محیط زندگی انسان پر است از شکلها، صورتها، نقشها و شاخصههایی که مربوط به جسمانیت اشیاء است تا قابل شناسایی بوده و در تعاریف و توصیفات قابل جمع باشند. به عبارتی، انسان تا نتواند صورت و شکلی از اشیاء را ببیند و بفهمد، نمیتواند آن را بشناسد و تعریفش کند. در میان صدها هزار شکل و صورت اشیاء، برخی از آنها به «نماد» تبدیل میشوند؛ یعنی غیر از شکل مادی و ظاهری خود یادآور یک فکر، اتفاق و جریان نیز هستند[...]
محیط زندگی انسان پر است از شکلها، صورتها، نقشها و شاخصههایی که مربوط به جسمانیت اشیاء است تا قابل شناسایی بوده و در تعاریف و توصیفات قابل جمع باشند. به عبارتی، انسان تا نتواند صورت و شکلی از اشیاء را ببیند و بفهمد، نمیتواند آن را بشناسد و تعریفش کند. در میان صدها هزار شکل و صورت اشیاء، برخی از آنها به «نماد» تبدیل میشوند؛ یعنی غیر از شکل مادی و ظاهری خود یادآور یک فکر، اتفاق و جریان نیز هستند. نماد، صور و شکل اشیاء سه مفهوم گوناگون در حوزههای دینی، فرهنگی، هنری، ادبیات و فلسفه هستند. نماد به منزله یک ابزار ادبی، هنری، معنوی یا مجازی استفاده میشود تا ایدهها، مفاهیم یا احساسات انتزاعی را با استفاده از اشیاء، شخصیتها یا کنشهای مشخص نمایش دهد. نمادها معانی خاصی را نشان میدهند که با معنای تحتاللفظی آنها متفاوت است. برای نمونه، رنگ قرمز میتواند نماد عشق، شور، خون یا حتی ایدئولوژیهای سیاسی باشد. صور یا صورت بهمعنای شکل ظاهری یک شیء است. صور معمولاً بهصورت مستقیم و بدون نیاز به تفسیر، معنا و مفهوم خاصی را منتقل میکند. برای نمونه، صور یک گل رز میتواند بهصورت مستقیم یک گل رز را نشان دهد بدون اینکه به تفسیر نیاز داشته باشد. شکل هم مانند صورت به معنای ظاهر یا بیرونیت یک شیء است. شکل میتواند بهصورت فیزیکی یا ظاهری یک شیء باشد. تبدیل یک شکل یا فکر به نماد بهمعنای استفاده از آن در یک مفهوم انتزاعی است. وقتی یک شکل یا فکر بهعنوان نماد استفاده میشود، معنایی بیشتر از معنای تحتاللفظی آن به آن نسبت داده میشود و میتواند تفسیرها و مفاهیم متعددی داشته باشد.
در مباحث معنوی و دینی هم نماد جایگاه خاص خود را دارد و میتواند به انتقال معانی و مفاهیم و حتی وظایف کمک کند. البته نباید نماد را با نشانه یکی دانست؛ زیرا تفاوتهایی دارند. در نشانه رابطه میان دال و مدلول اختیاری است، ولی در نماد، رابطه دال و مدلول هیچگاه کاملاً اختیاری نیست. در واقع، نشانه همان چیزی است که دیده میشود؛ اما اگر با دیدن نشانه به مفاهیم دیگری پی برده و معنای دیگری به ذهن خطور کند، آنگاه نشانه به نماد تبدیل شده است. در قرآن و روایات به کرات میتوانیم اشاراتی پیدا کنیم که درباره دوری یا نزدیکی به یک نماد تذکر دادهاند. یکی از آشناترین این نمادها در صدر اسلام «مسجد ضرار» بود. خداوند در آیه 107 سوره توبه میفرماید: «و (گروهی دیگر از منافقانند) آنان که مسجدی برای زیان به اسلام برپا کردند و مقصودشان کفر و عناد و تفرقه کلمه بین مسلمین و ساختن کمینگاهی برای دشمنان دیرینه خدا و رسول بود و با این همه قسمهای مؤکد یاد میکنند که ما جز قصد خیر غرضی نداریم و خدا گواهی میدهد که محققا دروغ میگویند.» مسجد ضرار در ظاهر محل عبادت بود، اما قصد و نیت سوء در آن وجود داشت تا به نمادی برای مقابله با اسلام ناب تبدیل شود. در مقابل نمادهایی هم در اسلام وجود دارد که به فرهنگی برای مبارزه با ظلم و ستم و رفتارهای غیردینی تبدیل شده است. پیراهن مشکی امام حسین(ع) یکی از همین نمادهاست. پرچمهایی که رنگ و شکل آن نماد یک فرهنگ و عقیده است. نشانها، شکلها، نوع معماری و نقاشی و... همگی میتوانند نماد باشند. در کنار نمادهای مادی برخی رفتارها، سخنان، حمایتها، شعارها، طرز رفتار و گفتار و حتی برخی حضورها در یک مکان و زمان میتوانند نماد باشند. امام صادق(ع) میفرماید: «تا کعبه باقی است، دین پایدار است.»(الكافى، ج8، ص228) کعبه خودش نمادی است که وجودش و در کنار آن بودن میتواند ذهنها را به سوی دین معطوف کند. برخی انسانها هم میتوانند نماد باشند و ذهن دیگر انسانها را با رفتار، گفتار، حضور، موضعگیریها و... به سمت یک فرهنگ یا اعتقاد درست یا غلط بکشانند. اینجا نمیتوانیم بگوییم با جهل مبارزه کن نه با جاهل یا با فساد مبارزه کن نه با مفسد و...، یعنی وقتی یک انسان تبدیل میشود به نماد ظلم و ستم، باید با آن مبارزه کرد. لعن کردن و مرگ خواستن مانند لعنت بر یزید و مرگ بر صدام و امثال آن به این دلیل است که این افراد نماد ظلم و فساد و جنایت هستند. در تعیین مصادیق باید دقت کرد، اما نباید فراموش کنیم برخی استدلالها که سعی در جهتدهی لعن و درخواست مرگ دارند، میتوانند به شکلگیری و رشد نمادهای طاغوتی و شیطانی کمک کنند و ای بسا برخی افراد ناخواسته در این مسیر قرار بگیرند. خداوند در قرآن دستور میدهد که به طاغوت کفر بورزید. «فمن یکفر بالطاغوت و یؤمن باللَّه فقداستمسک بالعروة الوثقی»(بقره/255) از طرفی هم کسانی را که نماد طاغوت بودند، معرفی کرده و ما را از آنان برحذر داشته است. امام علی(ع) میفرماید: «خداوند متعال حضرت محمد(ص) را به پیامبری مبعوث کرد تا بندگانش را از پرستش و اطاعت دیگر بندگان (حاکمان طاغوت) خارج ساخته و به عبادت او را راهنمایی کنند.»(الکافی، ج۸، ص۳۸۶) امروزه رژیم فاسد صهیون نماد ظلم و طاغوت است که باید با این رژیم مبارزه کرد. مبارزه با این رژیم نماد مبارزه با طاغوت است؛ در مقابل مردم غزه نماد انسانیت، مظلومیت و شجاعت هستند که ذهن انسانها با دیدنشان خوبیها و پاکیها و شجاعتها را تداعی میکند.