انتخابات 1403 در حالی برگزار شد که هر دو جریان سیاسی پرسابقه کشور نامزد اختصاصی خود را در صحنه رقابتهای انتخاباتی حاضر میدیدند. حضور پزشکیان از یک سو و قالیباف و جلیلی و... از دیگر سو، فضا را کاملاً رقابتی کرده و بر شور و هیجانات انتخاباتی افزوده بود. این وضعیت دهان بسیاری از زیادهخواهانی را بست که مدعی بودند انتخابات در جمهوری اسلامی حالت فرمالیته یافته و از انتخابات به انتصابات بدل شده و آنان را به تغییر موضع و رفتار وادار کرد.
بخشی از آنان ترجیح دادند تا از خط تحریم انتخابات فاصله گرفته و به جریان مشارکتجو بپیوندند و در صف حامیان آقای پزشکیان به منزله نماد اصلاحطلبان فعالیت کنند. در این مسیر حتی مهدی کروبی که از سران فتنهگر انتخابات سال 1388 به حساب میآمد و نقش زیادی در زیر سؤال بردن انتخابات داشت، در این دوره پای صندوق رأی حاضر شد؛ اما بخشی از جریان اصلاحطلب که مدتهاست پیوندهای خود را با براندازان و بیگانهنشینان تقویت کرده و در ائتلافی پنهان قرار دارند، با همه این شرایط مساعدت ایجاد شده، همچنان بر عهد خود با خط تحریم ماندند و از رونق بخشیدن به این انتخابات ابا کردند.
نمونه برجسته این مدعیان سیاستورزی که دروغپردازیهای خود علیه جمهوری اسلامی را با تأیید صلاحیت پزشکیان رسوا شده دیدند و تلاش کردند تا به هر نحو ممکن آن را بیاعتبار جلوه دهند، «مصطفی تاجزاده» است. در همین راستا، یادداشتی از وی بیرون آمد که در آن تلاش کرده است دلایل حمایت نکردن خود از پزشکیان را توجیه کند. وی مدعی است شرط لازم برای حضور موجه در انتخابات سهگانه زیر است:
«الف ـ رقابت معنادار نامزدها در حدی که پیروزی منتقدان ممکن باشد، ب ـ میزان مشارکت شهروندان بالای ۵۰ درصد باشد، پ ـ تحقق وعدههای نامزد منتخب در شرایط طبیعی ممکن باشد» و چون این شرایط فراهم نیست، او از فعال شدن در انتخابات پرهیز کرده است.
جالب آنکه هر سه مورد زیر در انتخابات گذشته محقق شده و بهانههای تاجزاده بیاعتبار شده است، اما وی همچنان بر سرعهد خود با تحریمیها باقی مانده است! انتخاباتی که در آن یک اصلاحطلب به پیروزی رسیده و این پیروزی را در رقابتی 50 درصدی به دست آورده و امروز نیز با همه توان در تلاش است تا وعدههای انتخاباتی خود را که در کمترین حالت ارائه شده بود، دنبال کند.
درباره بند سوم باید با صراحت گفت، همه چیز برای تحقق وعدههایی که در چارچوب منافع ملی و قوانین بالادستی دولت است، فراهم بوده و تنها عزم و اراده دولت است که امکان تحقق آن را فراهم خواهد کرد. در این بین، مهمترین مانع موفقیت دولت اتفاقاً نزدیک شدن رادیکالهای افراطی و سهمخواهان فرصتطلب به دولت چهاردهم است تا از آنچه در قالب ریاست قوه اجرایی حاصل آمده است، جا نمانند. به واقع، جوانه زدن رادیکالیسم در دولت پزشکیان و میدانداری آنهایی که مدتهاست از جمهوری اسلامی گذر کردهاند، نه تنها کمکی به کارآمدسازی آن نخواهد کرد، بلکه در مقابل، جریانهای رادیکال تقابلی را فعال کرده و با دوقطبیسازی بخش عمدهای از توان دولت را گرفته و آن را به حاشیه خواهد برد؛ مسیری انحرافی که انتظار میرود دکتر پزشکیان از آن پرهیز کند و در باتلاق افراطیون نیفتد.