یکی از مؤلفههای اقتدار و قدرت ملی و استحکام ساخت درونی قدرت در هر کشور «جمعیت» است. موضوع جمعیت مهمترین نقش را در تولید قدرت ملی ایفا میکند. در نظریات نوین، جمعیت، وسعت سرزمینی، دولت و حاکمیت از اصلیترین مؤلفههای شکلگیری قدرت یک ملت تلقی میشود؛ از این رو هر ملتی که جمعیت بیشتر، قلمرو وسیعتر و دولت قویتر و منسجمتری داشته باشد، قدرتمندتر است.
جوامع با جمعیت افزونتر عمدتاً در حفظ استقلال آن کشور موفقیت را کسب کردهاند. در مباحث استراتژیک از جمعیت با نام «منابع انسانی» تعبیر میشود، که اساسیترین نقش را در تولید قدرت ملی ایفا میکند. از سویی دیگر، جمعیت فعال هر کشور عاملی تعیینکننده در معادلات قدرت به شمار میآید. فراوانی جمعیت نقش مؤثری را در ترمیم قدرت سیاسی و اقتصادی کشورهای گوناگون برعهده دارد. بر همین اساس، یکی از جلوههای توسعه، رشد جمعیت است که به تبع آن کاهش جمعیت نیز میتواند یک کشور را در رقابت با دولتهای همسایه و قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای با چالش مواجه کند.
جمعیت زمانی میتواند عامل قدرت باشد که افراد جامعه از همسویی یا همگن بودن در جهتگیریها برخوردار باشند؛ به این معنا که با وجود تنوع قومی، عواملی چون دین، سرزمین، زبان ملی و قوانین جامع بتواند آنها را به هم پیوند زند و ضمن ایجاد مشارکت اجتماعی و مسالمتآمیز در آن جامعه مفهوم شهروندی تحقق یابد.
امروزه، در بیشتر کشورهای جهان، سیاستهای کنترلی جمعیت ملغی شده است و اقتصاددانان جهانی معتقدند تصاعد جمعیت، افزایش «ثروت، قدرت و امنیت» را درپی خواهد داشت؛ به گونهای که «سیمون کوزنتس» نظریهپرداز رشد و توسعه اقتصادی در این باره میگوید: «جمعیت با سه عامل ارتباط تنگاتنگ دارد: منابع، امکانات سرزمینی و نیروی انسانی متخصص میتواند در کنار تکنولوژی، امکانات را به چند برابر افزایش دهد.»
افزایش جمعیت موجب بهبود شرایط زندگی و ایجاد رفاه نسبی برای نسلهای آینده میشود و تحولات جمعیتی در عرضه نیروی کار و در نتیجه رشد تولید، میتواند در رشد و توسعه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی هر کشور تأثیر بسزایی را ایفا کند. بر همین اساس، ضرورت دارد رسانهها و صاحبان تریبون گفتمانی، جایگاه و ارزش جمعیت را در تمامی ابعاد مذهبی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به سایر اقشار جامعه ارائه کنند.
افزون بر آنچه گفته شد، رشد جمعیت در یک جامعه و کشور به مثابه قدرت بیشتر حاکمان به شمار میآید. از این منظر اهمیت عامل جمعیت و شاخصهای مربوط به آن در تولید قدرت ملی و ارتقای اقتدار ملی برجسته است تا آنجا که منابع مادی، منابع زیر زمینی و زمینی و توان تکنولوژیک، قدرت نظامی و حتی خود سرزمین در کنار عامل جمعیت مفهوم و معنا پیدا میکند. جمعیت از دیدگاه استراتژیستها یکی از عناصر قدرت دولتها در دفاع و راهبرد دفاعی به شمار میآید. مطالعه ترکیب و ساختار جمعیت هر کشور میتواند مبین وضعیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آن کشور باشد. به ویژه آنکه جمعیت فعال و جوان کشور، یکی از سرمایههای ارزشمند ملی و اهرمهای اقتدار ملی به شمار میآید و واجد بیشترین ضریب اهمیت در محاسبه قدرت ملی و تضمینکننده امنیت سیاسی و حفظ تمامیت ارضی است.
بر همین مبنا از سال 1393، سیاستهای کلی جمعیت در 14بند از سوی رهبر معظم انقلاب(مدظلهالعالی) به همه دستگاههای کشور ابلاغ شد و بر ضرورت هماهنگی و تقسیم کار بین ارکان نظام و دستگاههای ذیربط برای اجرای دقیق، محکم و سریع این سیاستها و گزارش نتایج رصد مستمر اجرای فرامین تأکید شده است.
تحقق و اجرای صحیح و به موقع این تدابیر مهم و حیاتی، مستلزم اتخاذ نگاه جمعی و مسئولانه در کلیه سطوح متولیان امر اعم از قانونگذاران، مجریان و ناظران است.