صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۰۲ شهريور ۱۴۰۳ - ۱۴:۴۰  ، 
کد خبر : ۳۶۴۲۳۰

تحلیلی بر مقاله فرید ذکریا در واشنگتن پست/ شکست آمریکا در برابر ایران قدرتمند

فرید ذکریا از یک واقعیت مطلق در حوزه سیاست خارجی آمریکا برداشته است: فقدان راهبرد در قبال ایران. به عبارتی گویاتر، فشار حداکثری و مهار حداکثری ایران حتی بر اساس منطق رئالیستی در سیاست خارجی آمریکا نیز قابل توجیه نیست.
پایگاه بصیرت / گروه سیاسی/ فخرالدین اسدی

مهار حداکثری ایران، گزاره ایست که دموکراتها و جمهوریخواهان آمریکا به صورت مستمر بر روی آن تاکید داشته و آن را به مثابه یک استراتژی کلان در حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی خود قلمداد می کنند. البته این گزاره در ابتدا، "مهار همه جانبه ایران"بود که به دلیل ناتوانی واشنگتن و شبکه متحدانش در مواجهه با تهران، تبدیل به راهبرد مهار حداکثری شده است. به عبارت بهتر، آمریکا ناچار شده (علی رغم میل و اراده، راهبردها و ثوابت سیاست خارجی خود) از تقابل مطلق با تهران فاصله بگیرد. 

جمله معنادار فرید ذکریا

اخیرا فرید ذکریا، تحلیلگر و مجری سرشناس آمریکایی با انتشار مقاله ای در واشنگتن پست، با اشاره به افزایش تنش‌ها در منطقه (غرب آسیا) می نویسد:

"واقعیت جدید و خطرناکی که منطقه با آن روبرو شده است، بیش از هر نتیجه‌ای، ریشه در فروپاشی سیاست آمریکا در قبال ایران دارد. ایران به فشارهای خارجی از طریق نزدیک‌کردن روابط با جنبش‌هایی مانند حزب‌الله در لبنان، حماس در غزه، انصارالله در یمن و «گروه‌های مسلح» در عراق و سوریه پاسخ داده است. در یک دهه اخیر، رویکرد واشنگتن در قبال ایران مخالفت سرسختانه و فشار بوده نه یک راهبرد ."

فرید ذکریا از یک واقعیت مطلق در حوزه سیاست خارجی آمریکا برداشته است: فقدان راهبرد در قبال ایران. به عبارتی گویاتر، فشار حداکثری و مهار حداکثری ایران حتی بر اساس منطق رئالیستی در سیاست خارجی آمریکا نیز قابل توجیه نیست. زبگنیو برژینسکی مشاور امنیت ملی آمریکا در دوران ریاست جمهوری جیمی کارتر قبل از مرگ خود، چندین بار به مقامات کاخ سفید ، اعم از دموکرات و جمهوریخواه، در خصوص عواقب و تبعات به کارگیری روشها و استراتژی های نادرست در قبال ایران هشدار داد. این هشدارهای از سوی استراتژیستی خطاب به دو حزب سنتی آمریکا مخابره شد که سابقه صدور دستور حمله به ایران با هدف آزادی دیپلماتهای آمریکایی در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی را در کارنامه خود داشت! برژینسکی بر اساس سنجش نسبت هزینه -فایده در حوزه سیاست خارجی آمریکا، به این نتیجه رسیده بود که واشنگتن چاره ای جز به رسمیت شناختن "ایران قدرتمند" ندارد و در صورت به کارگیری روشهای دیگر، ناچار به پرداخت هزینه های کلان و جبران ناپذیر خواهد شد.

تکرار هشدار برژینسکی توسط ذکریا

اکنون فرید ذکریا، هشدار برژینسکی را با ادبیاتی دیگر و البته در سال 2024 میلادی تکرار کرده است. مهار حداکثری ایران را می توان به جای راهبرد، به یک ادعا یا همان گزاره در حوزه سیاست خارجی آمریکا تشبیه کرد که مصادیق آن با مبانی و مفاهیم طراحی شده در بطن آن تفاوتی عمیق و فاحش دارد.

