در حالی که جنگ غزه هنوز پایان نیافته و زمزمههای حمله رژیم صهیونیستی به شهر رفح در جنوبیترین نقطه نوار غزه به گوش میرسد، و نیز در شرایطی که تلاشهای سیاسی برای پیشبرد مذاکرات آتش بس در جریان است، آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا از پیشرفت روند عادی سازی روابط عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی و رسیدن آن به مراحل پایانی خبر داده است.
بلینکن در سفر منطقهای خود در عربستان سعودی تاکیده کرده است آمریکا و عربستان در طول ماه گذشته میلادی اقدامات فشردهای را برای عادی سازی روابط ریاض و تل آویو انجام داده و احتمال دارد، تلاشهای دوجانبه عربستان و آمریکا در این باره به زودی به نتیجه برسد.
در این راستا، توماس فریدمن تحلیلگر و یادداشت نویس نیویورک تایمز چندی پیش نوشته بود اسرائیل ناگزیر است بین رفح و ریاض یکی را برگزیند. بدین معنی که یا باید به رفح حمله کند و از امتیازات صلح ابراهیم صرف نظر کند و در افکار جهانی منزویتر شود، یا این که با خروج از غزه و سپردن آن به یک نیروی بین المللی، روند عادی سازی با ریاض و سایر ملتهای عرب را در پیش گیرد. البته بلینکن توافق عربستان و اسرائیل را منوط به مقدماتی از جمله پایان یافتن جنگ غزه و روند تشکیل کشور مستقل فلسطینی دانسته است. اما به نظر میرسد اعلام این موضوع در بحبوحه جنگ غزه و ناکامی تلاشها برای ایجاد آتش بس متضمن پیامهای خاصی به اطراف مختلف میباشد.
اما چرا آمریکا در شرایط کنونی و در بحبوحه جنگ غزه طرح صلح ابراهیم را مطرح کرده است؟
آنچه که مربوط به اسرائیل میشود، ظاهرا واشنگتن قصد دارد با نوعی تهدید و تطمیع، اسرائیل را از ادامه نبرد غزه و حمله به رفح بازدارد. این اقدام پس از آن صورت میگیرد که اختلاف بین جو بایدن رییس جمهور آمریکا و بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی در باره جنگ غزه تشدید شده و به زغم آن که بایدن در جریان گفت وگوی خود با نتانیاهو بر تعهد آهنین آمریکا نسبت به اسراییل تاکید کرده است، اما تاکید کرده که در جریان حمله به رفح از این رژیم حمایت نخواهد کرد. افزایش اعتراضات داخلی آمریکا علیه جنگ غزه به ویژه از سوی دانشجویان که از دانشگاه کلمبیای نیویورک آغاز شده و به سایر دانشگاههای این کشور و جهان در حال سرایت است، از جمله عواملی است که دولت آمریکا را در ادامه حمایت از اسرائیل در تنگنا قرار داد است.
در هر حال روند عادی سازی برای رژیم صهیونیستی همچنان دارای موضوعیت و جذابیت است و حتی دولت نتیانیاهو به عنوان افراطیترین دولت تاریخ این رژیم از ابتدا اعلام کرده بود که یکی از اولویتهای سیاست خارجه اش در سطح منطقه عادی سازی روابط با عربستان سعودی میباشد. عادی سازی روابط خصوصا با عربستان برای اسرائیل مزایای زیادی در بردارد که شاید مهمترین آن منزوی شدن جمهوری اسلامی ایران و جریان مقاومت در منطقه محسوب میشود. در واقع اسرائیل با هدایتو اشراف آمریکا قصد دارد از طریق پیوستن عربستان سعودی به روند سازش، به اختلاف بین محور مقاومت و جریان سازی در منطقه دامن زده و به زعم خود امنیت و مشروعیت خود را تثبیت نماید.
اما درباره عربستان باید گفت آمریکا قصد دارد از طریق دادن امتیازاتی مانند پیمان دفاعی بین واشنگتن - ریاض، تلاش دارد این کشور را به سمت عادی سازی باتل آویو سوق دهد و در مقابل از این کشور انتظار دارد در مهار جریان مقاومت و از جمله حماس سهیم بوده و از طریق دیپلماسی با سایر کشورهای میانجی مانند مصر در متقاعد کردن حماس نسبت به شرایط آتش بس تلاش کند. پیام این امر به سایر اطراف خصوصا محور مقاومت نیز این است که روند سازش در منطقه یک روند جدی است و حتی میتوان آن را در شرایط جنگ و بحران مطرح کرد و سرانجام با پیوستن عربستان سعودی به عنوان قطب جهان عرب به قطار صلح، گروههای مقاومت تضعیف شده وهمانند گذشته قادر به مقابله و نبرد با رژیم صهیونیستی نخواهند بود.
محافل آمریکایی بر این باورند که پیشرفت در میانجی گری برای توافق سازش میان عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی یکی از انگیزههای حملات غافلگیرکننده حماس در ۷ اکتبر سال گذشته علیه رژیم صهیونیستی بوده و به همین دلیل باید این روند را دوباره فعال کرد. البته اینکه آیا در کوتاه مدت پیمان سازش بین عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی امضا خواهد شد جای تردید وجود دارد، به ویژه آن که مقدمات یا پیش شرطهای آمریکا از جمله تشکیل دولت مستقل فلسطین و نیز آتش بس جنگ غزه در هالهای از ابهام قرار دارد. در واقع دولت کنونی اسرائیل اساسا دولت مستقل فلسطین را در اراضی ۱۹۶۷ به رسمیت نمیشناسد و از طرفی نتانیاهو نسبت به ادامه جنگ و حمله به رفح اصرار زیادی نشان میدهد.
در مجموع باید گفت آمریکا با توجه به حساسیت شرایط داخلی شامل اعتراضات گسترده و نیز نزدیکی به موعد انتخابات ریاست جمهوری، سعی دارد به هر نحوی به جنگ غزه پایان دهد و به همین دلیل با دولت نتانیاهو دچار تنش شده است. طرح مجدد صلح ابراهیم در شرایط کنونی حاکی از تلاش دستگاه خارجه آمریکا در منطقه به مثابه انداختن تیر در تاریکی است تا حداقل وجهه این ابرقدرت جهانی را نزد افکار عمومی و در مدیریت بحران تا حدی ترمیم نماید.
۱۲ /۰۲/ ۱۴۰۳