسحاق رابین به او میداد. میتوان گفت، زندان پلهای برای رشد بیشتر او شد تا جایی که درباره او میگفتند: «او ذهن صهیونیستها را میخواند.»
محاکم قضایی برای او چهار بار حبس ابد به اضافه 30 سال زندان صادر کردند؛ اما در جریان توافق بزرگ 2011 (مقاومت آن را «وفاء الاحرار» نامید) ورق برگشت و او در بین 1027 اسیر فلسطینی بود که در ازای آزادی یک سرباز اسرائیلی (گلعاد شالیط) آزاد شدند. او آزاد شده بود؛ اما این بار با کولهباری از اطلاعات کاربردی درباره وضعیت رژیم صهیونیستی و چگونگی مبارزه با صهیونیستها. اطلاعاتی که بعدها، یعنی در این ایام صهیونیستها را از آزادی وی پشیمان کرد. این چند خط خلاصهای از زندگی مردی است که هفتم اکتبر امسال و طی عملیات طوفانالاقصی به کابوس رژیم اشغالگر و همه ژنرالها و مقامات سیاسی آن و نیز جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا تبدیل شد. کسی که به گفته صهیونیستها طراح طوفانالاقصی بود و مقامات ارشد رژیم صهیونیستی آرزوی ترورش را دارند. او نفر اول تشکیلات سیاسی حماس و کسی است که بهگزارش اندیشکدههای صهیونیستی، قواعد جنگ مقاومت با صهیونیستها را تغییر داده است؛ یعنی مرد 61 ساله غزه؛ یحیی ابراهیم حسن سنوار ملقب به ابوابراهیم.
«میچاکوبی» افسری که مسئولیت بازجویی سنوار را در شینبت (سرویس امنیت داخلی) در سال 1989 داشت، سنوار را این گونه توصیف میکند: «مردی که میتواند در قامت فرماندهی و رهبری به خاطر کاریزمایش حاضر شود؛ کم حرف، اما میتوانست سریع به خشم آید و آنگونه که سایت NRG اسرائیل وی را توصیف کرده است؛ فرمانده داخل زندان و خارج از آن، مردی منظم و منضبط.» میچاکوبی در این روزها نیز درباره سنوار گفته است: «اما اسرائیل به هرحال تحقیر شد و این به تنهایی برای پیروزی سنوار کافی است.»
سنوار با آن روحیه مبارزاتی که داشت، پس از گذران زندان 22 ساله در انتخابات داخلی جنبش حماس در سال 2012 شرکت کرد و عضویت در دفتر سیاسی جنبش را به دست آورد و مسئول نظارت بر دستگاه نظامی در گردانهای قسام شد. اقدامات و فعالیتهای او از او شخصیتی ساخت که امید و اعتماد همه مردم شد؛ به گونهای که در انتخابات داخلی جنبش حماس در غزه و در فوریه 2017 سنوار به عنوان رئیس جنبش حماس در نوار غزه و جانشین اسماعیل هنیه شد. نوامبر 2019 بود که سنوار برای جوانان دانشگاهی از وضعیت بدخیم جهان عرب و جهان اسلام صحبت کرد. او درگیری و فرقهگرایی در منطقه را بازی صهیونیستی و آمریکایی معرفی کرد و گفت، آنها از دل این بازی میخواهند «انحراف امت اسلامی از مسئله فلسطین» را رقم بزنند. سنوار در پایان با انتقاد از کشورهای عربی و آمریکا اظهار کرده بود دونالد ترامپ «بیآنکه هیچگونه مخالفتی روبهرویش باشد» اورشلیم را پایتخت یهودیان نامیده است. ترامپ دارد «معامله» را رقم میزند که به معنای «محو مسئله فلسطین» است.
سنوار در یک سخنرانی در سال 2022 به اشغالگران درباره «تعرض به مسجدالاقصی» هشدار داد و تأکید کرد، اولین باری که موشکهای ما در دفاع از مسجدالاقصی پرتاب خواهد شد، 1111 موشک به معنای سالروز شهادت رهبر جاویدان ابوعمار خواهد بود. طی سالهای اخیر، سنوار بیش از هر زمان دیگری ازمقاومت صحبت کرده و از قدرت نظامی خود گفته و از متحدان و حامیان خود تشکر و اشغالگران را تهدید کرده و برای آنها خطوط قرمز ترسیم کرده است.
با این حال، رفتار و سخنان ابوابراهیم با این پایه و اساس که «ما جنگ نمیخواهیم و مردم ما میخواهند نفس بکشند» و در عین حال «از جنگ نمیترسیم» طوری بود که پایگاه اینترنتی «بلومبرگ» درباره او مینویسد: «سنوار از طریق میانجیها توانست اسرائیل را متقاعد کند که نیتش خیر است و همانگونه که با تشکیلات خودگردان فلسطین برای صدور مجوز کار برای حدود 18 هزار فلسطینی همکاری کرد به آنها اجازه داد در اسرائیل کار کنند.» این وبگاه آمریکایی به نقل از مقامات صهیونیستی میافزاید: «گمان میرود برخی از این کارگران با ترسیم نقشههای اسرائیل و تهیه فهرستی از اسامی خانوادههای محلی، کسانی بودند که به آمادهسازی عملیات 7 اکتبر کمک کردند.»
