یکی از خطوط جریان تحریف در زمینه دفاع مقدس و رهبری حضرت امام خمینی(ره) به موضوع مشورت کردن یا مشورت نکردن امام(ره) برمیگردد. برخی از افراد و گروههای سیاسی درصددند اینگونه القا کنند که امام خمینی(ره)، بدون توجه به مباحث کارشناسی، امور تخصصی مربوط به جنگ را پیش بردهاند. در این متن، با برشمردن برخی حقایق جنگ واقعیت مربوط به این مسئله به بحث گذاشته میشود.
عقلانیتگرایی در جنگ
ویژگی زندگی انسانهای بزرگ آن است که درباره شخصیت، افکار و رفتار آنها، مکتب شکل میگیرد. امام خمینی(ره) نیز از این قاعده مستثنا نیستند و درباره شخصیت ایشان نیز مکتبی چندبعدی شکل گرفته است. رهبر معظم انقلاب(مدظلهالعالی) در زمینه ابعاد مکتب حضرت امام(ره) میفرمایند:
«مکتب امام یک بسته کامل است، یک مجموعه است، دارای ابعادی است. این ابعاد را باید با هم دید، با هم ملاحظه کرد. دو بعد اصلی در مکتب امام بزرگوار ما، بعد معنویت و بعد عقلانیت است... بعد سومی هم وجود دارد که آن هم همچون معنویت و عقلانیت، از اسلام گرفته شده ... و آنهم بعد عدالت است.» (۱۴/۳/۱۳۹۰)
آنچه از مفهوم عقلانیت در مناسبات گوناگون برداشت میشود، به کار گرفتن خرد، تدبیر، فکر و محاسبات برای تصمیم یا اقدامی است که در عین حال، همراه با شناخت و کار کارشناسی، مطالعه درست و ملاحظه جوانب و آثار و پیامدهای آن اقدام است. کنش عقلانی امام(ره) نشان از این حقیقت دارد که ایشان معنای بسیار متعالیتری از عقلانیت را در دنیای سیاست عرضه کردند. در واقع، هنر بزرگ امام(ره) این بود که کنش عقلانی را در محیط بینالمللی عرضه کردند که از هر نوع محاسبات فرا مادی و اخلاقمحوری تهی بود. ایشان با عجین کردن محاسبهگری مادی با معنویت و محاسبات الهی و فرامادی، کنش عقلانی را انسانی و الهی کردند.
مشورت کردن، از مصادیق بارز کنش عقلانی امام خمینی(ره) است. در حقیقت، مشورت در تصمیمگیری، برآمده از عقلانیت دینی ایشان بوده است. تأکید امام(ره) بر نقش متخصصان و پافشاری بر نظر آنان، نشان از اهمیتی است که برای عنصر عقلانیت در تصمیم قائل هستند؛ تا جایی که اعتماد فوقالعاده امام(ره) به تخصص در بسیاری از موارد، ایشان را از تعقیب دیدگاه خود منصرف میکرد.
شورای عالی دفاع؛ الگویی برای کار کارشناسی در جنگ
این ویژگی ممتاز امام(ره) در دوره هشت ساله دفاع مقدس، بروز و ظهور نمایانتری نیز یافته است. بررسی اسناد، مطبوعات، نظریات و خاطرات فرماندهان و سیاستمداران آن دوره نشاندهنده آن است که در دوره پر چالش جنگ تحمیلی، مشورت کردن، اصل اساسی و جزء جداییناپذیر مدیریت نظامی حضرت امام(ره) بوده است. در این دوره، امام راحل اصل مشورت راـ که مبتنی بر آیات قرآن، سیره پیشوایان، قواعد فقهی و بنای عقلاستـ در دو قالب تأسیس نهادهای تخصصی مرتبط با مسائل جنگ و تفویض اختیار به آنها (ساختار و نهادها) و نیز مشورت با صاحبنظران و متخصصان متعهد (افراد و کارگزاران) اعمال میکردند. امام خمینی(ره) بر تفویض اختیار به نهادها و مدیریت سامانهای معتقد بودند و بر همین اساس، شورای عالی دفاع، قرارگاه مرکزی خاتمالانبیاء، شورایعالی پشتیبانی جنگ، شورای عالی بازسازی مناطق جنگی را تشکیل دادند تا با تفویض اختیار صورت گرفته مدیریت امور دفاع مقدس بهتر صورت گیرد.
تأکید خاصی که حضرت امام(ره) بر نقش شورای عالی دفاع داشتند، نمونهای از الگوی مدیریت سامانهای در سیره ایشان است. مطابق بند سوم اصل 110 قانون اساسی مصوب 1358، مقام رهبری، فرماندهی کل نیروهای مسلح را برعهده دارد. متعاقب این اختیار، تشکیل شورای عالی دفاع ملی نیز از اختیارات رهبری در مقام فرماندهی نیروهای مسلح است. حضرت امام(ره) از این ظرفیت قانونی استفاده کرده و در بیستم مهر 1359، طی پیامی، فرماندهی جنگ را به شورای عالی دفاع واگذار کرده و وظایف و اختیارات آن را مشخص کردند. حضرت امام(ره) بهموجب این پیام، همه امور مربوط به جنگ اعم از هماهنگی تمام قوای مسلح، اداره مناطق جنگی، تبلیغات، سیاست خارجی مرتبط با دفاع و صدور همه بیانیهها و اعلامیهها را به شورای دفاع محول کردند.
امام خمینی(ره)در تاریخ 20 اردیبهشت 1359 و طی احکام جداگانهای، آیتالله خامنهای(مدظلهالعالی) و دکتر چمران را بهعنوان مشاوران خود در شورای عالی دفاع منصوب کرده و از آن دو خواسته بودند: «... با کمال دقت و بررسی کامل، گزارش جامع و دقیق در هر هفته از رویدادهای داخلی در ادارات مختلف ارتش برای ایشان ارسال نمایند.» باتوجه به مشغله مشاوران امام(ره) و حضور آنها در جبههها، چندی بعد و در تاریخ 21 مهر 1359 مقرر شد آقایان هاشمیرفسنجانی و محمد منتظری در غیاب آنها در جلسات شورای عالی دفاع شرکت کنند.
آیتالله خامنهای در 23 مهر 1359 پس از تشکیل نخستین جلسه شورای عالی دفاع در گفتوگو با جراید درباره فرمان امام(ره) گفتند: «این فرمان بسیار بجا و به موقع بود، چون کارها شورایی انجام میگیرد و نقشهها با دقت بیشتری طرح و اجرا میشود. در دوران جنگ طبعاً یک حالت فوقالعادهای وجود دارد و مردم هم باید این حالت فوقالعاده را لمس کنند. مهمترین وظایف که به این شورا داده شده، این است که سیاست دفاعی را تنظیم کند و خط مشی سیاست تبلیغاتی را تعیین کند و دستگاههای اجرایی را درمسیر مصوبات شورا بهکار گیرد و فکر میکنم با فرمانی که امام صادر کردند و تشکیل شورا ما بتوانیم خیلی روشن بهسوی هدفهای اسلامی و انقلابی خودمان پیش برویم.»
در ماههای نخستین شروع جنگ، به دلیل نداشتن اشراف و آگاهی کامل اعضای شورا، بهویژه سیاسیون، با مسائل مرتبط با جنگ، شورای عالی دفاع چندان مؤثر عمل نکرده است، اما بهتدریج و با حمایت امام(ره)، جایگاه خود را بازیافته، در مقاطع مختلف دفاع مقدس، نقش بازوی مشورتی امام(ره) را داشته و در بیشتر تصمیمگیریها مورد مشورت بوده و نقش کلیدی در تصمیمگیریهای راهبردی و سرنوشتساز داشته است.
امام(ره) هیچوقت بدون مشورت کاری نکردند
حضرت امام(ره) چه در زمینه عملیاتها و چه درباره اتخاذ تصمیمهای اساسی و سرنوشتساز جنگ، با فرماندهان نظامی و صاحبنظران مشورت میکردند تا آنجا که به قول آیتالله عمید زنجانی: «امام هیچوقت بدون مشورت کاری نکردند.»
«محسن رضایی» در این زمینه در خاطرات خود اذعان میدارد، با آغاز هر عملیاتی، امام خمینی(ره) از همان مراحل نخستین، در جریان کار قرار میگرفتند. ایشان میدانستند که در هر لحظه چه کاری انجام خواهد شد. چه یگانهایی عمل خواهند کرد، چه نیروهایی وارد عمل خواهند شد و فرماندهی برعهده چه کسی خواهد بود. در اواخر جنگ، این شیوه ارتباط بسیار پیشرفتهتر شده بود؛ چنانکه نقشهها با کد و رمز برای امام خمینی(ره) فرستاده میشد و در حین عملیات یا پیش از آن، با تلفن کار برای ایشان تشریح میشد. امام روی نقشه نگاه کرده و نقطه مورد نظر را پیدا میکردند، چنانچه لازم بود، دستورهای لازم را ابلاغ میکردند.
امام(ره) افزون بر مشورت با فرماندهان نظامی، به گزارشهای کارشناسی نیز بها میدادند و مخالف تضعیف نهادهای تخصصی بوروکراتیک جنگ بودند. در این زمینه، «مسعود روغنی زنجانی که ریاست سازمان برنامهوبودجه را به مدت هشت سال و تقریباً در بیشتر دوران جنگ برعهده داشت، میگوید: «نخستوزیر در دیدارهای منظمی که با امام در آن مقطع داشتند، گزارشهای سازمان را به ایشان ارائه مینمودند و پس از مدتی که گذشت متوجه گشتم که گزارشهای سازمان برای امام اهمیت ویژهای پیدا کرده است. در مورد جنگ و شروع عملیاتهای جدید جنگی که هر زمان بحثی در این زمینه صورت میگرفت، امام میپرسیدند نظر سازمان برنامه در این زمینه چیست؟ آیا منابع مالیاش موجود است؟ و پرسشهایی از این قبیل که همیشه مطرح میشد و خیلی وقتها ایشان با نخستوزیر وقت این بحث را مطرح میکردند.»
پذیرش قطعنامه؛ اوج مشورتگرایی امام(ره)
در تصمیمگیریهای راهبردی دوره جنگ تحمیلی، نقش مشورت و مشاوران نظامی و سیاسی نمایان است. بررسی اسناد، مصاحبهها و نظرات مسئولان وقت حاکی از آن است که دیدگاه حضرت امام(ره) پس از فتح خرمشهر بر توقف جنگ نبوده است، اما بنا به دلایلی، موافق ورود به خاک عراق نیز نبودند. با وجود این مخالفت اولیه، پس از برگزاری چند جلسه و ارائه دیدگاههای فرماندهان نظامی و برخی سیاسیون، با چند شرط، با ورود به خاک عراق موافقت کردند.
در پایان جنگ نیز با وجود آنکه حضرت امام(ره) بر راهبرد «جنگ، جنگ تا رفع فتنه» تأکید داشتند، به استدلالهای فرماندهان و مسئولان سیاسی وقت گوش فراداده و جام زهرآگین قطعنامه را سر کشیدند. سرلشکر محسن رضایی در زمینه پذیرش قطعنامه ازسوی امام خمینی(ره) میگوید:
«هیچکس قدرت فشار بر امام را نداشت. همه مردم با امام بودند، به اعتقاد من پذیرش قطعنامه 598 از سوی امام خمینی یک شاهکار سیاسی بود و ایران را یکطرف برتر سیاسی و دفاعی در جنگ تبدیل کرد.»
با وجود این، در پذیرش قطعنامه، عوامل بسیاری دخیل بوده است، اما قدر مسلم آن است که در اتخاذ این تصمیم سرنوشتساز، نقش مشاوران و مشورت با صاحبنظران در تصمیمگیری حضرت امام(ره) بسیار چشمگیر و توجهبرانگیز است. محسن رضایی در این باره میگوید:
«نامههایی از سوی برخی از مسئولان سیاسی و نظامی به حضرت امام ارسال شد که نگارندگان آنها معتقد به عدم استقبال مردم از اعزام به جبهه و یا کمبود منابع مالی و اقتصادی بودند. به نظر وی این نامهها زیاد بود؛ لیکن، دلیل عمدهای که سبب شد امام قطعنامه را بپذیرد، به دو جلسه فشردهای که سیاسیون با امام داشتند برمیگردد. وی بر این باور است که در روزهای پایانی جنگ همه برای امام نامه مینوشتند، ولی در بعضی از نامهها هم با زبان بیزبانی گفته میشد دیگر نمیتوانیم بجنگیم، اما نتیجه مشترک این بود که ادامه جنگ به شکل قدیم امکانپذیر نیست. این نامهها در پذیرش قطعنامه مؤثر بود.»
محسن رضایی در باره این جلسات میگوید:
من در جلسات نبودم، ولی آنطور که آیتالله موسویاردبیلی برایم تعریف میکرد، ظاهراً تلاشهای هاشمی و مسئولان سیاسی این بود که امام قطعنامه را بپذیرد و اصرار تا حدی بود که امام ناراحت شده بود و اوقاتش تلخ شده بود و جلسه را ترک کرده بودند. آقای اردبیلی برایم نقل کرد که در جلسه بعد یکی از افراد حاضر در جلسه با ناراحتی اصرار میکرد و از امام درخواست میکرد که قطعنامه را، ولو توسط فرد دیگری بپذیرد که امام فرمودند من فکر میکنم و بعد اعلام میکنم. بعد از 24 ساعت امام فرمودند: «من خودم قطعنامه را میپذیرم.»
اگرچه در پذیرش قطعنامه عوامل بسیاری دخیل بوده است، اما قدر مسلم آن است که در اتخاذ این تصمیم سرنوشتساز، نقش مشاوران و مشورت با صاحبنظران در تصمیمگیری حضرت امام(ره) بسیار چشمگیر و توجهبرانگیز بود.