با توجه به رفع اتهام از مدیرعامل دیوار، این تصور برای اعضای اکوسیستم استارتاپی بهوجود آمد که دیگر شاهد اتفاق مشابهی نخواهند بود و مدیران به دلیل محتوایی که کاربران در بستر آنها بارگذاری میکنند، بازخواست نخواهند شد؛ اما با دستگیری مدیرعامل دیجیکالا معلوم شد که اوضاع کمی پیچیدهتر است.
دیجیکالا به عنوان یک بازارگاه، قانونگذار اصلی بازار فروش ایجاد شده به وسیله خود است. در مورد دیوار، روزانه صدها هزار کالا در سراسر کشور در آن برای فروش ایجاد میشود که هرکاربر با کمترین احراز هویت میتواند کالایی را بفروشد. در همان دیوار هم فروش کالاهای مورددار شدنی نیست و ناظر انسانی یا گزارشهای مردمی، در نهایت منتهی به حذف آن کالا میشود؛ اما شرایط برای فروش در دیجی کالا سختتر است، برای اینکه بتوانید دسترسی فروش در دیجیکالا داشته باشید به احراز هویتهای سختتر، گذراندن دورههای مشخص و فرمهای اطلاعاتی متنوعتر نیاز است. بنابراین، ساختار دیجیکالا با دیوار متفاوت است. اگر در دیوار، ایراد فروش کالای مورددار را بتوان به عهده کاربر فروشنده انداخت و نه بستر فروشی که دیوار صاحب آن است، در دیجیکالا چنین بهانهای نمیتوان آورد. دیجیکالا فروشگاهی است که باید وظیفه نظارت بر کالاهای در حال فروش به وسیله فروشندگان خود را بپذیرد، به این دلیل که فروشندگانی حرفهای و دورهدیده در آن در حال کار هستند و فضایی به شدت بستهتر از دیوار دارد.
با توجه به موارد بالا باید گفت، دیوار و دیجیکالا با هم شبیه نیستند، اینکه دیوار از یک اتهام تبرئه شده است، دلیلی بر ندیده گرفتن سهلانگاری دیجیکالا یا سکوهای مشابه نیست. اگر به نمونههای مشابه چنین بازارگاههایی در دنیا هم نگاه کنیم، فروش هرگونه کالایی که با قوانین تناقض داشته باشد، ممنوع است. حتی افزون بر مسئول بستر اصلی، فروشنده آن کالا هم باید پاسخگو باشد. اما در کشورمان دعوای پلتفرم و کاربر بهانهای شده است برای اینکه هرکس گناه را بر گردن دیگری بیندازد و مسئول پاسخگوی اصلی مشخص نباشد. اگر کالایی مغایر با شئونات اخلاقی و دینی به فروش برسد، فروشنده، پلتفرم را مسئول میداند که کالای او را برای فروش تأیید کرده است و پلتفرم، فروشنده را مسئول کالای خود میداند؛ به همین دلیل است که باید بین دیوار و دیجیکالا یا آمازون و ایبی تفاوت قائل شد.
منبع: هفته نامه صبح صادق