آیه هشتم سوره ممتحنه می فرماید خدا شما را از آنان که با شما در دین قتال و دشمنی نکرده و شما را از دیارتان بیرون ننموده اند، نهی نمیکند بلکه میگوید که با آنان نیکی کنید و به عدالت و انصاف رفتار نمایید. در واقع خداوند متعال مشرکین را به دو دسته تقسیم کرده است.
1-گروهی هستند که دست به سلاح علیه شما برده اند و درصدد دشمنی و توطئه برآمده اند که ارتباط با آنها جایز نیست.
2-اما دسته ای دیگر که دست به سلاح نبرده و علیه شما هیچ اقدامی نکرده اند جایز است با آنها ارتباط تعاملی و تراکنشی داشته باشید.
بنابراین ما می توانیم با همه مردم جهان ارتباط برقرار و به نیکی رفتار کنیم مشروط بر اینکه علیه ما سلاح بر نداشته باشند و جنگ سخت و نرم علیه ما شروع نکرده باشند و قرآن هم چنین رابطه ای را تجویز کرده است.
از این آیه می فهمیم با کشورهایی که با ما قصد دوستی، ارتباط ومبادله اقتصادی دارند و این ارتباط کاملاً در راستای منافع جمهوری اسلامی ایران است، می توانیم دست به مبادلات و ارتباط با این کشورها بزنیم ولی رابطه و دوستی با آنهایی که دستشان به خون سرداران و ملت ما رنگین است و همواره علیه ما توطئه می کنند، نهی شده است.
نهی در آیه برائت، نهی از ولایت مشرکان است در حالی که آیه هشتم سوره ممتحنه به جواز مبادلات و تبادلات با مشرکان غیر حربی اشاره دارد مبنی بر اینکه داد وستد و مبادلات با مشرکان غیر حربی اشکالی ندارد.
می توانیم با مشرکان و کفار غیر حربی تراکنش داشته باشیم. وقتی در تعاملات استقلال و منافع ملی حفظ شود، ارتباط و قراردادهای اقتصادی به ویژه اگر موجب شکست حصر اقتصادی دشمنان حربی شود، اشکالی ندارد.
بنابراین این یک موضوع عقلانی و منطقی است که تصورش تصدیقش را می رساند. وقتی می بینیم در طی تاریخ، آمریکا و اروپا همواره روابطشان با ایران طی دو قرن اخیر منجر به کشتار ایرانیان، غارت، تجزیه، اشغال، تحقیر و امتیازات گوناگون شده و به هیچ عهدی پایبند نبوده اند و بدون استثنا در تمام تعهدات و روابطشان با ایران خیانت کرده اند، با کدام منطق و دلیل عقلانی باید به روابط با آنها ادامه بدهیم (جز روابط محدود دیپلماتیک)
در حالیکه در روابط با چین و فدراتیو روسیه (که کاملا متفاوت با روسیه تزار استعمار گر و شوروی کمونیسم است و دو دگرگونی بنیادین مانند انقلاب اسلامی ایران را تجربه کرده است) با توجه به داشتن دشمن مشترک، یعنی آمریکا و ناتو کاملا عقلانی است و این دو کشور در اکثر موارد از حق وتوی خود به نفع ایران در برابر غرب استفاده کرده اند و از طرفی هر دو دارای حق وتو هستند و از قدرتهای اصلی جهان محسوب می شوند و بویژه چین سابقه استعمار و تجاوزگری هم ندارد و ایران هم بر خلاف گذشته، ایران قوی است که نگاه استعمارگرایانه و ارباب رعیتی مانند دوره قاجار و پهلوی بدان وجود ندارد بلکه ارتباط با آن از نظر چین و روسیه استراتژیک تلقی می شود.
برای جمهوری اسلامی ایران نیز رابطه با شرق بویژه چین و روسیه باعث دور زدن تحریم ها و افزایش فشار بر غرب می شود و با گسترش روابط از حق وتوی آنها هم می توان در برابر آمریکا و اروپا بهره گرفت.
البته که منطق معامله سود و زیان است و باید طوری عمل کرد تا بیشترین سود را در روابط برد.