چهچیزی عامل مهمتری در مشارکت مطلوب در انتخابات است؟ تنوع نامزدها؟ تکثر نامزدها؟ تفضلنامزدها؟ یا تورمزدایی از قیمتها؟ یا یک «ترازوی» دیگری باید؟!
قصدم قافیهسازی یا جناس با حرف «ت» نبود و نیست. دقیقاً در نوشتههای تحلیلگران چپ و راست به آن چهار مورد اول میپردازند، جز آنکه به تفضل نامزدها میگویند کیفیت نامزدها. برخی میگویند تنوع و تکثر نامزدها مهم نیست، کیفیت یا تفضل آنها مهم است. برخی میگویند (چنانکه گفتند) هیچکدام مهم نیست، چوب خشک هم که بگذارید وسط، مردم میآیند، بهشرطی که تورم نباشد؛ و مثال میزنند که برخی از رؤسای جمهور ادوار چیزی بیشتر از چوب خشک نبودند و پشتمیزنشین و منفعل و بیبرنامه بودند، اما رأی آوردند، چون وعده کاهش تورم داشتند و دقیقاً چیزی عینی به مردم قول دادند.
اما بحث کیفیت، دعوای بزرگتری درست میکند. هر جریان سیاسی خودش را باکیفیت و سرآمد سران و بزرگان میداند و رقیب سیاسی خود را کوتوله و فاسد و ناتوان میشمارد. برخی نیز از کیفیت تصور دیگری دارند. در یک جمع دانشگاهی در میان فلسفهخوانان شنیدم که یکی از اساتید توانمند فکری و بااخلاق و منطقی و استدلالی را پیشنهاد میکردند که اگر ایشان یک دوره هدایت کشور را به دست بگیرد، اوضاع از قمردرعقربی درمیآید و گلستان میشود. من آن استاد را از دور میشناختم و همینقدر میدانستم که احتمالاً به دلیل فضایل اخلاقی شاید در تمامی دوران تدریس با یک دانشجوی لجباز هم روبهرو نشده باشد، چه رسد به اینکه در مقام هدایت و ریاست کشور بنشیند و در روز اول از چپ و راست بشنود که بودجه فلان چه شد؟ حمله فلان آغاز شد! توطئه فلان! قرارداد فلان! مسائلقومیتی فلان! تروریسم فلان! کمبود فلان! افزایش فلان! و آن استاد سردوگرمنچشیده بخواهد یکباره همه را با منطق قوی خویش حل کند! این است که اگر بخواهیم درباره کیفیت بحث کنیم، احتمالاً کار به این آسانیها حل نمیشود.
همین جلسهای که به دعوت ریاستجمهوری از خانه احزاب برگزار شد و چهرههای سیاسی بعضاً بدنام و بدسابقه و بدسلیقه هم حضور داشتند و حتی یکی دو شارلاتان سیاسی هم در میان آنها بود، آیا میتواند بهدلیل تکثر و تنوع کافی، مدعی کیفیت و تفضل عالی هم باشد؟!
شاید بههمینخاطر برخی میگویند (و اشتباه هم نیست) که اگر تورم کاهش یابد، بر کمبودهای تنوع و تکثر و تفضل، غلبه میکند. نه اینکه آن سه مهم نباشند، کشور حتی با کسانی مثل دو رئیسجمهور قبلی هم از مهلکه گریخت که نشان از قوت بنیه و بنیاد مردمی و رهبری و نهادهای مؤثر دیگر در کشور بود. اما در عین حال برخی معتقدند کاهش تورم چیز دیگری است!
از طرفی اکنون آنطور که از واکنش احزاب و جریانها میتوان فهمید، مانند قبل از نظارت استصوابی نمینالند. در طرف مقابل هم برخی طرفداران قدیمی نظارت استصوابی از شورای نگهبان میخواهند برای ایجاد رقابت بیشتر، کمی فتیله نظارت را پایین بکشد و اگر صلاحیت نامزدها را احراز نکرد، این احرازنشدن را با نداشتن صلاحیت، یکی نکند. حتی هستند کسانی که بیشتر از اینها از شورای نگهبان انتظار دارند و فراهمشدن مقدمات چهار اصل منظور رهبری را در ضمانت نظارت آسانگیرانهتر میدانند.
هرچههست، اینکه برخی رؤسای جمهور و نمایندگان مجلس در پایان دوره، از مطرودان و فاقدان صلاحیت هستند، به هر دو دسته فوق ایده میدهد که ساختارها مهمتر از اشخاص هستند. پرسش مهم باید این باشد که چگونه مدیریت کنیم و نه اینکه چه کسی مدیریت کند. در «چگونه مدیریتکردن»، آدم بد هم وقتی وارد سیستم سالم شد، ناچار است خوب عمل کند وبرعکس، در «چه کسی مدیریت کند»، آدم خوب هم وقتی به قدرت رسید، بد عمل خواهد کرد.
بههمینخاطر اگر مردم ببینند با گسترش چتر قانون و عدالت، هیچ نماینده و وزیری و هیچ مدیر و کارگزاری اجازه جزئیترین تهدید و تخلف از قانون و ساختار سالم را نمییابد و «ترازوی عدالت» برپا میماند و دست کارگزاران روی شاهین ترازوست، صندوقها را هم پرخواهند کرد، زیرا احساس میکنند که رأیدادن آنان درست بوده و فایده عملی داشته است. انتخابات، مهم است و سرنوشت کشور به یک انتخابات سالم و رقابتی و انتخاب افراد باکیفیت و فاضل و فاخر بستگی دارد که حافظ ساختار سالم و نگهبان «ترازوی عدالت» باشند.
منبع: روزنامه جوان/غلامرضا صادقیان