انتخابات مجلس شورای اسلامی به راند آخر خود رسیده است، آخرین لیست اسامی تائید صلاحیت شدهها رسما اعلام شده است و لیستهای انتخاباتی یکی پس از دیگری نهایی شده و موسم داغ رقابت و تبلیغات فرا رسیده است! فرصت فعالیت بیش از پیش احزاب، فعالان سیاسی! دورهای که با دقت در اظهارات چهرههای سیاسی و جریانهای مختلف میتوان از سناریو پیدا و پنهان آنها پرده بردارد!
انتخابات یازده اسفند هم از این قاعده مستثنی نیست!
اردوگاه اصولگرایان در این دوره شاهد اختلاف نظرهای جدی است و تا ساعتی مانده به آغاز ماراتن تبلیغات به طور قطع میتوان گفت، انتظار برای وحدت در این جبهه، انتظار خلاف واقعی است. چهرههای برجسته این جریان در خوشبینانهترین حالت خبر از وجود دو لیست برای انتخابات مجلس میدهند!
اردوگاه اصلاحطلبان نیز وضعیتی به شدت آشفتهتر دارد، لیدر جریان اصلاحات خود پیش از همه دچار سردرگمی است! و هر روز به شکلی سخن میگوید! روزی از نبود زمینهها مشارکت سخن به میان میآورد و روزی دیگر در موضعی تعجب برانگیز، ابراز تاسف میکند که چرا سخنان رهبر معظم انقلاب درباره ایجاد انتخابات رقابتی دیر بیان شده است! موضعی که مقام معظم رهبری در همه انتخاباتها گذشته بیان کردند و در این انتخابات نیز زودتر و پیشتر از همیشه با صراحت کم سابقهای بیان کردند!
بخش دیگری در این اردوگاه تصمیم خود برای عبور از انتخابات را گرفتهاند در روزنامه هایشان دستور نافرمانی مدنی میدهند و در جمع احزاب ارائه لیست را جرم انگاری میکنند!
اما این همه اختلافات در این جبهه نیست، در کنار سردرگمها و تحریم طلبها چهرههای شاخصی دعوت به حضور و روزنه گشایی میکنند و گروههایی با جلسات فشرده تهیه لیست انتخاباتی را پیگیری میکنند! اما در پس این ماجراهای ضد و نقیض در روزهای گذشته دو موضع از سوی دو چهره مطرح اصلاحات عناوان شد که نمیتوان به سادگی از آن گذشت! و بیان مشابه دو چهره اصلاح طلب، آن هم با فاصلهای بسیار کوتاه را نمیتوان صرفا یک تصادف یا نظر شخصی تلقی کرد!
محمد علی ابطحی، از چهرههای نزدیک به سید محمد خاتمی در صفحه شخصی خود مینویسد: «برای مشارکت مردم در انتخابات یهترین کار این است که مجلس در راس امور قرار گیرد. وقتی مجلس قابل اهمیت است و مشارکت امکان پذیر است که اعلام شود حل مشکلات مزمن و بر زمین مانده کشور مثل حصر، سیاست خارجی و تحریمهای کمرشکن و یا بحث فیلترینگ که جامعه درگیر آن است به مجلس آینده واگذار میشود. برای مشارکت باید دلیل مشارکت به وجود آورد»
حسین مرعشی از اعضای اصلی حزب سازندگی نیز در یک گفت و گوی تلویزیونی میگوید: «راه حل قضیه این است که خود رهبری سیاستی را پیش بگیرد که تدریج قدرت به دولت و مجلس شروع کند به برگشتن، به عنوان یک ضرورت رهبری بخشهایی از قدرتشان را به بخشهایی از دولت و مجلس منتقل نکنند و منتخبان ملت قدرتمند تلقی نشوند نزد مردم، مردم انتخابات را جدی نمیگیرند!»
در این زمینه توجه به چند نکته ضروری است؛
۱_ به نظر میرسد برخی از چهرههای اصلاح طلب که مدعی هستند از رویکردهای رادیکال به دور هستند و از اعتدال و میانه روی و پایبندی به قانون اساسی سخن میگویند، تنها از این عبارات به عنوان یک پوشش استفاده میکنند و در واقع همان خواستها و مطالباتی که جریانها و چهرههای رادیکال در عبور از قانون اساسی دنبال میکنند را با بیان دیگر و به عنوان ضرورت تکرار میکنند! و فراتر از آن این پرسش را باید مطرح کرد که رهبری در جایگاه پیش برنده سیاستهای کلی نظام و فرماندهی کل قوا مگر چه اختیارات فرا قانونی را در دست گرفته که خواستار واگذاری آن هستند؟
۲- مرعشی در سخنان خود مدعی میشود که تا منتخبان ملت قدرتمند نشوند مردم انتخابات را جدی نمیگیرند! برابر چنین اظهاراتی این سوال پیش میآید که مگر رهبر معظم انقلاب منتخب مردم نیستند و جایگاه رهبری جز با رای نمایندگان مجلس خبرگان تعیین و تمدید نشده است؟ قدرت رهبری مگر غیر از قدرت منتخب ملت است؟
۳_کدام یک از اختیارات قانونی و مطابق با قانون اساسی از منتخبان مردم در انتخاباتهای مختلف سلب شده است که خواستار بازگشت آن هستید؟ مگر غیر از این است نزدیک به یک دهه دولت مورد حمایت اصلاح طلبان بر سر کار بود و بر اساس تصمیم و اراده این دولت، سیاست خارجی و داخلی کشور پیش رفت و شاهد نتایج آن در دیپلماسی، اقتصاد، فرهنگ و.. بودیم، بازتابی که در نهایت منجر به چرخش جامعه به سمت اصولگرایان در دو انتخابات اخیر شد!
۴- به نظر میرسد در پس تکرار واژه مردم و پنهان شدن پشت خلق عباراتی، چون «بازگرداندن قدرت به نمایندگان مردم» با هدف توجیه ناکارآمدی اصلاح طلبان در دو دولت گذشته و مجلس دهم است که موجب رویگردانی مردم شده است، حال تلاش میکنند با فاقد قدرت نشان دادن خود آب رفته را به جوی بازگردانند و سبد رای که از دست داده اند را دوباره به دست آورند؛ که بعید به نظر میرسد کارگر افتد.