پایگاه بصیرت /
سیدپوریا هاشمی/ محمدحسین ملکیان/ فاطمه خمسی/ گروه جوان رزق محرم
یازده ماه از خدا این روزها را خواستم
دیدۀ تر خواستم حال بکا را خواستم
اذن دقالباب این خانه برای ما بس است
استجابت پیشکش فیض دعا را خواستم
یازده ماه است میخواهم که سلطانی کنم
پشت این در ماندن و دست گدا را خواستم
قول دادم این محرم معصیت کمتر کنم
همت توبه به درگاه خدا را خواستم
از علی موسی الرضا رزق لباس مشکیه
دستباف حضرت خیرالنساء را خواستم
هر محرم زیر دین صلح آقاییم ما
یا امام مجتبی اشفع لنا را خواستم
کربلایی نیستم اما تو شاهد باش که
هر دعایی کردم اول کربلا را خواستم
شصت شب از صبح تا شب نوکری در روضهها
طعنه خوردن، سوختن پای شما را خواستم
گرچه ناقابلتر از این حرفها هستم ولییک زیارت اربعین پایین پا را خواستم
از نجف تا کربلا پای پیاده دسته جمعروضه خواندن بین این صحن و سرا را خواستم
اهل عالم، دارد از ره ماه ماتم میرسد
هیئتیها یاعلی! دارد محرم میرسد...
سیدپوریا هاشمی
حرف آخر
میان باطل و حق باز هم مجادله شد
گذاشت پا به میان عشق و ختم قائله شد
محمد آمد و اهل کساء را آورد
ورق ورق کتب کفر، برگ باطله شد
محمد آمد و با پنج پاسخ محکم
جوابگوی هزاران هزار مسئله شد
چه دید اسقف نجران درون انجیلش؟
که بین راه پشیمان از این معامله شد
خدا به خلق جهان حرف آخرش را زد
و حرف آخر او، آیه مباهله شد
محمدحسین ملکیان
مباهله به امر حق
آمد، ندا، که ای محمد(ص)، ای رسول حق
رو سوی دشمنان خدایت به امرحق
گو من میآیم و خاندانم به سویتان
آیید تا «ثم نبتهل» کنیم ما به امرحق
نجران به لرزه افتاد از دعوت رسول
غافل، که دعوت نموده پیمبر به امرحق
فرا رسید سرانجام موعد مباهله
نبی و خانواده همه تسلیم، به امرحق
قدم نهاد پیمبر، علی و فاطمه همراهش
حسن(ع) به دست وحسین(ع) درآغوشش به امرحق
اهل مدینه بدرقه کردند اهل بیت(ع) پیغمبر
تابید نورخدا به چهره احمد به امرحق
تا شد عیان هیبت پنج تن، بردشمنان دین
فریاد الامان گرفت همه جا را به امرحق
کردند مشرکین همه تعظیم سوی او
روز مباهله شد فتح المبین به امرحق
فاطمه خمسی