ترامپ خروجی سیاست خارجی خود در تقابل با ایران را در شکست فشار حداکثری مشاهده کرد.جوبایدن نیز نهایت اقدامات ممکن را در راستای بازتعریف داعش ، بازآفرینی بحرانهای مزمن امنیتی در غرب آسیا، مهار پیرامونی -منطقه ای ایران و ....صورت داد اما در مواجهه با ایران به بن بست رسید. جنس این بن بست نه تاکتیکی و نه رفتاری است! آمریکا با بن بستی راهبردی در حوزه سیاست خارجی خود در تقابل با تهران مواجه شده که تنها راه خروج آن ، همان نسخه برژینسکی است: پذیرش قدرت ذاتی و اکتسابی ایران.

ایران قدرتمند در یک نگاه

دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا، در رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری ماه نوامبر از توافق با ایران ( لزوم مذاکره با تهران ) سخت می گوید! فارغ از اینکه در ماورای رفتار پارادوکسیکال سالهای مقامات آمریکایی چه رویکرد و هدفی نهفته است، در این جا کلید واژه ای وجود دارد که نمی توان در تحلیل مناسبات 45 ساله اخیر ایران و آمریکا از کنار آن گذشت:" ایران قدرتمند».

«ایران قدرتمند» نه یک مفهوم انتزاعی، بلکه خروجی و محصول یک محاسبه رئالیستی تمام عیار از سوی اکثر استراتژیست‌های آمریکایی محسوب می شود. بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که پارادوکس رفتاری کارتر، ریگان، بوش پدر، کلینتون، بوش پسر، اوباما ، ترامپ ، بایدن و دیگر مقامات آمریکایی در قبال ایران،معلول سردرگمی آنها در مواجهه با «ایران قدرتمند» می باشد. به عبارت بهتر، مقامات آمریکایی از یک سو بر تقابل مطلق با جمهوری اسلامی ایران اصرار وریزده و از سوی دیگر، نسبت به عواقب و تبعات این مواجهه به شدت نگران است بازخوانی دقیق جمله برژینسکی در خصوص ایران قدرتمند، می تواند در درک این مفهوم و مصادیق آن مفید باشد:

«ایران همواره در این منطقه وجود خواهد داشت و چه خوش‌مان بیاید، چه نیاید در منطقه مهم خواهد بود. این به نفع ماست که در درجه اول از هرگونه درگیری اجتناب ورزیم؛ زیرا درگیری ایران و آمریکا چه تعمدی باشد، چه تصادفی، آمریکا را درگیر کشمکشی می‌کند که هم ایران و هم عراق را در بر می‌گیرد. من نمی‌خواهم آمریکا خواهان نزاع با ایران باشد؛ چرا که به نظر من آمریکا بدون جنگ با ایران حال و روز بهتری خواهد داشت.»

عواقب بازی خطرناک آمریکا

هم اکنون در سال 2024 میلادی به سر می بریم. بدون شک تعلل آمریکایی ها در شناسایی و تسلیم در برابر مفهوم «ایران قدرتمند» هزینه های راهبردی سختی را متوجه ایالات متحده آمریکا در منطقه و نظام بین الملل ساخته و در آینده نیز خواهد ساخت. بی دلیل نیست که حتی برخی از جمهوری‌خواهان سنتی نسبت به تقابل ترامپ با تهران هشدار داده و خروج وی از توافق هسته ای را به صلاح نمی دانند. «ایران قدرتمند» همان بازیگری است که نقشه های شوم ایالات متحده آمریکا در منطقه غرب آسیا را بر هم زده و شکستهای تاکتیکی واشنگتن در نظام بین الملل را به شکست استراتژیک تبدیل کرده است.ایران قدرتمند، همان بازیگری است که مانع از پیشبرد طرح «خاورمیانه جدید» از سوی دولت‌های قبلی و فعلی آمریکا شد. هم اکنون مفهوم «ایران قدرتمند» بیش از هر زمان دیگری برای مقامات آمریکایی قابل درک است! با این حال عناد دولتمردان آمریکایی در درک این مفهوم عمیق و عینی، مترادف با پشیمانی سختی خواهد بود که در آینده ای نزدیک انتظار کاخ سفید( فارغ از اینکه چه کسی در مسند قدرت نشسته باشد) و سیاستمداران داخل آن را می کشد! پارادوکس رفتاری مقامات آمریکایی در قبال ایران، بیش از آنکه ناشی از یک بازی هدایت شده در آن سوی آتلانتیک باشد، معلول سردرگمی راهبردی آنها در قبال قدرت ایران و نحوه مواجهه با کشورمان است. این سردرگمی راهبردی صرفا معطوف به دوران ریاست جمهوری ترامپ و بایدن نبوده و هر یک از روسای جمهور و دولتهای آمریکایی آن را تجربه می کنند. 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات