علیرضا از ۱۲ سالگی بسیجی بود و در سال ۱۳۸۸ بسیجی ویژه بود. 6 دیماه، یعنی ظهر عاشورای 1388 با برگه مأموریت به عنوان امدادگر برای کمک رفته بود تا اگر مشکلی پیش آمد، کمک کنند که میبیند در خیابان «خوش» سمت آزادی، بر روی موتورسواری بنزین ریختهاند و دارند او را آتش میزنند که لباسش را در میآورد و دور او میپیچد. کمی آن طرفتر هم ضدانقلاب (همانهایی که این غائله را به پا کردند) با سنگ و بلوکهایی که اطراف خیابان چیده شده بود، شخصی را میزدند که علی طاقت نیاورده و برای نجات فرد به سمتش میرود که با میلگرد آهنی به سرش میزنند. بعدتر برایمان تعریف کرد که وقتی برای نجات او رفته بودم، عدهای کنار خیابان ایستاده بودند و کف میزدند و هلهله میکردند. آنجا بود که صدای کف زدن و هلهله یزیدیان عاشورای سال ۱۳۶۰ برایم تداعی شد و اینکه حضرت سیدالشهداء بین نامردمان گیر کرده بود و کسی به یاریش نشتافت. در اثر آن ضربه استخوان صورتش شکست و بینایی و شنواییاش را از دست داد. از این به بعد بود که بیماریهایش شروع شد. جمجمهاش شکسته بود. مهرههای کمرش شکسته بود که راه رفتن را برایش مشکل میکرد. دچار چاقی مفرط شده بود و به مرور زمان به خاطر مصرف داروهای زیاد بیماری اعصاب و روان گرفته بود. وضعیتش خیلی وخیم بود تا جایی که گاهی اوقات راه خانه را هم گم میکرد. اما او هیچ گاه از آرمانهای انقلابی و اسلامی خود کوتاه نیامد. در همان ایام پس از فتنه 1388 بود که شبکههای آمریکایی از او خواسته بودند تا برود آمریکا و علیه جمهوری اسلامی صحبت کند که علیرضا قبول نکرد و همین مسئله هم باعث شد نامههای تهدیدآمیز برایش بفرستند. حتی موتورش را جلوی خانهاش آتش زدند و شیشه منزلش را شکستند که به همین دلیل برای حفظ امنیت خانواده و اینکه مزاحمتی برای صاحبخانه پیش نیاید، مجبور میشد هر شش ماه جابهجا شود و منزلش را عوض کند.
این استقامت او برگرفته از عشق و علاقه او به شهادت و امام حسین(ع) بود. همیشه به من میگفت برای شهادتم دعا کن. من هم دعا میکردم. پسرم را به علمدار سیدالشهداء سپرده بودم. شهادت آرزوی علی بود و خیلی خوشحالم که به آرزوی نهایی خودش رسید. همیشه میگفت این دنیا بدون عشق حسین(ع) هیچ ارزشی ندارد.
به نقل از مادر شهید علیرضا ستاری
«سیدعلیرضا ستاری» در روز عاشورای سال 1388 به دست فتنهگران به قصد کشت، مورد شکنجه شدید قرار گرفت و مضروب شد و به مقام «جانبازان ۷۰ درصد» نائل شد. بیماریاش حدود چهار سال طول کشید تا اینکه آذر 1392 به دلیل معدهاش در بیمارستان بستری شد و پس از عمل به اغما رفت. چهار روز بعد از عملش شکمش متورم شده بود که بار دیگر به بیمارستان رفت و ۷۰ روز در ICU بستری بود. سیدعلیرضا سرانجام در ۱۵ بهمن سال ۱۳۹۲ و در 31 سالگی به شهادت رسید و در قطعه ۵۰ بهشت زهرا، ردیف ۱، شماره ۱۰۷ به خاک سپرده شد.