در یازده سال اخیر و دقیقاً از زمانی که امریکاییها خط تحریمهای به اصطلاح فلجکننده و گزنده را در پیش گرفتند و از «استراتژی ترکیبی» علیه ایران اسلامی، رونمایی کردند، شواهد نشان میداد که هدف آنها دست کشیدن ایران از «گزینه مقاومت» است. از همین رو، در دولتهای مختلف امریکا اعم از دموکرات تا جمهوریخواه و اندیشکدههای مختلف از بروکینگز (نزدیک به دموکراتها) تا امریکن اینترپرایز (نزدیک به جمهوریخواهان) همگی بر یک نقطه اشتراک نظر داشتند و آن بهکارگیری همزمان گزینههای تحریم، آشوب، هستهای، حقوق بشر، عملیات روانی و پروپاگاندای رسانهای است.
برای همین، همه آدمهای اصلی امریکاییها در مواجهه با ایران اسلامی، آشکارا به صحنه آمدند و در بزنگاههای حساس رجز خواندند که کار را یکسره خواهند کرد و با ذوق و شوق از مؤثر واقع شدن سناریوی براندازی-بخوانید خواب آشفته براندازی- میگفتند!
کم هم نبودند عناصری که این خط را اعلام و اعلان میکردند تا مثلاً دست برتر شیطان بزرگ را برای افکار عمومی دنیا به رخ بکشانند. دنیس راس، جیمز کلاپر، فرید زکریا، پمپئو، رودی جولیانی، جان بولتون، برایان هوک، رابرت مالی و... بارها و به کرات و در صحنههای پرالتهاب و فتنهآلود، ظاهر میشدند و از جنگ ترکیبی میگفتند. در قضایای اخیر و اغتشاشات و آشوبهایی که با حمایت آشکار امریکا و برخی کشورهای اروپایی مثل انگلیس، آلمان، فرانسه و کانادا در ایران رخ داد مانند دفعات قبل هدف براندازی بود اما این بار وقتی فهمیدند «اسلام» را نمیتوانند از «ایران» جدا کنند، خود ایران عزیز را نشانه گرفتند و سودای تجزیه ایران بزرگ را دنبال کردند ولی این توطئه هم به شکست منجر شد. اکنون سؤالی که به میان میآید این است که دستور کار دشمن در شرایط فعلی چیست. پاسخ خیلی پیچیده نیست و شواهد و قرائن غیرقابل انکار نشان میدهد که در دوره پساآشوب و شکست ابرپروژه تجزیه و ویرانی ایران، پازل عملیات روانی را علیه ما دنبال خواهند کرد.
اینجاست که پنجشنبه گذشته، بایدن و مکرون در بیانیهای مشترک تلاش کردند خط عملیات روانی علیه ایران را همچنان داغ نگه دارند. در بخشی از این بیانیه ادعا شده که «فرانسه و ایالات متحده به همکاری با سایر شرکای بینالمللی برای مقابله با تنشآفرینی برنامه هستهای ایران، همکاری ناکافیاش با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، فعالیتهای بیثباتکنندهاش در خاورمیانه و مهمتر از همه انتقال موشک و پهپاد به طرفهای مختلف ازجمله بازیگران غیردولتی ادامه میدهند.»
در واقع این بیانیه، خطوط عملیات روانی علیه ایران را برشمرده است: 1- اتمی جلوه دادن برنامه هستهای ایران 2- عدم همکاری ایران و آژانس 3- فعالیتهای ثباتزدای ایران در منطقه 4- ارسال و انتقال موشک و پهپادهای ایرانی در مناطق خاص و...
البته به این خطوط عملیات روانی، برخی مسائل دیگر را باید اضافه کرد؛ از جمله موضوع حقوق بشر که در قالب حربه جنگ نرم علیه ایران، این ساز را کوک کردهاند.
بنابراین، دشمن برای اینکه پازل عملیات روانی خودش علیه ایران را تکمیل کند در سه سطح و سه سناریو برای پساآشوب برنامه خواهد داشت: 1- عملیات روانی بر ذهن مسئولان و کانونهای تصمیمگیر و تصمیمساز برای اینکه شرایط را یک شرایط خاص و اضطراری جلوه دهد و از ایران باج بگیرد. هشدار چندی پیش رهبر بصیر انقلاب در همین راستا بود که فرمودند؛ «ایرانی باغیرت به امریکا باج نمیدهد.» 2- در صحنه سیاست خارجی ایران، دست به آشوب و اغتشاش بزند و کشورهایی را علیه ما برانگیزاند یا به بهانه برگزاری نشستهای بینالمللی، حواشی پرمسألهای برای ایران و دیپلماتهای کشورمان ایجاد کنند. 3- در فضای افکار عمومی داخل کشورمان، همچنان دوقطبیهایی را تدارک و تعبیه کند تا به اصطلاح خط تنش و اعوجاج فکری را میان مردم داغ نگه دارد و...
و بالاخره باید گفت این پازل عملیات روانی دشمن در دوره پساآشوب و شکست پروژه تجزیه ایران، نشاندهنده این است که معادلات آنها بار دیگر غلط از آب در آمده که اکنون به صورت مستأصل، خط عملیات روانی را دنبال میکنند. ضمن اینکه ایران از پیچ توطئه اخیر دشمن عبور کرده و اکنون نگاه، توجه و تمرکز آن بر دستیابی به جایگاه مناسب در نظم جدید جهانی است که هر روز نشانههای این نظم جدید،عیان و نمایانتر میشود.
منبع: روزنامه ایران /حسامالدین برومند