صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱۴۰۱ - ۰۸:۱۲  ، 
کد خبر : ۳۴۲۵۱۱

یادداشت روزنامه‌های سه‌شنبه ۲۹ آذرماه

عناوین اخبار روزنامه جوان در روز سه‌شنبه ۲۹ آذر

قبیله‌ای که هیچ قدمی در «نفی خشونت» برنداشت

رحیم زیادعلی

تندرو‌های اصلاحات که همواره نقش قیمومیت را برای خود در این جریان سیاسی قائل هستند، قبیله بدهکاران همیشه طلبکار به ملت و نظام جمهوری اسلامی می‌توان نامید.
بدهکار از آن رو که هرچه دارند، از صدقه سری همین مردم و نظام اسلامی دارند، اما هرگاه که منافع باندی و قبیله‌ای آن‌ها به خطر می‌افتد، در نقش اپوزیسیون ظاهر می‌شوند و همه مناسبات سیاسی، اخلاقی را زیر پا می‌گذارند. شاهد مثال برای این رفتار‌ها مثنوی ۷۰ من کاغذ است که از فهرست کردن آن‌ها می‌گذریم، اما فقط برای نمونه رفتار آن‌ها در فتنه ۸۸ را یادآوری می‌کنیم.
مدعیان اصلاحات از خرداد ۷۶ به بعد واژه «مردم سالاری» را به اسارت درآورده و همواره پشت این شعار زیبا پنهان مانده‌اند، اما گذر زمان نشان داده که آن‌ها از این عبارت فقط به عنوان وسیله‌ای برای مقاصد سیاسی و جریانی خود بهره برده‌اند. سال ۸۸ را به یاد بیاورید که انتخابات با مشارکت ۸۵ درصدی ملت رقم خورد و می‌توانست به بزرگ‌ترین پشتوانه برای نظام جمهوری اسلامی ایران بدل شود، اما، چون خروجی این انتخابات، نامزد مورد نظر مدعیان اصلاح طلبی نبود، با تحمیل خسارتی گسترده به کشور، ضمن پشت کردن به رأی اکثریت، کشور را برای هشت ماه درگیر مشکلات عمیق داخلی و خارجی در حوزه‌های سیاسی و اقتصادی کردند که آثار و تبعات ناشی از آن زخم همچنان جاری است.
پس از یک دوره هشت ساله دولت برآمده از اصلاحات، مردم که دریافته بودند مدعیان اصلاح طلبی برخلاف شعار‌های پرطمطراق، با برجام نافرجام، منافع کشور و ملت را در پای مطامع زیاده خواهانه دشمنان شناخته شده ذبح کردند، تصمیم گرفتند اعتماد خود را از این قبیله باز ستانند که انتخابات ۹۸ مجلس شورای اسلامی و پس از آن ۱۴۰۰ دولت نتیجه این تغییر رویکرد بود.

مدعیان اصلاحات که در شوک حاصل از این حذف مدنی به سر می‌بردند، ناگهان و با حادثه دردناک درگذشت مهسا امینی به خود آمدند و دریافتند که این بار هم می‌شود با موج سواری روی این حادثه، ماهی مقصود را صید کنند. از این رو با استفاده از احساسات اعتراضی مردم در روز‌های نخستین حادثه که خواهان روشن شدن ابعاد آن بودند، بار دیگر به سپهر سیاسی کشور بازگشتند.
مدعیان اصلاحات طی قریب به سه ماه گذشته از حوادث کشور، هرگز حاضر نشدند درباره نفی خشونت و دعوت به آرامش قدمی بردارند و قلمی دست بگیرند. آن‌ها شاهد شهادت مظلومانه حافظان امنیت در بسیج، سپاه و مأموران انتظامی بودند، اما دم برنیاوردند! دیدند که چگونه مأموران انتظامی را در انظار عمومی سلاخی می‌کنند و به آتش می‌کشند، اما سکوت کردند و بلکه این توحش را در تحلیل‌های خود، نتیجه خشونت‌های گذشته تحلیل و تفسیر کردند.
اکنون هم که دستگاه قضایی به حکم وظیفه و قانون، بررسی پرونده متهمان اغتشاشات اخیر را در دستور کار قرار داده، فریاد آن‌ها بلند شده که چرا «معترضان» را اعدام می‌کنید؟! در فضای مجازی هشتگ «نه به اعدام» راه می‌اندازند، اما دریغ از یک هشتگ «نه به خشونت و نه به ترور» در دفاع از حافظان امنیت مردم!
مدعیان اصلاح طلبی در تحلیل‌های اخیر خود به یافته‌هایی آماری متوسل می‌شوند تا بین اعتراضات (بخوانید اغتشاش و آشوب) و انتخابات رابطه‌ای تعریف کنند. از این رو مدعی هستند که بین کاهش مشارکت مردم در انتخابات و اعتراضات اخیر رابطه وجود دارد. اگرچه این ادعا نیازمند اثبات علمی است، اما اگر هم بپذیریم چنین ادعایی درست باشد، ریشه کاهش مشارکت مردم را باید در عملکرد غیر قابل دفاع مدعیان اصلاحات و بانیان وضع موجود، جست‌وجو کرد که طی هشت سال حاکمیت در مجلس و دولت، بر اثر سوء تدبیر‌ها مردم را از صندوق رأی پشیمان و بلکه گریزان کردند. اکنون سؤال اساسی این است که اگر حوادث اخیر نتیجه منطقی کاهش مشارکت مردم است، حوادث ۹۶ و ۹۸ نتیجه کدام کنش سیاسی بود؟
مدعیان اصلاحات باید بدانند، آن‌ها در تحلیل حوادث اخیر نه تنها، نمی‌توانند در مقام شاکی پشت مطالبات عدالتخواهانه مردم پنهان شوند که متهم‌اند و باید در پیشگاه ملت درباره ترک فعل‌ها پاسخ دهند.
این روز‌ها زمزمه‌هایی شنیده می‌شود که این جریان در تدارک برنامه‌ریزی برای انتخابات آینده مجلس شورای اسلامی است. اما باید بدانند یک جریان سیاسی نمی‌تواند هم اپوزیسیون نظام شود و در عین حال به قدرت هم نگاه داشته باشد.

عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز سه‌شنبه ۲۹ آذر

چالش حکمرانی سایبرنتیک این بار در بازار ارز

محمد حقگو

گسترش انتقال اطلاعات از طریق صفر و یک های رایانه ای علاوه بر توسعه دانش بشری، تغییر بسیار بسیار مهم تری را در جوامع بشری ایجاد کرده و آن ایجاد شیوه نوینی از حکمرانی با به کارگیری دانشی به نام سایبرنتیک است. در یک جمله دانش سایبرنتیک، دانش کنترل و حاکمیت بر پدیده های هوشمند (بخوانید جوامع انسانی) از طریق کنترل و اشراف بر جریان اطلاعات است. در این خصوص فرقی نمی کند حوزه مورد حکمرانی اقتصاد است،سیاست است، صنعت است، کشاورزی است، بهداشت و درمان است یا چه و چه و چه. مهم این است که حوزه ای در جامعه وجود خواهد داشت که باید مدیریت شود و حوزه ای که باید از مسیر کنترل جریان اطلاعات، جامعه را مدیریت کند.

با این حال، آن چه در کشور ما عیان است، این است که به رغم همه پیشرفت های انجام شده، به نظر می رسد حوزه حکمرانی از این مسیر تا حد زیادی نادیده گرفته شده و بکر مانده و از این مسیر کشور مدام در حال آسیب دیدن است. نمونه این مسئله خود را در قضایای اخیر نشان داد. جریان اطلاعات در فضای مجازی واقعیت  جامعه را  وارونه و در حال سقوط نشان می داد. در حالی که در دنیای واقعی برای بسیاری از مردم خبر زیادی نبود و در عین حال، رفتار و احساسات مردم، منبعث از تصویر ساخته شده در ذهن ها بود.

اما در نمونه ای جدیدتر هم اینک ضعف حکمرانی سایبرنتیک در حوزه اقتصادی و بازار ارز کشور آشکار شده است. جایی که به رغم همه تدابیر و زحمات میدانی، فیزیکی، انتظامی، باز نرخ های موسوم به «بازار آزاد»، «بازار فردایی» و «بازار غیر رسمی» در مقابل همه نرخ های نیمایی، متشکل، توافقی و ... قد‌علم کرده و آن ها را به همراه دیگر نرخ ها در بازار طلا، خودرو و ... به سوی خود می کشد. اظهارات یکی از مقامات اقتصادی کشور در روز گذشته این مسئله را عیان کرد. وزیر اقتصاد  با اشاره به تهدیدهای اقتصاد دیجیتال بیان کرد: «ما با یک نبرد دیجیتال مواجه هستیم.

این‌گونه نیست که جلوی کشتی‌های ما را بگیرند. بلکه در یک نبرد دیجیتال از طریق شناسایی تراکنش‌ها صرفاً سوار بر اطلاعات ردوبدل شده دیتاها هستند. حتی در عرصه داخلی نیز با چالش مواجه هستیم. در مسائل ارزی کشور شبکه‌های جدید سفته‌بازان هجوم می‌آورند و برای مقابله با این تهدیدهای دیجیتال و آفندی که در حوزه دیجیتال وجود دارد باید یک پدافند داشته باشیم. مسئله ما امروز در سبزه‌میدان و بازار بزرگ نیست، این جنس از تهدید شبانه‌روزی است و در مواجهه با تهدید عملکرد مناسبی نداریم، نتیجه این اتفاق نیز نوسانات نرخ ارز است که امروز شاهد آن هستیم.

در حوزه نظارتی امکانات بسیار بیشتری با تحول دیجیتال داریم، اما در عین حال با تهدیدهای این حوزه مواجه هستیم که پاسخ به آن نیازمند یک سازوکار هوشمند است.»این اظهارات و جزئیاتی که در گزارش  «زیرپوست بازار غیررسمی ارز» در صفحه 10 امروز، به آن اشاره شده، بیش از پیش نشان می دهد که یک اقدام مغفول در سیاست گذاری بازار ارز، کنترل جریان اطلاعات از مسیر صحیح ورود به این عرصه بوده است تا جایی که کانال های مجازی، در سیستم های تقریباً بسته، جریان انتظارات و مسیر اطلاعات را تا جایی که بعضاً مخالف روند عمومی و واقعیت های  اقتصاد بوده، شکل داده اند.

در این میان، کم بودن بازیگران ارز فردایی نسبت به کل بازار ارز و به خصوص خالی بودن عرصه برای حضور عالمانه بانک مرکزی در آن، موجب شده است تا نرخ های این بازار بدون این که مصنوعی یا طبیعی بودن آن مشخص شود، به معادلات ذهنی فعالان بازار ارز و مردم راه یابد و موج های بعدی از جمله صعود قیمت در بازار دارایی ها، اوج گیری تقاضای سفته بازی و ... شکل بگیرد.

با همه این اوصاف و از آن جایی که راهی به جز به دست گرفتن جریان فناوری اطلاعات در تمام ابعاد آن از جمله سخت افزار، نرم افزار، انسان افزار و اطلاعات افزار وجود ندارد، به نظر می رسد سیاست گذاری جدی، عالمانه، با رعایت موازین انسانی و اسلامی و جدای از هیاهوی رسانه ای باید برای نظام بخشی به این عرصه شکل بگیرد. عرصه ای که طبق آن چه گفته شد، مربوط به یک دستگاه و حوزه نیست و اساس حکمرانی و قدرت آینده کشور در حوزه سیاست داخلی را شکل خواهد داد.

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز سه‌شنبه ۲۹ آذر

ورزش سیاسی نیست خرس‌ها هم پرواز می‌کنند!

مسعود اکبری

جام‌جهانی فوتبال در قطر به پایان رسید. به عقیده کارشناسان و تحلیلگران، این دوره از مسابقات جام‌جهانی، سیاسی‌ترین دوره مسابقات از ابتدای برگزاری آن تاکنون بوده است. جام‌جهانی 2022 بیش از پیش ثابت کرد که این گزاره که «ورزش سیاسی نیست» همانقدر مضحک و بی‌اعتبار است که بگوییم «خرس‌ها هم پرواز می‌کنند» یا «آمریکا و اسرائیل حامی حقوق بشر هستند».

در ظاهر ماجرا، تیم آرژانتین قهرمان جام‌جهانی شد و جام را به «بوینس آیرس» برد و تیم فرانسه نیز فینال را باخت و نایب قهرمان شد. اما در بطن قضیه، جام‌جهانی 2022 چندین بازنده بزرگ و چندین برنده بزرگ داشت. تیم ملی فوتبال فلسطین در مسابقات جام‌جهانی 2022 حضور نداشت، اما فلسطین و به عبارت دقیق‌تر، «آرمان فلسطین» و «آرمان آزادی قدس» یکی از برندگان بلامنازع جام‌جهانی فوتبال در قطر بود. در این دوره از مسابقات، پرچم فلسطین به دفعات و در حجمی انبوه و البته به صورت خودجوش در میان هواداران کشورهای مختلف در استادیوم به اهتزاز درآمد.

پرچم فلسطین حتی در جام‌جهانی قطر به داخل مستطیل سبز هم راه یافت و بازیکنان تیم مراکش، این پرچم را با افتخار در داخل زمین حمل کردند. همانقدر که آرمان فلسطین، یکی از برنده‌های بزرگ جام‌جهانی قطر بود، رژیم اسرائیل از بزرگ‌ترین بازنده‌های این دوره از مسابقات بود. جام‌جهانی 2022 به عرصه اعلام انزجار عمومی از رژیم صهیونیستی و حمایت و همبستگی جهانی با ملت فلسطین تبدیل شد. تماشاگران عرب و مسلمان و حتی غیرمسلمان حاضر در این دوره از مسابقات با نمایش همبستگی خود با فلسطین به وضوح اعلام کردند که مسیر آنها با دولت‌هایی که به دنبال سازش با رژیم صهیونیستی هستند متفاوت است. اخیرا یکی از کاریکاتوریست‌های اسرائیلی با انتشار طرحی گرافیکی، تاکید کرد: «جام‌جهانی را باختیم‌، بدون اینکه حتی بازی کرده باشيم.» 

چند سالی است که برخی دولت‌های عرب از جمله بحرین، امارات، عربستان، سودان و مراکش با عبور از سیاست اصلی اتحادیه عرب در حمایت از آرمان فلسطین و مخالفت با رژیم صهیونیستی در تکاپو برای عادی‌‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی هستند. این سیاست با حمایت و پشتیبانی کامل آمریکا و اروپا تحت پروژه کلان «معامله قرن» و «توافق‌نامه صلح ابراهیم» و با تبلیغات گسترده رسانه‌ای همراه بوده است. با این وجود نمایش نفرت افکار عمومی جهان اسلام از رژیم صهیونیستی در جام‌جهانی فوتبال در قطر نشان داد که سیاست عادی‌سازی روابط اعراب و اسرائیل کوچک‌ترین حمایتی از سوی افکار عمومی جهان اسلام ندارد. در همین رابطه روزنامه صهیونیستی «یدیعوت آحارانوت» در اعتراف تلخی نوشت: «تماشاگران در جام‌جهانی قطر تأکید کردند که چیزی به نام اسرائیل وجود ندارد و هرچه هست فلسطین است و توافق عادی‌‌‌سازی روابط با کشورهای عربی نتوانست از نفرت مردم عرب نسبت به اسرائیل کم کند و این یعنی سرافکندگی و سرخوردگی بر اسرائیل سایه افکنده است.»

تیم‌ها و تماشاگران ملیت‌های مختلف، از مراکش تا کرواسی و آرژانتین، پرچم فلسطین را در جام‌جهانی برافراشتند. اما حتی یک تیم هم، کار مشابهی برای رژیم اشغالگر قدس نکرد.خبرنگاران صهیونیست هم هر جا هویت‌شان آشکار می‌شد، از سوی تماشاگران و هواداران هو شده و طرد می‌شدند. یکی دیگر از بازنده‌های بزرگ جام‌جهانی در قطر، فرانسه بود. فرانسه هم با شکست مقابل آرژانتین از قهرمانی و دستیابی به جام بازماند و هم با نمایش انزجار تماشاگران مسلمان، چهره استکباری و استعماری و ضدبشری و اسلام‌ستیزانه آن مجددا آشکار شد.  یکی از لحظات ناب جام‌جهانی قطر، لحظه طنین‌انداختن شعار «لااله‌الاالله؛ محمدرسول‌الله» در استادیوم توسط هواداران تیم مراکش و در واکنش به حضور «امانوئل مکرون» رئیس‌جمهور فرانسه در ورزشگاه بود.

این اقدام تحسین‌برانگیز در واکنش به اظهارات سخیفی بود که پیش از این رئیس‌جمهور فرانسه علیه پیامبر اکرم(ص) و مقدسات مسلمانان بر زبان رانده بود. علاوه‌بر این، پس از شکست فرانسه مقابل آرژانتین، برخی رسانه‌ها و همچنین کارشناسان و تحلیلگران، با کنایه از تیم فرانسه با عنوان «تیم منتخب قاره آفریقا» نام بردند. همین مسئله بهانه‌ای شد تا اقدامات جنایتکارانه فرانسه در آفریقا، یادآوری و بازخوانی شود.  تیم ملی فوتبال فرانسه با حضور تنها ۴ بازیکن که اصالتا فرانسوی هستند توانست به فینال جام‌جهانی راه یابد.

در میان بازیکنان تیم ملی فرانسه، 10 بازیکن اصالتا اهل تونس، 9 بازیکن اصالتا اهل سنگال، 8 بازیکن اصالتا اهل کامرون، 4 بازیکن اصالتا اهل غنا و 2 بازیکن نیز اصالتا اهل مراکش هستند.   با آغاز استعمارگری فرانسه در سال 1524میلادی، این کشور بیش از 20 کشور آفریقایی در غرب و شمال این قاره را اشغال کرد. بر همین اساس 35 درصد آفریقا نزدیک به 300 سال تحت استعمار فرانسه قرار داشت. در آن سال‌ها کشورهایی مانند سنگال، ساحل عاج و بنین به مرکز تجارت برده توسط فرانسه تبدیل شده و تمام منابع این مناطق از سوی این کشور به تاراج رفته است. در طول حدود 5 قرن استعمار فرانسه بر آفریقا و به ویژه پس از جنگ استقلال این کشورها در دوره بعد از جنگ جهانی دوم، آنان با سرکوب شدیدی مواجه شدند که در مجموع بیش از دو میلیون آفریقایی کشته شدند.

فرانسه همچنین با خشونت تمام، خواست مردم کشورهایی که با وعده اعطای استقلال از طرف این کشور در جنگ جهانی دوم شرکت کرده بودند، سرکوب کرد. فرانسه در کشورهای تحت استعمار خود بزرگ‌ترین موارد نقض حقوق بشر را رقم زد. نقش این کشور در نسل‌کشی الجزایر و همچنین نسل‌کشی روآندا که از آنها با عنوان بزرگ‌ترین قتل‌عام تاریخ بشریت یاد می‌شود، فراموش‌نشدنی است. «فرانسوا میتران» رئیس‌جمهور پیشین فرانسه در سال 1998 در گفت‌وگو با روزنامه فیگارو در اظهارنظری تأمل‌برانگیز و البته متکبرانه گفت: «نسل‌کشی فرانسه در آفریقا آن‌قدرها هم حائز اهمیت نیست»! نکته قابل تأمل و البته «طنز تلخ» ماجرا این‌جاست که فرانسه با این سابقه سیاه و کثیف در پرونده حقوق بشر، در هفته‌های گذشته به صورت ویژه از آشوبگران و اوباش مسلح در ایران حمایت کرده و با معرفی این جماعت وحشی با عنوان «جوانان معترض و انقلابی»! به ایران توصیه می‌کرد که حقوق بشر را رعایت کند. کار تا جایی پیش رفت که رئیس‌جمهور فرانسه در اقدامی مضحک با فعالین ورشکسته جریان معاند در کاخ الیزه دیدار کرد. اما مکرون به فاصله کوتاهی پس از این دیدار با واکنش هوشمندانه هموطنانمان مواجه شد و از مردم فهیم و عزیز ایران تودهنی خورد. 

برنده و بازنده دیگر جام‌جهانی قطر، دیدگاه اسلام و دیدگاه لیبرال سرمایه‌داری بود. خبرگزاری آسوشیتدپرس اخیرا در گزارشی با عنوان «قطر آشنایی با دین اسلام را به مسافران جام‌جهانی ارائه کرد» به شرح اقدامات مقامات این کشور برای ترویج دین اسلام همزمان با برگزاری بازی‌های جام‌جهانی ۲۰۲۲ در این کشور پرداخت. شروع مسابقات جام‌جهانی با تلاوت آیاتی از قرآن کریم‌، قطع صدای موسیقی‌های جام‌جهانی در زمان نمازهای پنج‌گانه‌، توزیع قرآن کریم به صورت رایگان به علاقه‌مندان به دین اسلام، تشرف برخی هواداران فوتبال به دین اسلام و... برخی از مصادیق و نتایج معرفی دین مبین اسلام به هواداران فوتبال در قطر بود.  جریان لیبرال سرمایه‌داری با بهره‌گیری از امپراطوری رسانه‌ای، همواره به دنبال آن بوده است تا با ترویج لاابالی‌گری، اومانیسم و انحرافات جنسی، تا حد امکان دین را و به ویژه دین اسلام را به حاشیه برده و از ترویج آن بکاهد.

اما این رویکرد مخرب در جام‌جهانی قطر با چالش مواجه شده و نتوانست حرف خود را به کرسی بنشاند. یکی از هواداران اروپایی در قطر در مصاحبه با رسانه‌ها گفته بود:«ممنوعیت الکل چیز بدی هم نیست، چون شادی‌ها و هیجان‌ها را واقعی و طبیعی می‌کند.» عدم اجازه به گروه‌های همجنس‌باز و تیم‌هایی که قصد داشتند به حمایت از همجنس‌گرایی نمادهای این گروه‌ها را در قطر تبلیغ یا با خود همراه داشته باشند از موفقیت‌های بارز دولت قطر در جام‌جهانی بود. پیش‌تر نیز قطر مانع فرود هواپیمای تیم ملی آلمان که منقش به تصویر تبلیغی همجنس‌بازان بود شد که آنان مجبور به فرود در عمان شده بودند.

«میشائیل بالاک» اسطوره ژرمن‌ها بعد از حذف آلمان با انتقاد شدید از اقدامات حاشیه‌ساز تیم ملی کشورش در حمایت از همجنس‌گرایی گفت: «وقتی بازیکنان تیم ملی آلمان در بزرگ‌ترین تورنمنت فوتبالی در مسائلی دخالت می‌کنند که هیچ ربطی به مردان ندارد! این اتفاق و این ناکامی امری طبیعی است.» «الی مولوسون» هوادار 18 ساله انگلیس در حاشیه جام‌جهانی قطر، اظهارنظری را مطرح کرد که بازتاب بسیار زیادی در رسانه‌ها داشت. وی گفت:«به عنوان دختری که در انگلیس بزرگ شده‌ام، هرگز باور نمی‌کردم که می‌توان بدون آزار جنسی بیرون رفت! در قطر 2022 به چیزی دست یافتم که هرگز فکرش را هم نمی‌کردم! من حتی یک تیکه (متلک) خیابانی هم نشنیدم احساس امنیت باورنکردنی دارم»؛

اظهارات این دختر انگلیسی را بگذارید کنار معرکه اخیر دولت‌های غربی با ژست دروغین «زن، زندگی، آزادی». همین‌ها مدعی هستند که می‌خواهند برای زنان و دختران ایرانی، آزادی و امنیت بیاورند! جام‌جهانی قطر به پایان رسید. اما وقایعی که در این تورنمنت بین‌المللی رخ داد می‌تواند به عنوان الگو در دیگر عرصه‌ها، بازتولید شده و مجددا تکرار شود. ملت‌های مسلمان در این رویداد بزرگ ورزشی، اعتماد به نفس قابل ملاحظه‌ای کسب کردند. بالارفتن پرچم مقاومت و تحقیر رژیم صهیونیستی و مقابله قاطعانه با انحرافات جنسی و نمایش عزتمندانه دین اسلام، می‌تواند باز هم تکرار شود. ماندگاری حق و نابودی باطل، یک قانون و سنت الهی است.    