ابوابراهیم همان رهبری است که غزه میخواست؛ مدیری با مهارت مناسب و نترسیدن از دشمن بدون توجه به قدرت نظامی و حمایتهای بینالمللی و منطقهای. همین نکات بس بود تا سنوار به کمک دست راست خود «محمدضیف» فرمانده گردانهای عزالدین القسام، در طوفانالاقصی پس از تحمیل شروط کامل خود به دشمن، به هرچیزی که میخواست برسد. او توانست همه نهادهای رژیم صهیونیستی، از جمله نهاد نظامی و سیاسی این رژیم را با همه ادعاها و امکانات مالی و نظامی آن شکست دهد تا جایی که مقامات ارشد رژیم صهیونیستی در یک موضعگیری مشترک سنوار را اینگونه توصیف کردند: «مرد مرده در حال حرکت»؛ به این معنا که او اولین هدف حذف فیزیکی است؛ چرا که او را مغز متفکر هفتم اکتبر «شنبه سیاه نفرینشده» میدانستند.
رئیس شورای محلی اشکول هم که نتوانست در مقابل تحقیر 7 اکتبر سکوت کند، گفت: «سنوار با ما بازی می کند و ما را مسخره میکند.» مقامات نظامی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی به روزنامه انگلیسی «فایننشال تایمز» گفتند: «ارزیابی نادرست از شخصیت وی مقدمهای برای بزرگترین شکست اطلاعاتی اسرائیل بود.» «مایکل میلشتاین» افسر سابق اطلاعات نظامی اسرائیل، به این روزنامه گفت: «در مورد سنوار، ما مطمئناً وی را نفهمیدیم، او در فریب ما موفق شد.» تحقیر و فریب سنورا به قدری شدید بود که بنیامین نتانیاهو و یوآو گالانت و بنی گانتس تاکتیکهای جنگی را کنار گذاشتند و در یک رویکرد انتقامجویانه وارد جنگ شدند. این قدم اشتباه رژیم صهیونیستی رسوایی آنها را در سطح نظامی و سیاسی و دیپلماتیک بیشتر کرد؛ همین امر موجب شد تا صهیونیستها حتی به یکی از اهداف اعلام شده خود در این جنگ نرسند که بارزترین این اهداف نابودی حماس و سایر گروههای مقاومت فلسطین بود.
این بهترین نحو مدیریت جنگ بود که سنوار و محمدضیف از خود نشان داد. در این جنگ نباید به تعداد کشتهها نگاه کرد؛ چرا که در قانون نظامی ملاک پیروزی و شکست تعداد کشتهها و مجروحان نیست، بلکه نحوه آمادهسازی و مدیریت جنگ و نیز برخورداری از یک فرماندهی استوار و قاطع است. تعداد کسانی که در ویتنام قتل عام شدند، ۲۰ برابر آمریکاییها بود؛ اما این ویتنام بود که پیروز شد و درباره شکست آمریکا در افغانستان نیز همین مسئله صدق میکند و تاریخ پر از این نمونههاست. آنچه جنگ کنونی در نوار غزه را از تمام جنگهای قبلی اعراب با رژیم اشغالگر صهیونیستی متمایز میکند، مدیریت جنگ است و ما در اینجا به طور خاص درباره طرف فلسطینی صحبت میکنیم.
اینکه نتانیاهو و ژنرالهای صهیونیست شروط آتشبس را قبول کردند، به معنای ظهور اولین نشانههای شکست رژیم صهیونیستی و تسلیم شدن آن در برابر یحیی السنوار و محمد الضیف و به رسمیت شناختن آنها و جنبش حماس است؛ آن هم بعد از اینکه صهیونیستها قول ترور این دو نفر و نابودی جنبش حماس را داده بودند، اما مجبور به عقبنشینی از همه این ادعاهای خود شدند. نتانیاهو و همراهانش در دام یحیی السنوار افتادند و گستاخی و استکبار آنها مانع از این شد که بتوانند ارزیابی کنند که السنوار چه در سر دارد. اینکه همه سرویسهای اطلاعاتی و جاسوسی رژیم صهیونیستی و آمریکا و همه ماهوارههای جاسوسی آنها نتوانستند محل اسکان یحیی السنوار و افراد او و اتاق عملیات وی و تونلهای حماس یا انبار موشکها و پهپادهای آن را شناسایی کنند، باخت دیگری بود که سردرگمی صهیونیستها را نمایانتر کرد.
سنوار روز به روز به شعار «صبح نزدیک است» خود که در دسامبر 2020 برای مانور نظامی «الرکن الشدید» به کار برد نزدیکتر میشود. او اگرچه به ندرت ظاهر میشود، اما هر بار مشتاق است درباره نیروی نظامی حاضر در نوار غزه صحبت کند و میگوید: «ما یک نیروی نظامی قابل اتکا در نوار غزه داریم و نفرات زیادی داریم که دشمن از آن حساب میبرد. صدها کیلومتر تونل و همچنین صدها اتاق فرماندهی و کنترل در بالای زمین و زیر آن داریم و صدها و هزاران تله و کمین داریم و هزاران سلاح ضد زرهی داریم که در غزه ساخته شده است و توان آن را داریم که سرزمینهای اشغالی را به شهر ارواح تبدیل کنیم.»
این اقدامات سنوار یک جمله را به جهان اسلام و جهان عرب مخابره میکند که «فروپاشی رژیم صهیونیستی نزدیک است.»