«انتخابات» از جمله عرصههای حساس و سرنوشتساز کشور و به تعبیر رهبر معظم انقلاب، در حکم «لیلهالقدر» نظام است. بر این اساس، یکی از مهمترین عرصههایی که متغیر مستقلی برای تعیین سرنوشت و وضعیت کشور در حوزههای گوناگون به شمار میآید[...]
«انتخابات» از جمله عرصههای حساس و سرنوشتساز کشور و به تعبیر رهبر معظم انقلاب، در حکم «لیلهالقدر» نظام است. بر این اساس، یکی از مهمترین عرصههایی که متغیر مستقلی برای تعیین سرنوشت و وضعیت کشور در حوزههای گوناگون به شمار میآید، انتخابات و کیفیت آن است. یکی از مهمترین مسائلی هم که حلال عمده مسائل و مشکلات کشور است، تحقق «ایران قوی» است. بنابراین، انتخابات به ویژه از نقطهنظر تحقق ایران قوی اهمیت اساسی دارد؛ موضوعی که قدمت آن حتی به پیش از پیروزی انقلاب اسلامی برمیگردد.
قوی شدن به مثابه یک مسئله در ایران معاصر
یک نکته اساسی در ارتباط با موضوع بحث حاضر، پرسش از نقطه آغاز یا چگونگی شکلگیریِ تضعیف بنیانهای قدرت در ایران معاصر است. در پاسخ باید گفت، پس از آنکه ایران عهد قاجار در جنگ دوم در برابر روسیه شکست خورد، عهدنامه صلح «ترکمنچای» میان ایران و روسیه منعقد شد که مطابق با آن، افزون بر جدایی 30 هزار کیلومتر مربع از خاک ایران که شامل شهرهایی، چون نخجوان، ایروان، طالش، قرهباغ، شوره گل و... میشد، رود ارس به عنوان مرز دو کشور تعیین شد، ایران به پرداخت خسارت پنج میلیون تومانی به روسیه محکوم شد، حق انحصاری عبورومرور کشتیهای جنگی در خزر برای روسیه به رسمیت شناخته شد و علاوه بر اینها، کاپیتولاسیون به نفع اتباع روس بر ایران تحمیل شد. در مقابل، روسها متعهد شدند از پادشاهی عباس میرزا پس از فتحعلی شاه حمایت کنند. در همین زمینه، برای عمل به بند 10 ترکمنچای، یک کاپیتولاسیون اقتصادیـ تجاری به عنوان ضمیمه ترکمنچای بر ایران تحمیل شد. انگلیس نیز پس از قتل قائم مقام فراهانی، در نهایت در اکتبر 1841 (1220 شمسی) قراردادی تجاری مشابه ضمیمه ترکمنچای بر ایران تحمیل کرد.
از طریق این کاپیتولاسیون(های) تجاری، درواقع، نظام تجارت آزاد بر ایران تحمیل شد. بنابراین، روس و انگلیس توانستند هر جا که میخواستند مراکز کنسولی و تجاری دایر کنند و تجار خود را از مشکلاتی، مانند پرداختهای زیاد گمرکی، تعرفههای داخلی، محدودیتهای مسافرت داخلی و قضاوت دادگاههای شرعی آسوده کنند و این در حالی بود که اگرچه ایرانیها به اینگونه امتیازاتی در تجارت با روسیه دست یافته بودند، اما در عمل امکان استفاده از این امتیازات برای آنها در مقایسه با روسها، ناچیز یا کم بود.
با اجرای این کاپیتولاسیون، در نیمه دوم قرن نوزدهم، سهم روسیه در اقتصاد ایران افزایش یافت؛ به گونهای که در فاصله سالهای 1914ـ1860 میلادی، کل تجارت ایران با روسیه به ارزش روبل طلا ۱۲ برابر افزوده شد. همچنین در فاصله سالهای 1909ـ1880 میلادی، ارزش واردات روسیه از ایران در عرض ۳۰ سال، سه برابر شد. حال آنکه صادرات آن هفت برابر شده بود و این در حالی بود که حجم مواد خام صادراتی ایران در اواخر سده نوزدهم (۱۱۷۹ تا ۱۲۷۹ش) پنج برابر حجم کالاهای ساخته شده وارداتی بود، اما ارزش این واردات، سه برابر صادرات بود؛ یعنی یک مبادله نابرابر میان ایران و روسیه شکل گرفته بود. در ارتباط با انگلیس نیز چنین وضعی حاکم بود؛ به گونهای که تراز تجاری ایران با انگلیس در همان سالها از 20 تا 50 درصد به نفع انگلیس در نوسان بود. این حالت، بهخوبی گویای مبادله نابرابر ایران با دنیای خارج بود. متأثر از این وضعیت، ایران در سال 1293 با کسری تراز تجاری سه میلیون پوندی مواجه شد که در نتیجه آن، به قرضه خارجی، کاهش ارزش پول ملی(در طول قرن نوزدهم میلادی، ارزش برابری پول ایران، ۴۱۰ درصد کاهش یافت) و واگذاری امتیازات بیشتر به بیگانگان روی آورد. جالب است بدانیم که ایران عهد قاجار در نهایت 21 امتیاز اساسی به انگلیس و 27 امتیاز اساسی به روسها واگذار کرد.
در نهایت، متأثر از این مبادله نابرابر، ایران حالت «نیمهمستعمره» پیدا کرد، اگرچه هیچ گاه به طور رسمی مستعمره هیچ قدرت استعمارگری نبود، اما ویژگی مستعمراتی پیدا کرد که در اثر این وضعیت، ضمن ورشکسته شدن تولید داخلی، به صادرات موادخام و واردات کالاهای مصرفی وابسته شد.
انتخابات به مثابه گرهگاه تحقق ایران قوی
با نگاهی مبتنی بر واقعیتهای موجود، میتوان گفت در وضعیت کنونی از میان عوامل محقق نشدن ایران قوی، ضعف توان دفاعی به طور کامل برطرف شده و ضعف تولید و ضعف آگاهی تا حدودی برطرف شده است؛ یعنی این دو هنوز مسئله هستند. به طور دقیقتر باید گفت، اگرچه پس از پیروزی انقلاب اسلامی بسیاری از وابستگیهای اساسی در حوزه تولید رفع شده، اما هنوز برای دفع کامل تهدیدات و خطرات دشمن کارهای زیادی باید انجام شود. درباره آگاهی نیز وضعیت به همین صورت است؛ به این ترتیب که اگر چه آگاهی راهبردی و در سطح کلان ایجاد شده است؛ از جمله آگاهی به مناسبات قدرت در نظام بینالملل، آگاهی نسبت به ضرورت قوی شدن و ابزارهای آن و...، اما آگاهی عمومی هنوز از ضعفهای جدی رنج میبرد. به همین دلیل است که امروز دشمن در جنگ ترکیبی خود، تمرکز بیشتری بر جنگ شناختی دارد. در واقع، امید دشمن آن است که با جنگ شناختی و در سایه ضعف آگاهی، فاهمه یا ادراک عمومی در ایران را به سمت مورد نظر خود کانالیزه کند.
چالشآفرینی روشنفکران غربزده برای تحقق ایران قوی نیز پرقدرت در سپهر اقتصاد، سیاست و حوزه عمومی کشور حضور دارد. برای نمونه، اینکه برخی نخبگان هنوز راهحل مسائل کشور را در خارج جستوجو میکنند و به اولویت برونگرایی نسبت به درونگرایی در اداره کشور معتقد هستند یا درباره تقویت قدرت کشور، از جمله در حوزه دفاعی تمایلی نشان نمیدهند یا حتی منتقد آن هستند، نشئت گرفته از نسخههایی است که میراثدار دیدگاههای روشنفکران در ایران هستند. این در حالی است که نسخه روشنفکران غربزده با فعالیتهای جریان تحریف به عنوان نسخه مطلوب به افکار عمومی معرفی میشود و به دلیل ضعف آگاهی و البته مشکلات عینی موجود در جامعه، نسخه مذکور از سوی افکار عمومی معتبر تلقی میشود و در بزنگاهی، مانند انتخابات موفق به کسب آرای مردم میشود. از اینرو، کیفیت تعیین سرنوشت کشور و تحقق ایران قوی، بستگی وثیقی به انتخابات و نتیجه آن دارد. حال سؤال این است که اگر قرار است انتخابات و نتیجه آن به رفع ضعفهای مذکور و تحقق ایران قوی منجر شود، چه باید کرد؟
در پاسخ باید گفت، تحقق ایران قوی منوط به آن است که ابتدا با «جهاد تبیین» در برابر وارونهنماییهای جریان تحریف، نسخه روشنفکران غربزده برای اداره کشور از سوی تودههای مردم طرد شود. در واقع، با جهاد تبیین باید تلاش شود تا ضعف آگاهی تودههای مردم با بصیرت و آگاهی صادق جایگزین شود تا آنها اسیر سمپاشیهای دروغین جریان تحریف نشوند. اگر این مهم محقق شود، آنگاه نتیجه انتخابات به روی کار آمدن نخبگانی منجر میشود که معتقد و متعهد به تحقق ایران قوی خواهند بود و برای این مهم نیز لاجرم باید به تقویت تولید همت گمارند. مبتنی بر این واقعیتهاست که به تعبیر رهبر معظم انقلاب، «اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم هم شکست میخورد.» در واقع، منظور معظمله آن بود که اگر با جهاد تبیین بتوان از نسخه روشنفکران غربزده برای اداره کشور اعتبارزدایی کرد، آنگاه میتوان بر تقویت تولید متمرکز بود و ابزار تحریم را از دست دشمن گرفت. با توجه به آنچه گفته شد، انتخابات مهمترین بزنگاهی است که کانون عمده رقابت و منازعه در آن پیرامون تحقق یا عدمتحقق ایران قوی تعریف میشود. چنانچه در ماههای منتهی به انتخابات، جهادگران تبیین بتوانند در مصاف با جریان تحریف، از ایده حکمرانی و نسخه آنها برای اداره کشور اعتبارزدایی کنند، میتوان به تحقق ایران قوی امیدوار بود.