جام جهانی و فرصت‌هایی که از دست دادیم

سامان بدر

جام جهانی به ایستگاه پایانی خود رسید. هرچند برای ایرانی‌ها خیلی مدت پیش تمام شده بود و بعد از آن هم دیگر رغبت زیادی برای تماشای مسابقات باقی نمانده بود. شاید از همین جهت بود که مسئولان قطری برگزاری مسابقات که نسبت به برخی تحرکات سیاسی واعتراضی حساسیت زیادی نشان می دادند، بعد از حذف تیم ایران اعلام کردند که حالا می‌توانید هر پرچم و نشانی که دوست دارید را به ورزشگاه بیاورید. ولی دل خوش برای فوتبال دیدن سیری چند! البته که تعداد بازی‌های جذاب جام جهانی به اندازه انگشتان یک دست هم نبود که پای تلویزیون بنشینیم و با حرف‌ها و سوتی‌های میثاقی و خیابانی سرگرم شویم.
نتایج ایران مایوس کننده بود، ولی نتیجه فوتبالی قابل جبران است. چیزی که نباید تکرار شود اتفاقات و حواشی بود که برای ایرانی‌ها در جام بیشتر از خود متن مهم‌تر بود. اگر جلوی آن گرفته نشود، همچون زخم چرکینی به تمام بدن می رسد.
روزنامه‌ای بعد مسابقه با آمریکا تیتر زده بود «خوشحالی عده‌ای برای پیروزی آمریکا در جام جهانی ارزش جامعه‌شناسی ندارد»، دیگری هم نوشته بود که «مهم این است که هشتاد میلیون ایرانی ناراحتند». با یک تیتر سر و ته قضیه را به هم آوردند و به زعم خودشان پرونده را بستند. مساله‌ای که نشان می‌دهد چیزی حل نشده و تنها چند رسانه معلوم‌الحال بی‌توجه به واقعیات، ادعای پایان ماجرا می‌کنند و از این نظر مسئولان را به اشتباه می‌اندازند. اکنون این سوال مطرح می‌شود که چرا رسانه‌ای که با مواضع متفاوت به فاصله یک روز، بازیکنان ایران را اول بی‌غیرت و بعد باغیرت می‌خواند و در سیاسی شدن فوتبال می‌دمد و بعد از باخت ایران، پای اسرائیل و آل سعود را به ماجرای فوتبالی باز می‌کند؟
شما تصور کنید چهار سال بعد هم قرار است همین اتفاقات بیفتد؛ مردم همچنان نگاه مثبتی به تیم ملی کشورشان نداشته باشند. بازهم برخی تحت عنوان فعال رسانه و بدون هیچ کارکرد ملموس رسانه‌ای با هزینه بیت‌المال به سه کشور آمریکای جنوبی میزبان جام جهانی 2026 اعزام شوند. و باز هم دوقطبی‌هایی در این باره ایجاد شود.
 ملاحظات پیرامون این این جام جهانی همچنان ادامه دارد. قرار بود این تورنمنت جهانی موقعیتی برای درآمدزایی ایران شود. حتی مذاکراتی هم برای فراهم کردن شرایط حضور گردشگران در ایران هم صورت گرفت؛ اما نتیجه آن صفر بود. 
این جام با همه فرصت‌هایی که داشت در میان انفعال و بی‌عملی مسئولان مربوطه، بدون هیچ فایده‌ای برای ما تمام شد وبه جز دریغ‌ها وحسرت‌هایی که در میان است، باید دربرگیرنده درس‌هایی هم باشد. مسئولانی که البته به مدیران فوتبالی کشور منحصر نمی‌شوند و در نگاهی وسیع‌تر مسئولان قوای سه‌گانه کشور را نیز در بر می‌گیرد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات