صبح صادق >>  صفحه اول >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۰۱ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۲:۰۱  ، 
کد خبر : ۳۶۲۸۰۹

صمیمانه با رئیس‌جمهور

پایگاه بصیرت / عزیز غضنفری/ گروه سیاسی
«علی باقری‌کنی» سرپرست وزارت خارجه ایران، روز سه‌شنبه ۱۶ ژوئیه (۲۶ تیر) در سفر به نیویورک گفت، تهران برای ازسرگیری مذاکرات با واشنگتن برای بازگشت به توافق هسته‌ای آماده است. باقری‌کنی که برای سخنرانی در شورای امنیت سازمان ملل متحد به نیویورک رفته بود، این اظهارات را در گفت‌وگو با نشریه «نیوزویک» بیان کرد. باقری‌کنی در این مصاحبه گفت، تهران در جبهه سیاست خارجی برای ازسرگیری مذاکرات با واشنگتن به منظور احیای مشارکت متقابل در توافق هسته‌ای رویکردی «باز» را دنبال می‌کند. حال که دوران تبلیغات و انتخابات ریاست‌جمهوری به پایان رسیده و رئیس‌جمهور منتخب به زودی کار خود را آغاز می‌کند، به طور طبیعی موضوع برجام و مذاکرات هسته‌ای به یکی از مسائل مهم سیاسی کشور تبدیل خواهد شد؛ در این زمینه لازم است چند نکته کلیدی مد نظر و تأمل رئیس‌جمهور منتخب قرار گیرد؛
آمد و شد دولت‌ها در جمهوری اسلامی و مواضع آنان نسبت به موضوع تحریم‌ها و مذاکره و به ویژه مسئله هسته‌ای هرگز نباید این واقعیت و محاسبه اساسی را در مسئولان کشور دستخوش تغییر قرار دهد. اگر سیاستمدار ایرانی به برجام به مثابه ابزاری برای گشودن گره‌های تحریم‌ می‌نگرد، اما از منظر یک سیاستمدار آمریکایی‌ برجام وضع شده است تا علاوه بر کنترل ایران اتمی، راهی برای مهار ایران در سایر مؤلفه‌های قدرت ملی(مانند موشکی و منطقه‌ای) بیابد. دلیل اصلی خروج ترامپ از توافق هسته‌ای نیز آن بود که ایران در مقابل سیاست فشارحداکثری ترامپ ایستاد و با خواسته‌های خلاف منافع ملی رئیس‌جمهور آمریکا مبنی بر پذیرش برجام‌های موشکی و منطقه‌ای مخالفت کرد. البته تحقق «برجام پلاس» هدف حداقلی ترامپ و تیم همراه او بود. مطلوب آنها همان بود که جان بولتون در سال ۱۳۹۷ گفت. وی در اجتماع منافقین در پاریس اعلام کرد که انقلاب اسلامی ایران نباید به جشن چهل سالگی‌اش برسد!
نتیجه تمرکز بر ایده مذاکره با غرب برای حل مسائل اقتصادی و برطرف کردن تحریم‌ها به دردناک‌ترین اتفاقات منجر شد. جان بولتون در کتاب خاطرات خود به نام «اتاقی که در آن اتفاق افتاد»، نوشته است، ما (آمریکایی‌ها) تصمیم گرفتیم پس از خروج از برجام و اعمال تحریم‌های نفتی، چنانچه ایران مبادرت به فروش نفت در آب‌های بین‌المللی کند، به نفت‌کش‌های ایرانی حمله نظامی کنیم. در پی آن آمریکایی‌ها و احتمالاً با همدستی صهیونیست‌ها بعد از ۱۸ اردیبهشت 1397 و در دولت اصلاحات و اعتدال چندین نفت‌کش متعلق به ایران را در آب‌های مدیترانه و دریای سرخ مورد اصابت حملات موشکی و... خود قرار دادند! در اینجا اگر راهبرد و اقدامات قاطعانه و تاریخی نیروهای مسلح در زمینه اقدامات متقابل و موازنه‌سازی به اجرا در نمی‌آمد، تن‌ رنجور اقتصاد ایران به نقطه فروپاشی مطلق نزدیک می‌شد. «سردار سلامی» به تازگی به صراحت و ظرافت شرح کلی آن دوره را بیان کردند: «در آن ایام، ایران اسلامی به قدرتی دست یافت که هرکس از ما کشتی ربود، ما هم از او کشتی گرفتیم و هر کس کشتی ما را زد، ما هم کشتی او را زدیم تا امروز خطوط کشتیرانی ما از هر قدرتی در عالم امن‌تر باشد.»
یک حقیقت مهم وجود دارد و آن، اینکه نوع نگاه و نگرش مجریان سیاست خارجی به تحولات و بازیگران روابط بین‌الملل در تحقق اهداف سیاست خارجی نقش تعیین‌کننده‌ای ایفا می‌کند. برای نمونه، هر چند وضعیت کنونی که در برجام پدید آمده، ناشی از خروج یک‌جانبه آمریکا از توافق هسته‌ای است، اما نمی‌توان از محاسبات و خطاهای صورت گرفته در درون کشور صرف‌نظر کرد. ترامپ آن روزی تصمیم قاطع به خروج از برجام گرفت که اطمینان یافته بود دولت ایران در برجام باقی می‌ماند. همان نظری که رئیس‌جمهور پیشین دقایقی پس از اقدام ترامپ بیان کرد؛ «خوشحالم که یک موجود مزاحم از برجام خارج شده است.» روزنامه «ایران» نیز درست در فردای خروج آمریکا از توافق هسته‌ای در روز ۱۹ اردیبهشت 1397 با تیتر بزرگ نوشت: «برجام بدون مزاحم». شاید اگر محاسبات ترامپ از رفتارهای واکنشی ایران به صورت دیگری رقم می‌خورد، ریسک خروج از برجام برای او به شدت افزایش پیدا
 می‌کرد.
مگر آقای روحانی، آمریکا را کدخدا ندانست و دولتش با آمریکایی‌ها مذاکره مستقیم نکرد و وزرای خارجه دو کشور با یکدیگر پیاده‌روی نکردند؟ مگر به توافق هسته‌ای حتی تا یک ‌سال پس از خروج آمریکا کاملاً پایبند نبود؟ پس چرا دولت آمریکا این همه همراهی و حسن نیت را ندید و در سال ۱۳۹۷ از برجام خارج شد و سیاست فشار حداکثری را برای جنگ اقتصادی با ایران در پیش گرفت؟ حتماً باید عزت و امنیت ملی را با پذیرش برجام موشکی و منطقه‌ای ذبح می‌کردیم تا ستیزه‌جو با غرب و خاصه آمریکایی‌ها معرفی نشویم و آنها از سر ما دست بردارند؟ بنابراین، مسئله آمریکایی‌ها، جمهوری اسلامی یا سیاست‌های آن نیست. همچنان که دولت مصدق را که کاملاً در چارچوب فکر و ائتلاف آمریکایی‌ها عمل می‌کرد نیز نتوانستند تحمل کنند. آنها اصولاً با ایران قوی و اینکه تصمیمات کلان در داخل کشور گرفته می‌شود، مخالفند. 
آقای روحانی گفتند اسفند 1399 ما می‌توانستیم برجام را احیا کنیم؛ اما قانون اقدام راهبردی مجلس که بدترین قانون تاریخ بود، اجازه نداد! چند نکته برای آگاهی و قضاوت رئیس‌جمهور منتخب و محترم ارائه می‌شود؛ نهاد عالی امنیت ملی در سال ۱۳۹۹ از مجلس شورای اسلامی می‌خواهد تا با تصویب یک قانون دست تیم مذاکره‌کننده را در مذاکرات هسته‌ای پر کند تا پشتوانه دیپلماسی کشور باشد. مجلس پس از بررسی‌های اولیه خود، دیدگاه‌های کارشناسانه وزارت امور خارجه و نیز نهاد عالی امنیت ملی را اخذ و در متن اعمال کرد. با این حال، پس از تصویب قانون در مجلس و ارسال آن به شورای نگهبان برای تأیید نهایی، کارشناسان نهاد عالی امنیت ملی با شورای نگهبان نشست کارشناسی برگزار کردند و برخی از بندهای قانون که در مغایرت با امنیت و منافع ملی بود و مجلس نسبت به تغییر آن اقدام نکرده بود، در آن اصلاحات لازم صورت گرفت. 
در زمان تصویب قانون، یکی از اعضای اصلی تیم مذاکره‌کننده دولت روحانی در نشست‌های متعدد اعلام می‌دارد که قانون اقدام راهبردی در پیش‌برد مذاکرات هسته‌ای به ما کمک بسیار می‌کند و هر جا مذاکرات قفل می‌شود، قانون مذکور راه را باز می‌کند. جالب اینجا بود که طرف مقابل نیز موضع ما را هم می‌پذیرفت؛ افراد متخصص در حقوق بین‌الملل اطلاع دارند، که قوانین داخلی بر معاهدات بین‌المللی برتری دارد. در اسفند 1399 تیم مذاکره‌کننده به یک متن و چارچوب جدید می‌رسد. روحانی و تیم سیاسی دولت اصرار دارد که این متن پذیرش شود، اما دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی با استناد به قانون راهبردی مجلس که بر رفع تحریم‌ها در ازای بازگشت به برجام اصرار داشت، مانع از تحقق خواست دولت شد. نقطه تقابل روحانی و شمخانی از همین جا آغاز شد. از این مقطع به گفته آقای واعظی پنج تا شش بار آقای روحانی تصمیم گرفت آقای شمخانی را عزل کنند که رهبری نگذاشتند. سخن اساسی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و مجلس شورای اسلامی آن بود که متنی که دولت روحانی از آن دفاع می‌کند، نسبت به متن اصلی برجام، عقب‌نشینی‌های به مراتب بیشتری در آن صورت گرفته و خسارت بارتر است، در حالی ‌که حداقل باید همان برنامه اقدام سال ۲۰۱۵ مبنای احیای برجام باشد. صریح بیان می‌شود، متنی که آقای روحانی می‌گوید می‌خواستیم بر اساس آن برجام را احیا کنیم، اما نگذاشتند، تکلیف تحریم‌های پولی، بانکی و بیمه نامشخص بود. علی‌القاعده این مسائل مهم باید برطرف می‌شد که نشده بود. ضمن اینکه تحریم‌های جدید اعمال شده پس از خروج آمریکا از برجام نیز لغو نشده بود. 
در اینجا یک سؤال اساسی وجود دارد؛ چرا آقای روحانی و تیمش با اینکه می‌دانستند متن اسفند 1399 چنین اشکالات مبنایی دارد، بر پذیرش آن اصرار داشتند؟ یک نکته در اینجا تأمل‌برانگیز است. آقای روحانی معتقد بود ما با متن جمع‌بندی شده در اسفند 1399 به برجام برگردیم، اما اشکالات آن در آینده و دولت بعدی برطرف شود! البته یکی دو نگاه سیاسی برای آنان نیز اهمیت داشت و آن، اینکه برجام در دولت روحانی هوا شده، لذا ضرورت دارد در همین دولت احیا شود. البته دولت روحانی با احیای برجام در اسفند 1399 یا فروردین ۱۴۰۰ نگاهی به انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ و تأثیر بر معادلات سیاسی آن نیز داشت. در هر حال دبیرخانه و مجلس با متن اسفند 1399 چون انتفاع اقتصادی برای مردم ایران تأمین نمی‌کرد و صرفاً یک امکان تبلیغاتی و سیاسی برای دولت روحانی ایجاد می‌کرد، با پذیرش آن مخالفت کردند.
در دولت شهید رئیسی در مرداد ۱۴۰۱ متن احیای برجام نهایی شد. متنی که بر روی میز قرار گرفت نه تنها نسبت به متن ادعایی آقای روحانی در اسفند 1399، بلکه نسبت به اصل متن برجام که در سال ۱۳۹۴ به تصویب رسید، مزیت‌های قابل توجهی داشت. متنی که تیم مذاکره‌کننده دولت شهید رئیسی به آن دست پیدا کرد، از حیث تضامین، راستی‌آزمایی، کیفیت اجرا، مکانیسم ماشه و... هرگز تیم مذاکره‌کننده دولت آقای روحانی نتوانسته بودند به آن دست یابند. به هر ترتیب، همه چیز در شهریورماه ۱۴۰۱ نهایی شد. تیم مذاکره‌کننده آماده سفر به وین شدند تا احیای برجام رسماً کلید بخورد. شهید امیرعبداللهیان به بخش رسانه‌ای وزارت‌خارجه گفتند پیوست متن احیای برجام را بنویسید تا به مردم بگوییم چرا این متن را پذیرفته‌ایم و تفاوت‌ها و امتیازات آن با برنامه جامع اقدام مشترک سال ۱۳۹۴ چیست. حتی مقدمات آماده‌سازی‌ هواپیما برای انتقال خبرنگاران به وین مهیا شد؛ اما حوادث و اغتشاشات ۱۴۰۱ همه برنامه‌ها را به هم زد.
همان موقع رسانه‌ها گفتند و نوشتند که آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها منتظر بودند ببینند در نتیجه ‎شلوغی‌های 1401 آیا این امکان وجود دارد که بتوانند در برجام ‎امتیازهای جدیدی از ایران بگیرند یا نه؟! واقعیت آن است که این رفتار دوگانه آمریکایی‌ها و اینکه برجام را به موضوعات گوناگون مرتبط می‌کنند، پدیده‌ای خطرناک به شمار می‌آید. معنای طبیعی این تناقض‌های رفتاری و پیوند دادن توافق هسته‌ای از سوی آمریکا به رخدادهای غیر هسته‌ای آن است که حتی اگر احیای برجام به نقطه نهایی برسد و احیای آن اعلام شود، باز نمی‌توان به ثبات و پایداری توافق هسته‌ای امیدوار بود. به ویژه آنکه تجربه سال 2018 پیش روی جهانیان قرار دارد که چگونه در 18 اردیبهشت سال 1397 دولت وقت آمریکا درخواست کرد مسائل موشکی و منطقه‌ای بخشی از توافق هسته‌ای شود و سپس از آن خارج شد. در اینجا نکته اساسی و مهم برای تصمیم‌گیران سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و خاصه رئیس‌جمهور منتخب آن است که در خصوص فهم ماهیت و علل رفتارهای مبهم و متناقض آمریکایی‌ها در زمینه احیای برجام تأملات و پیش‌بینی‌های جدی داشته باشند؛ اما از آن مهم‌تر توجه به این مسئله است که استمرار پیوند دادن احیای برجام به مسائل غیر‌هسته‌ای از سوی مقامات کاخ سفید چشم‌انداز یک توافق باثبات را که دربرگیرنده انتفاع پایدار اقتصادی ایران باشد، به طور بنیادین، متزلزل و نامطمئن می‌کند.
حالا یک تجربه مهم که هزینه‌های سنگین بابت آن پرداخت شده است، پیش روی دکتر پزشکیان قرار دارد؛ ابعاد سیاست فشار حداکثری ترامپ در دولت و دوره روحانی و ظریف آنقدر گسترده و چند لایه بود که تاریخ تحریم‌ها، چنین دشمنی‌های ظالمانه را به خود ندیده است؛ به‌گونه‌‌ای که اکنون سازکارهای برطرف کردن آن تحریم‌ها از دشوارترین امور است. عجیب‌تر آنکه همه این اقدامات ضد ایرانی در دولتی رخ داد که ایده مرکزی آن حل ماجرای تحریم‌ها از طریق مذاکره بود! توصیف معجزه‌های مذاکره از سوی برخی رسانه‌ها و نیروهای سیاسی در حالی است که آمریکایی‌ها در ازای آن همه اقدامات سازنده ایران در اجرای تعهدات برجامی، به وظایف خود پایبند نبودند و رئیس کل وقت بانک مرکزی در این زمینه عبارت معروف و ماندگار «تقریباً هیچ» را به کار برد. در اینجا فقط یک «امید» وجود دارد و آن، اینکه «دکتر پزشکیان» از تاریخ و آنچه بر ملت ایران گذشت «عبرت» بگیرد و با «تنوع‌سازی» و «توازن‌گرایی» در سیاست ‌خارجی مسیر تحقق منافع ملی را به پیش ببرد و همه تخم مرغ‌ها را در سبد مذاکره با غرب نگذارد. از این منظر دیدگاه‌های صریح و برخی اقدامات سازنده و مثبت دکتر پزشکیان در روزهای اخیر درباره سیاست دولتش نسبت به همسایگان و خاصه اعراب، جبهه مقاومت، روسیه، چین و غرب تحسین‌برانگیز و امیدآفرین است و امید می‌رود این سیاست‌ها از مرحله اعلام به اعمال منتقل شود.
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات